وعده احیای دریاچه ارومیه که در آستانه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، به عنوان یکی از شعارهای انتخاباتی حسن روحانی با استقبال گسترده ای در سطح جامعه رو به رو شده و در اولین جلسه دولت وی، به طرح تشکیل ستاد ملی احیاء دریاچه ارومیه انجامید، این روزها نه تنها به بنبست رسیده بلکه به یکی از مهمترین چالشهای دولت در روزهای پایانی خود بدل شده است. چرا که دست اندرکاران ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه که برای اجرای طرح 10 ساله احیای این دریاچه در قالب 29 پروژه و 101 زیر پروژه، بیش از 12 هزار میلیارد تومان اعتبار پیشبینی کرده بودند، اکنون در سومین سال از آغاز به کار این طرح، با بیمیلی دولت نسبت به تأمین اعتبار سال جاری مواجه شده و در نتیجه بنای انتقاد از دولت را گذاشته اند. دولتی که بدون شک امروز، بر ناممکن بودی احیای دریاچه ارومیه واقف آمده است و تصمیم دارد با عدم اختصاص اعتبار بیشتر، به اتلاف منابع مالی گزافی که طی سه سال گذشته به این طرح اختصاص داده شده بسنده کند. چرا که شاید همانگونه که عیسی کلانتری، دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه چندی پیش در گفتوگو با رسانهها عنوان کرده بود: "وعده روحانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری مبنی بر احیای دریاچه ارومیه از زبان یک سیاستمدار گفته شده در حالی که وی از لحاظ فنی صلاحیت این امر را نداشته است."
اما تصمیم دولت در راستای پیشگیری از هدررفت بیشتر منابع مالی و زمزمه توقف طرح احیای دریاچه ارومیه، برای دست اندرکاران این ستاد چندان قابل هضم نیست و این طور که به نظر می رسد، علی رغم مخالفتهای نمایندگان مجلس و برخی متخصصان با هدر دادن منابع مالی و آسیب رساندن به کشاورزان منطقه، این ستاد بنا دارد ولو به قیمت مقروض شدن کشور به نهادهای بین المللی از توقف این طرح جلوگیری کند تا جایی که کلانتری، هفته گذشته در گفتو گو با رسانهها با اشاره به عدم تخصیص اعتبار برای دریاچه ارومیه، گفت: "از رئیس جمهور میخواهم، بر روی قولی که به مردم داده است، محکم بایستد و اجازه ندهد که معاونانش قول و وعده رئیس جمهور را با عنوان اینکه منابع کشور محدود است، نادیده بگیرند. اگر دولت در راستای تخصیص اعتبار برای احیای دریاچه ارومیه منابع ندارد، از بانک مرکزی قرض کرده و یا از منابع جدید استفاده کند و یا اگر منابع مالی در داخل ندارد، در جهت حفظ منطقه شمال غرب کشور از خارج از کشور قرض بگیرد."
اینکه چرا طرحی که کلانتری برای ادامه آن حاضر است کشور را تا پای مقروض شدن به منابع مالی خارجی پیش ببرد، از نظر برخی متخصصان مردود است، چندی پیش، طی گفتو گویی با پرویز کردوانی، چهره ماندگار جغرافیای ایران در قالب گزارشی تحت عنوان آقای کلانتری! چاههایی که در زمان شما حفر شد دریاچه ارومیه را به این روز انداخت در خبرگزای تسنیم منتشر شد. در این گفت و گو کردوانی، این نکته که عمق دریاچه ارومیه در عمیقترین نقطه به 16 متر میرسد در حالی که عمق چاههای حفر شده در اطراف آن به مراتب بیشتر است و به بیش از 100 متر هم میرسد را عاملی عنوان کرده بود که سبب شده طبق قانون ظروف مرتبط، جهت جریان آب معکوس شده و آب دریاچه به سمت چاهها جریان پیدا کند که نتیجه آن، شور شدن آب چاههاست. به عبارت دیگر حفر چاههای بیشمار و عمیق در اطراف دریاچه، سبب شده، جهت جریان آب معکوس شود بنابراین هر چه آب در دریاچه ارومیه رهاسازی شود سرانجام وارد این چاهها شده و نهایتاً به شورتر شدن آب شیرین چاههای اطراف دریاچه ارومیه میانجامد.
این در حالی است که گزارش فوق، پس از گذشت بیش از یک ماه از زمان انتشار، توضیحات مکتوب و شفاهی محمد مسعود تجریشی، ﻣﺪﯾﺮ دﻓﺘﺮ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰی و تلفیق ﺳﺘﺎد اﺣﯿﺎی درﯾﺎﭼﻪ اروﻣﯿﻪ، را در رد ادعای کردوانی مبنی بر معکوس شدن جهت جریان آب به دنبال داشت که عینا در این خبرگزاری درج شد.
اما معکوس شدن جهت جریان آب و پیشروی آب شور دریاچه ارومیه در چاههای آب شیرین نه تنها از زبان کردوانی، بلکه نخستین بار سال 70 توسط مسئولان وزارت نیرو، در سمینار "بررسی علل شوری آبهای تحتالارضی و راههای جلوگیری آن در منطقه شرق دریاچه ارومیه" مطرح شده و مورد بررسی قرار گرفته بود.
این ادعا را پرویز گرشاسبی، معاون وقت آبخیزداری سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در روزنامه اطلاعات مورخ 11 آذر 92اینگونه بیان میکند: "در دریاچه ارومیه معضل دیگری تحت عنوان پیشروی آب شور از طریق کف دریاچه به سمت دشتهای کشاورزی همجوار به وجود آورده است. چون برداشت از سفرهها بیشتر از تغذیه است و آب جایگزین از بالادست به سفرهها نفوذ نمیکند، از این رو، آب شور به سمت سفرهها و چاههای آب دشتهای کشاورزی دریاچه ارومیه در حال پیشروی است که باید از آن به عنوان یک بحران بزرگ یاد کرد."
سیدمجتبی رضوی نبوی، دکترای سازههای آبی و مدیرکل وقت دفتر بهبود بهرهوری و اقتصاد آب و آبفا در وزارت نیرو نیز در این باره در گفتو گو با ماهنامه شرکت شیرهای بهداشتی ایران / مهر 93 چنین میگوید: "با برداشت بیرویه آب از چاههای اطراف دریاچه، منابع آب سفرهای اطراف تخلیه شد و طبق قانون ظروف مرتبطه، آب دریاچه به صورت معکوس، به سفرههای آب زیرزمینی و چاهها وارد شد. در نتیجه این جریان معکوس، آب چاهها هم شور شد."
معکوس شدن جهت آب از سوی دریاچه ارومیه به چاه ها ادعایی است که دست اندرکاران ستاد احیای ارومیه همواره سعی در رد آن دارند که بدون شک در بی میلی دولت نسبت به تخصیص اعتبار چندان بی اثر نبوده است. در هر حال ستاد احیای دریاچه ارومیه که چندی پیش با راه اندازی کمپینی به مدیریت یک بازیگر سینما، جمعی از هنرمندان را برای جمع آوری امضا در جهت دریافت اعتبار خارجی بسیج کرده بود و اکنون برای دریافت اعتبار داخلی راضی است دولت را تا قرض گرفتن از کشورهای خارجی تحت فشار قرار دهد، امروز روحانی را به چالشی دعوت می کند که به دوئل بیشتر شباهت دارد. چالشی که در اظهارات هفته گذشته کلانتری خلاصه می شود: "احیای دریاچه ارومیه برنامهای غیرقابل توقف بوده و هزینههای آن هیچ ارتباطی با منابع درآمدی دولت ندارد، رئیس جمهور خیلی صریح باید بگوید که به دلیل محدودیت منابع مالی این احیا متوقف است یا اگر قابل احیا است بر دهن معاونین خود بزند."
اکنون سوال اینجاست که آیا دولت بهای شعار انتخاباتی خود را آن گونه که کلانتری از وی خواسته صریحا با اعتراف به عدم امکان ادامه طرح احیای دریاچه ارومیه خواهد پرداخت یا با تخصیص بخشی از اعتبار مورد درخواست ستاد احیای دریاچه ارومیه، سیاهی توقف اولین مصوبه دولت و عدم وفای به عهد را ولو به قیمت هدر دادن بیت المال از کارنامه خود دور نگه خواهد داشت؟ چرا که به فرض آن که طرح احیای دریاچه ارومیه حقیقتا به احیای دریاچه منجر شود، پرداخت تنها بخشی از اعتبار مورد درخواست، بی معنا و به منزله به هدردادن سرمایه ملی است.