خودکشی واژهایست که طی روزها و ماههای اخیر بارها بر صدر اخبار پربازدید حوادث رسانههای کشور قرار گرفته و حتی از پربازدیدترین اخبار روز خبرگزاریها بوده است.
طبق آمار اعلام شده از سوی احمد شجاعی؛ رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور، در سال 1394، 4020 مورد خودکشی منجر به فوت در کشور به ثبت رسید که 2887 مورد از این خودکشیها مربوط به مردان و 1133 مربوط به زنان بوده است؛ این آمار در حالی اعلام شد که تعداد اقدام به خودکشی همواره چندین برابر خودکشیهای منجر به فوت است.
اما در خودکشیهای که در سال 95 اتفاق افتاد شاهد پدیده جدید «خودکشیهای دو نفره» بودیم، نخستین خودکشی همزمان دو نفره در سال 95 در یاسوج اتفاق افتاد؛ در این ماجرا دو جوان بیست و هفت و بیست و هشت ساله یاسوجی خود را با طناب حلقآویز کردند، در وصیت نامه منتسب به این دو جوان، خستگی از دنیا علت این اقدام عنوان شده بود.
تنها چند روز پس از انتشار خبر خودکشی جوانان یاسوجی، دختران سیزده و چهارده ساله در خیابان پیامبر غربی تهران با پریدن از طبقه پنجم ساختمان به زندگی خود پایان دادند، بررسی علت خودکشی این دو دختر نوجوان نشان داد که آنها قبل از اقدام به خودکشی در کانال تلگرامی خاصی عضو بودند که محتوای عمده این کانال، القای یاس، ناامیدی و حتی ارائه روشهایی برای پایان دادن به زندگی بود و این دو دختر از این کانال تلگرامی تأثیر پذیرفته بودند.
پنج روز پس از انتشار خبر خودکشی دختر نوجوان تهرانی دختر و پسر جوان کیاسری در اقدامی مشابه با جوانان یاسوجی خود را از درخت حلقآویز کردند، مدتی قبل نیز دو جوان همدانی با حلقآویز کردن به زندگیشان پایان دادند.
پس از خودکشیهای اخیر، برای بررسی علل و راهکارهای مقابله با خودکشی، میزبان اساتید و صاحبنظران این حوزه بودیم؛ در این نشست تخصصی که با حضوردکتر جعفر کوشا؛ رئیس انجمن ایرانی جرمشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، دکتر امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه خوارزمی و دکتر مهدی کریمی؛ روانپزشک و متخصص در زمینه خودکشی برگزار شد؛ مباحثی از جمله نحوه انتشار اخبار خودکشی در رسانهها، نقش فضای مجازی در بروز خودکشی، راهکارهای عملیاتی و نقش دستگاههای اجرایی برای پیشگیری از خودکشی مورد بحث قرار گفت.
بخش نخست این نشست تخصصی با عنوان «لزوم تشکیل کمیته آسیبهای خودکشی زیر نظر رئیسجمهور/ انتشار اخبار خودکشی قبح آن را میشکند» منتشر شد؛ در ادامه مشروح بخش دوم این نشست تقدیم مخاطبان ارجمند میشود.
چه علل و انگیزههای در ارتباط با اقدام به خودکشی یک فرد و فکر کردن به خودکشی وی مؤثر است؟
کریمی: پدیده خودکشی چهار جزء «biologic» ،«psychological» ،«social» و «spiritual» دارد، تمام پدیدههای روانشناختی، روانپزشکی و روانی که در مقوله مشکلات اجتماعی قرار میگیرند را براساس این چهار جزء طبقهبندی میکنیم.
گاهی اوقات میگوییم پدیدهای جزء ژنتیک (biologic) قوی دارد، اقدام به خودکشی یک جزء ژنتیک دارد یعنی کسی که یکی از افراد خانوادهاش اقدام به خودکشی کرده باشد، احتمال اقدام به خودکشی آن فرد نیز بالاست.
خودکشی، جزء روانشناختی (psychological) دارد یعنی مشکلات روانشناختی فرد میتواند وی را مستعد اقدام به خودکشی کند، کسی که زود افسرده و ناامید میشود و زود در مقابل یک ناکامی واکنش نشان میدهد، مستعد اقدام به خودکشی است.
جزء اجتماعی (social)، جزء دیگر خودکشی است؛ زمانی که فرد دچار تعارض، تناقض میشود، گفتههایی را میشنود که در عمل آن را نمیبیند، یک نوجوان یا جوان زود تصمیم میگیرد و اقدام به خودکشی میکند، زمانی که در واقعیت خلاف برداشتهای و انتظارات خودش از صحبتها و رفتارها را میبیند، دچار تعارض و اقدام به خودکشی میشود.
آخرین جزء در رابطه با خودکشی جزء مذهبی (spiritual) آن است؛ کشورهایی که مذهبیتر هستند اقدام به خودکشی در آنها کمتر است حتی در کشورهای اروپایی و آمریکایی آنهایی که مذهبیتر هستند مثلاً آمار خودکشی «کاتولیکها» نسبت به «پروتستانها» کمتر است، اقدام به خودکشی مسلمانها نیز کمتر است، در کشورهای اسکاندیناوی اقدام به خودکشی و خودکشیهای موفق نسبت به کشورهای دیگر بیشتر است، کشورهایی مانند آمریکا در مرحله میانی و کشورهایی مانند ایران در مرحله پایین قرار دارند اما به هر حال در مقایسه با سالهای قبل اقدام به خودکشی در کشور ما بیشتر شده است.
یکی از علتهای مهم خودکشی که در رأس آن قرار میگیرد، افسردگی و بعد هم مشکلات انطباقیاست؛ مشکل انطباقی بدین صورت اتفاق میافتد که استرسها و فشارهایی به فرد وارد میشود و این فشارها در طی چند هفته یا چند ماه اخیر است و فرد نمیتواند با این استرسها خودش را تطبیق بدهد، دچار تعارض میشود، اقدام ناگهانی و تکانهای از خودش نشان میدهد و اقدام به خودکشی میکند.
یکی از مهمترین استرسها مشکلات ارتباطی همسران با یکدیگر است، از دیگر انواع استرسها، مشکلات دوستان جنس مخالف دختر و پسرها با همدیگر و والدین با فرزندان است؛ تمامی این موارد در طبقهبندی مشکلات انطباقی قرار میگیرد و یکی از شایعترین مشکلات انطباقی، اختلافات بین والدین است که باعث از هم گسستی خانوادهها میشود و اگر این اتفاق رخ دهد اقدام به خودکشی در فرزندان بالا میرود.
آمار طلاقهای عاطفی و قانونی در کشور ما بالاست؛ اقدام به خودکشی در خود افرادی که جدا میشوند به این دلیل اینکه به دنبال جدائیشان، افسردگی پیدا میکنند و در نسل بعدی آنها و فرزندانشان اقدام به خودکشی بالا میرود.
مسئله دیگر در رابطه با علل خودکشی، مشکلات شخصیتی افراد است، افرادی که دچار اختلالات شخصیتی مرزی، مشکلات شخصیتی و ضداجتماعی هستند و بعضی از افرادی که دچار مشکلات اضطرابی فراوان هستند، اقدام به خودکشی در آنها خیلی بالاست، افرادی که دارای اختلالات شخصیتی هستند باید شناسایی و درمان شوند، برخی از این افراد نیاز به درمانهای روانپزشکی، دارو و روان درمانی و برخی از آنها حتی نیاز به بستری شدن در بیمارستان دارند.
مشکل عمدهای که اصلاً نباید در جامعه از آن غفلت کنیم، مشکلات سوءمصرف مواد مخدر و الکل است؛ معمولاً افرادی که به مواد مخدر و الکل مبتلا میشوند، ممکن است هم زمینه ژنتیک و هم زمینه افسردگی داشته باشند، 30 تا 90 درصد افرادی که به سمت مصرف مواد میروند، اختلالات روانپزشکی دارند که در رأس آنها نیز افسردگی است و اقدام به خودکشی و خودکشیهای موفق در افرادی که سابقه مصرف مواد مخدر را دارند 20 برابر بالاتر از افراد نرمال جامعه است، این موارد را باید در نظر گرفت و برای آن برنامهریزی بلند مدت داشت.
قراییمقدم: اصولاً خودکشی از لحاظ جامعهشناسی یک پدیده اجتماعی است؛ آنچه دکتر کریمی مطرح کردند غیر از مسئله ژنتیک که البته جامعهشناسی قبول ندارد (چون افسردگی، اعتیاد، طلاق و فردگرایی را نیز زاییده جامعه میداند)، بر اصل همبستگی اجتماعی است؛ هرگاه همبستگی اجتماعی در جامعه ضعیف شود، خودکشی تا حد معینی بالا میرود (برای اینکه اگر از حد معینی همبستگی بالا برود خود عامل برای خودکشی میشود، چنانچه در ویتنام دیدیم) بنابراین خودکشی اصولاً یا همبستگی خودخواهانه است که به فرد مربوط میشود یا همبستگی دگرخواهانه است که وابسته به جامعه میشود یا آنومی اجتماعی و یا جبرگرایی است و به این چهار عامل برمیگردد.
بنابراین مسائلی مانند افسردگی، تعارضات اجتماعی، روحی، نابسامانی خانوادگی، طلاق، تضادها، اعتیاد، مذهب و... به این چهار عامل برمیگردد.
به طور مثال اعتقادات دینی در کاهش میزان خودکشی موثر است، بین افراد متأهل خودکشی کمتر است؛ در پروتستانها، کاتولیکها و لامذهبها میزان خودکشی بررسی شده است چرا در کاتولیک خودکشی کمتر و در پروتستان بیشتر است؟ چون خدای پروتستان در تنهایی است و عبادتش در خانه است در حالی که کاتولیک در کلیسا در جمع حاضر است و چون در جمع حاضر است، احساس تنهایی نمیکند،در ایران اعمالی مانند نماز جماعت، اعتکاف، صلهارحام، پیادهرویهای معمولی در کاهش خودکشی موثر است بنابراین در افراد مطلقه و بیوه خودکشی بالاتر است چون این افراد تنها میشوند.
سلامت جسمانی نیز که از انگیزههای مربوط به خودکشی است، به جامعه مربوط شود، اگر جامعه امکانات تغذیه را در دوران کودکی فراهم کند امکانات سلامتی فرد بیشتر است.
در جوامع روستایی که براساس تئوری «موس» و «دورکیم» انسجام بیشتر است، خودکشی کمتر است، در روستا همه خودشان را یک پیکر واحد میدانند اما در شهری مانند تهران زمانی که فردگرایی افزایش پیدا کرده، هر کس به فکر خودش است، انسانها فقط به اندازه کاری که انجام میدهند برای همدیگر ارزش قائلند و همه افراد سودنگر و مصلحتگرا شدهاند، خودکشی بیشتر است.
کریمی: اگر جامعه سنتی را درنظر بگیریم اقدام به خودکشی در روستاها کمتر از شهرها است اما اکنون این روزها به دلیل وجود شبکههای اجتماعی قوی، روستاها بسیار به شهرها نزدیک و روستاها خالی شدهاند.
قراییمقدم: با شما کاملاً موافق هستم، با وجود این، یک روستایی میداند در خانه شما چه خبر است؛ قبول دارم که دیوارها فرو ریخته و فضا تغییر کرده اما به نسبت در شهرهای مهاجرپذیر خودکشی بیشتر است، خودکشی در برخی محلات تهران مانند خیابان شوش، پارک حقانی، پارک هرندی، سه راه آذری، منطقه 2 بازار، سعادتآباد، فرحزاد و در مکانهایی که انسجام اجتماعی به هم خورده است برخلاف خیابان ایران، خورشید و چهارراه آب سردار بیشتر است.
کریمی: اقدام به خودکشی در خانمها چهار برابر مردان است اما اقدام مردان موفقتر است.
قراییمقدم: من در 33 شهر کشور در رابطه با خودکشی کار کردهام بنابراین متأهلان کمتر از مجردان به خودکشی اقدام میکنند، در حال حاضر در جامه تجردگرایی شده است و 33 درصد از دختران مجرد هستند.
کریمی:در متأهلان به طور کلی اقدام به خودکشی کمتر است اما معمولاً اقدام به خودکشی در خانمهایی که مجرد هستند و اصلا ازدواج نکردند کمتر از خانمهایی متأهل است و این به صورت آماری مشخص شده است.
قراییمقدم: شکی نیست، معضلات اجتماعی، توقعات و خواستهها اهمیت دارد؛ زمانی که زنی ازدواج میکند و به خانه شوهرش میرود و در آنجا آروزها و ایدهآلهایش را موجود نمیبیند، اصل فرق نمیکند اما هر چه جامعه جلوتر میرود و به اصطلاح جامعه صنعتی جلو میرود توقعات، خواستهها و امیال زیاد میشود بنابراین فرد چون نمیتواند این آرزوها را به دست بیاورد به سمت خودکشی میرود.
در زمان جنگ، خودکشی کمتر است چون اصولاً جنگ همبستگی را بالا میبرد و به فرموده امام خمینی (ره) در رأس امور قرار میگیرد بنابراین در زمان جنگ، جامعه متحد و فکر خودکشی کمتر میشود اما بعد از جنگ خودکشی بالا میرود، زمانی که قطعنامه پذیرفته شد و دلار پایین آمد، خودکشی را در ایران بالا رفت، در سال 1929 تا 1933 در آمریکا مطرح شد، فیلم «شکوه علفزار» نشان داد که چقدر از ثروتمندان خودشان را از بالای دیوار پایین میاندازند.
بنابراین هنگام بحران اقتصادی و درگیرهای سیاسی خودکشی بالا میرود، اغنیاء بیشتر از فقرا، غیراخلاقیها بیشتر از اخلاق مدارها و لامذهبها بیشتر از افراد دیندار خودکشی میکنند؛ از لحاظ جامعهشناسی خودکشی پدیده تام اجتماعی است.
کوشا: دکتر قرایی چون جامعهشناس هستند، به قول مرحوم دکتر شریعتی که میگفت «زمانی که شما وارد یک کفشفروشی یا کفاشی میشوید اولین کاری کفاش نگاه کردن به کفش شما است و میببیند کفش شما واکس دارد یا خیر» هر کسی روی تخصص خودش میرود و آن را برجسته میکند؛ دکتر قرایی! اینطور نیست چرا که خودکشی اگرچه در جامعه اتفاق میافتد اما معلول ابعاد مختلفی است.
خودکشی چند بعدی است، یک بعدش میتواند جامعه باشد و همه بعد آن جامعه نیست؛ دورکیم که سرکرده همه جامعهشناسان است میگوید خودکشی به علت عدم همبستگی و از هم گسیختگی، ناشی از جنون و بیماریهای روانی و ناشی از دیگرپرستی است؛ بیماریهای روانی خودش یک علت است یعنی ما به عنوان یک شخص دانشمند و فرهیخته یا یک شخص روشنفکر نمیتوانیم بگوییم این است و جز این نیست، پدیده اجتماعی معلول عوامل مختلفی است از جمله اینکه جامعه هم میتواند موثر باشد چون در قدیم بعد دینی را نمیآوردند، یادم است در انجمن علمی اعتیاد در سالهای 77 و 76 بحثی مطرح کردیم که در جامعه غربی سه تا بعد را مطرح میکردند: بعد روانی، زیستشناسی و اجتماعی که بعد دینی هم مطرح شد که منظور دین اسلام نیست و به عنوان اعتقاد و باورها منظور است.
مثلاً خودکشی به عنوان پدیده میتواند مورد بحث ما قرار گیرد؛ جوامع بسیاری داریم که از نظر رفاه بسیار سطح بالایی دارند اما باز هم خودکشی در آنها است به دلیل اینکه فرد بیماری روانی دارد اما از آنجایی که افسرده است، میخواهید بگویید او افسرده نیست؟ شما یک نفر که افسرده است میتوانید در یک جامعه بیاورید بگویید شما افسرده نباش؟ چون افسردگی میتواند معلول یک بیماری روانی باشد اما ممکن است افسردگی ناشی از یک سرخوردگی باشد که در آنجا بحث اجتماعی مطرح می شود بنابراین خودکشی ابعاد مختلفی دارد و صرفاً به دلیل مسائل جامعه نیست.
چرا پدیده جدید «خودکشیهای دو نفره» در ایران بروز کرده و چه عواملی باعث خودکشیهای دستهجمعی میشود؟
کوشا: در گذشته یک نفر خودکشی میکرد، امروزه به یک سمتی میرویم که افراد در یک تصمیم متحد میشوند، همانطور که چند نفر تصمیم میگیرند قتل، سرقت و یا کلاهبرداری انجام دهند و با هم شریک جرم میشوند، تصمیم میگیرند با همدیگر خودکشی کنند؛ اما چرا این تصمیم از ناحیه افراد گرفته میشود در حالی که همه آنها میدانند، حیاط خودشان را پایان میدهند؟ هیتلر در آخر عمرش این کار را کرد، با زنی ازدواج کرد و به همسرش گفت تو سم بخور و من هم به خودم تیر میزنم.
امروز به سمتی میرویم که خودکشیهای از دو نفر به بالا شروع شده است، علت را نمیتوانیم بگوییم، چون علت باید صددرصد آن باشد، من عامل و اِلمان را میگویم، هر کسی یک عامل را میگوید و این عوامل جمعبندی میشود، عواملی که دست به دست هم میدهند که موجب میشود دو یا چند نفر اقدام به خودکشی، تصمیم به خودکشی یا خودکشیهای موفق کنند، چیست؟ چرا سه خواهر از یک خانواده تصمیم میگیرند شیر گاز را باز کنند و همزمان هر سه خودکشی کنند؟ افرادی که دستهجمعی خودکشی میکنند، اولاً از نظر شغلی، صنفی یا اعتقادی به یک نقطه رسیدهاند یعنی آنقدر با همدیگر نزدیک بودند که هر کاری را با هم انجام میدهند این همبستگی در نظریه «ریموند کِتل» آمده و میگوید جامعه در نقطهای اشباع میشود (اگر در یک لیوان آب اگر شکر بریزید حل میشود، در نقطهای اشباع میشود و دیگر نمیتواند حل بشود.)
این همبستگی دو بعد دارد، گاهی مثبت و گاهی منفی است، زمانی من حرف شما را قبول دارم و هر چه شما بگویید انجام میدهم، شما من را به کار خیر تشویق میکنید، من کار خیر میکنم چون به شما اعتماد دارم و شما به من اعتماد دارید، زمانی میگویید با هم خودکشی کنیم، آنقدر قبول دارم که میگویم با هم خودکشی کنیم، این همبستگی آنقدر نزدیک میشود که باورها و منافع یکسان میشود، جوامع جوانان بیشتر به این سمت میرود یا جوامعی که از نظر منافع در شرایط خاصی قرار میگیرند.
یادم است زمانی که در خارج کشور بودم، در اطراف ژنو یک گروهی که خیلی ثروتمند بودند، شبی تصمیم به خودکشی گرفتند، شب یکشنبهای در یک ویلای شیک نزدیک 50 ماشین آخرین سیستم پیاده شدند، به داخل ویلا رفتند، در آنجا گاز را باز و خودکشی کردند، اقدام به خودکشی دستهجمعی به معنای این است که این دستهجات از نظر مأیوس شدن مسائل اجتماعی به نقطه بن بست میرسند و همه در یک شرایط خاص و مساوی هستند البته در اینجا بحث فقیر و ثروتمند نیست؛ دکتر قرایی از مطالبی که مطرح میکنند، آماری ارائه نمیدهند که آیا خودکشی در فقرا یا ثروتمندان بیشتر است؟
در خودکشیهای دستهجمعی، خردهفرهنگها و جوامع کوچک که بر اساس یک سری ایدئولوژی و باوری تشکیل میشوند و در راستای منافع خاص خودشان حرکت میکنند، اگر به بنبستی خورد، اقدام دستهجمعی میکنند، همانطور که به طور مثال در جنایت اقدام دستهجمعی میکنند، به هر حالخودکشی از نظر سازمان جهانی بهداشت، دهمین دلیل مرگ است.
کریمی: اگر بخواهیم علل خودکشی دستهجمعی را دستهبندی کنیم، خودکشی دستهجمعی در حقیقت هدف یک گروه مشترک است، گروهی هستند که ناامیدی جزء برجسته آنها است؛ نجات نامتحمل یعنی اصلاً تصور خوبی از آینده ندارند و فکر میکنند متوقف شدهاند و جزء آخر آن، بیکاری است؛ این سه جزء را در گروه خودکشی دستهجمعی میتوان خلاصه کرد.
چه اختلالات پزشکی و روانشناختی میتواند افراد را به سمت خودکشی سوق دهد؟
کریمی: مطالعهای براساس شیوع اختلالات طبی و روانپزشکی که همراه با خودکشی بوده، انجام شده است؛ در این مطالعه آمده که چه بیماریهایی بهصورت جسمی و روحی با خودکشی همراه و شیوع آن بالاست یعنی این بیماریها ممکن است منجر به خودکشی شود.
یکی از مهمترین بیماریها که خیلی به آن تأکید میشود، «ایدز» است و در رأس گروه قرار گرفته است، بیماری دیگر مانند «dementia» یعنی فراموشی نسیان یا آلزایمر در سن بالا میتواند منجر به خودکشی شود، اگر فرد در کودکی به برخی از بیماریها مبتلا شود در آینده وی را مستعد به افسردگی و اقدام به خودکشی میکند، «بیشفعالی» و کمتوجهی در کودکان یکی از بیماریهایی است که در آینده میتواند فرد را مستعد افسردگی و اقدام به خودکشی کند.
بیماری دیگر بیماری «Conduct disorder» یا اختلال سلوک است که این بیماری میتواند در آینده فرد را دچار بحران و اقدام به خودکشی کند، در مورد بیماریهای روانپزشکی که در رأسشان افسردگی است، یک سری اختلالات دوقطبی وجود دارد یعنی فرد در برههای از زندگی ناامید و خسته است، خواب و خوراکش خراب و تمایلاتش کم است اما برههای دیگری از زندگی را تجربه میکند که شاد و پرانرژی است و تمایلاتش بالاست و افراد دیگر فکر میکنند او بسیار شادی، خوشی و انرژی بالایی دارد و آرزو میکنند مانند او باشند اما این یک نوع افسردگی است که دو نوع بخش را تجربه میکند و به آن «اختلال دوقطبی» میگوییم، اختلال خلق دوقطبی 30 تا 50 درصد ارثی است، پس جزء ژنتیک بسیار برجسته دارد و مشخص شده افسردگی و اقدام به خودکشی نیز جزء ژنتیک برجستهای دارند.
اختلال دیگری که همراه خودکشی دیده میشود «Delirium» است؛ در این بیماری است فرد دچار اختلال جهتیابی و حافظه میشود و زمان، مکان و شخص را از دست میدهد، بیشتر افرادی که در سن بالا در بیمارستان بستری میشوند اگر بیماری مزمنی داشته باشند، آنها را مستعد اقدام به خودکشی میکند، هر بیماری که مزمن شود چون همراه با استرس مزمنی است، فرد را به سمت افسردگی و افکار خودکشی سوق میدهد.
جالب است بدانید اختلالات خوردن با اقدام به خودکشی همراهی داشته است؛ بیاشتهایی و پرخوریهای عصبی که در این موراد نیز فرد، نوعی از افسردگی را تجربه و در نهایت مستعد خودکشی میکند.
اختلال «کنترل تکانه» و ناتوانی از دیگر مواردی است که میتواند فرد را مستعد خودکشی کند، گاهی موجی از افرادی را در بیمارستانها میبینیم که در کنکور و امتحانات استخدامی موفقیت پیدا نمیکنند و خودکشی کردهاند؛ مواردی را شاهد بودیم که به دلیل عدم موفقیت در امتحان کنکور اقدام به خودکشی کردهاند بنابراین اختلال یادگیری، ناتوانی در کسب نمره و مقایسه خودشان با دیگران میتواند زمینهای برای اختلال خودکشی باشد.
اختلالات اضطرابی میتواند فرد را مستعد اقدام به خودکشی کند، گاهی فردی مدت طولانی بیکار است و زندگیاش منوط به شاغل شدن و موفقیت در آزمونهای استخدامی است و گمان میکند با قبول شدن در آزمون میتواند خود و خانوادهاش را نجات دهد اما استرسها و اضطرابهای شدید ناشی از عدم موفقیت در آزمون فرد را مستعد به خودکشی میکند.
«p.t.s.d»؛ post traumatic stress disorder؛ یعنی فرد در استرس شدید روحی و روانی قرار میگیرد که در حد فاجعه است و درک آن، بسیار فراتر از توان فرد است؛ ممکن است استرس و فشار روحی و روانی ثابتی به دو نفر وارد شود اما درک آنها از آن استرس ثابت یکسان نباشد، یکی با آن استرس کنار میآید و نفر دوم آن را فاجعه تلقی میکند، به هر حال کسی که آن استرس را فاجعهسازی تلقی میکند، میتواند مستعد خودکشی شود.
برخی از بیمارهای روانپزشکی دیگر که مانند (Schizoaffective disorder) معروفیت چندانی ندارند میتوانند فرد را مستعد به خودکشی کنند، در این بیماری فرد دچار اختلال افسردگی و سرخوشی همراه با علائم توهم، بدبینی و هزیان همراه است.
مسائل ناموسی از مواردی است که میتواند فرد را به سمت خودکشی سوق دهد، بسیاری از مسائل ناموسی به دنبال مصرف مواد به وجود میآید و زن نسبت به شوهرش یا شوهر نسبت به همسرش تحت تأثیر مصرف مواد مخدر و یا الکل مشکوک میشود، این بدبینی نیز باعث اقدام به خودکشی و حتی دِگرکُشی میشود، شاهدیم فردی به صورت نابهنگام و تکانهای به همسر و فرزندش را کرده، آنها را کشته و بعد خودکشی کرده است.
افرادی که برخی از بیماریهای جسمی را دارند نیز میتوانند به سمت خودکشی سوق پیدا کنند به طور مثال بیماری «اماس» که در جامعه ایرانی نیز تحت تأثیر استرسها زیاد شده است، فرد را افسرده میکند.
تمایل آشکار فرد به مرگ از عوامل خطرساز دیگر است، افرادی که اقدام به خودکشی میکنند اگر وصیتی از خودشان باقی گذاشته باشند اقدام آنها جدیتر تلقی میشود، اگر از خودکشی نجات پیدا کنند باید بررسی بیشتری روی آنها صورت گیرد، باید روان درمانی، خانواده درمانی و زوج درمانی روی این افراد انجام دهیم به هر حال وصیت کردن فردی که واقعاً از زندگیاش سیر شده و قصد دارد خودش را از بین ببرد، بحث نمایشگونه و تحت تأثیر قرار دادن دیگران نیست.
بیکاری و احساس ناامیدی از جمله عوامل خطرسازی است که فرد با داشتن آنها احساس پوچی میکند و اصلاً برآیند خوشی از آیندهاش ندارد، مراجعه کنندگانی داریم که مدارج علمی بالایی دارند اما بیکاری، باعث شده که نگرش آنها نسبت به آینده نگرش روشنی نباشد و این افراد هم به سمت و سوی افسردگی و اقدام به خودکشی میروند.
نکته دیگر صحبت از خودکشی است، هر صحبت و فکری از خودکشی منجر به اقدام نمیشود اما از افرادی که در معرض اقدام به خودکشی قرار دارند، باید مراقبت بیشتری کرد، این اشخاص از زندگی ناامید، دلسرد و دلخور هستند و در مقابل آنها نباید در رابطه با خودکشی حرف زد.
مشاهده شده برخی از نوجوانان و جوانان با جمعآوری دارو، قصد اقدام به خودکشی دارند و یکی از شایعترین راههای خودکشی مسمومیتهای دارویی است؛ ممکن است شخصی سلاح گرم یا سردی بخرد اما خانوادهاش متوجه نشوند، این تهیه سلاح عامل خطر و نشاندهنده این است که فرد قصد خودکشی دارد.
برخی اوقات اقدام به خودکشی ناموفق است، 25 درصد افرادی که اقدام به خودکشی میکنند و در آن ناموفق هستند، احتمال اینکه در طول سالهای آینده اقدام مجددی را انجام دهند، بسیار زیاد است و معمولاً طی ماههای بعدی از اقدام به خودکشی ناموفق بیشتر است، این اتفاق میتواند کلید و سرنخی برای بررسی بیشتر این افراد باشد.
سابقه اقدام به خودکشی در خانواده فرد نیز بسیار مهم است و دوز ژنتیک بالایی دارد؛ بخش قابل توجهی از افرادی که اقدام به خودکشی کردهاند، خودکشی در خانواده آنها نیز سابقه داشته است.
فردی که در معرض خطر اقدام به خودکشی است را باید زیر نظر داشته باشیم و به خانواده او باید گوشزد کنیم که وی نباید تنها بماند، تنهایی، فاکتوری برای خودکشی است؛ افرادی که از همسرشان جدا میشوند، در ماههای بعد از جدایی مستعد اقدام به خودکشی هستند، این افراد نیز نباید تنها بمانند.
50 درصد افرادی که سوءمصرف الکل و مواد مخدر دارند، افسرده هستند و در افراد افسرده 70 درصد افکار خودکشی سراغ آنها میآید و این افکار خودکشی 15 درصد باعث اقدام به خودکشی میشود.
برخی بیماریها دیگر مانند «اسکیزوفرنها» که توهمات شنوایی پیدا میکنند و اقدام خودکشی موفقشان 10 تا 15 درصد است و تحت تاثیر القائات و توهمات، اقدام به خودکشی میکنند.
قراییمقدم: خودکشی از لحاظ جامعهشناسی پدیده اجتماعی است؛ هرگاه فرد احساس پوچی و بیهودگی کند و به دلایل مختلفی از جمله فقر، بیکاری، اعتیاد، جداییها، فرهنگی، تهمتهای ناروا و .. نخهای ارتباطی وی با جامعه و اطرافیان و محیط قطع شود، به سمت خودکشی میرود یعنی مانند بادکنکی میشود که نخهای ارتباطی او قطع، به هوا رها میشود و میترکد