هر سال 8 ژوئن مصادف با روز جهانی کودک است و یادآور روزی است که در آن خاطرات کودکی مان رنگ و بوی خاصی دارد و با پخش کارتن و برنامه های ویژه کودکانه ما را پای تلویزیون و مدرسه میخکوب می کردند.
اما این روز برای بعضی از کودکان نه تنها کودکانه نیست بلکه یادآور روزهای سختِ کار کردن و پول در آوردن است.روزی که رنگ کادو و کارتن های تلویزیونی ندارد و فقط بوی پول و استرس می دهد و ترس از تمام شدن روز و نبردن سهمی که تا پایان روز باید به کارفرما می داده یا به خانه می برده و به مادر درمانده و پدر زمینگیر،بیکار یا معتادش می داده است.
طبق گزارشی که سازمان بین المللی کار اعلام کرده تعداد کودکان کار در جهان از 245میلیون نفر در سال 2000 میلادی با یک سوم کاهش به 168میلیون نفر در سال 2012 رسیده است.
اما طبق اطلاعات مرکز آمار ایران که مربوط به سرشماری سال 85 است، یکمیلیون و 700 هزار کودک در ایران بهصورت مستقیم درگیر کار هستند که تنها 6 هزار کودک خیابانی و کار ساماندهی شده است.
کودکانی که وظیفه دارند بخشی از زندگی پر مصیبت خانواده را بچرخانند، کودکانی که شناسنامه ندارند، گاهی اوقات در ازای مقداری پول معامله میشوند و دیگر مهم نیست، زیردست سرپرستان سنگدل و خشن، بر سر جسم و روح این کارگران معصوم چه میآید.
طبق کنوانسیون جهانی افراد زیر 18 سال نباید کار حرفهای کنند بلکه باید زیر نظر نهادهای حمایتی قرار گیرند اما اگر همین کودکان به مشاغل کاذبی مانند شیشه پاک کردن و اسفند دود کردن رو بیاورند درواقع تکدی گری محسوب میشود و باید شهرداری آنها را جمعآوری و دستگاه قضایی هم ورود کند.
ابتلای 4.5 درصد کودکان خیابانی به ایدز
حبیبالله فرید معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور به فارس می گوید: مطالعهای نشان میدهد که 4.5 درصد از کودکان خیابانی مبتلا به بیماری ایدز هستند و در مطالعه دیگری روی رفتارهای پرخطر این کودکان نشان میدهد که در معرض خطر و سوءاستفاده قرار می گیرند.
وی ادامه می دهد:بسیاری از کودکان کار و خیابان از شهرهای مختلف به تهران مهاجرت میکنند و خیلیها هم که در خیابان میبینیم بیسرپرست نیستند و پدر و مادر دارند.
فرید در پاسخ به اینکه آیا این کودکان مبتلا به بیماریهای خاص و ایدز هستند می گوید: این کودکان در معرض خطرند کودکانی که سر چهارراهها کار میکنند انواع خطرها تهدیدشان میکند،ممکن است تصادف کنند، مورد آزار قرار گیرند یا از آنها سوء استفاده شود.
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی ادامه می دهد: در حوزه کودکان خیابانی باید روی جذب آنها کار کنیم و اعتمادشان را جلب کنیم. تنها نگرانی ما برای نگهداری قهرآمیز و جمعآوری با زور این کودکان این است که ممکن است پدر و مادر آنها این کودکان را به سمت کارگاههای زیرزمینی ببرند. کارگاههای کاری که مجوز ندارند و قابل رویت هم نیستند. مثلا زیرزمین یک خانه مسکونی را تبدیل به کارگاه کردهاند که اصلا فضای مناسبی ندارد.
فرید ادامه می دهد: همین کودکان کار خودشان میگویند که خیابان از کارگاه برایشان بهتر است چون ممکن است در این کارگاهها کتک بخورند و رفتارهای بدی با آنها بشود.
وی درمورد شناسایی این کارگاههای زیرزمینی می گوید: شناسایی آنها خیلی سخت است چون تابلو ندارند مثلا در زیرزمین خانه، ترشی و مربا تهیه میکنند یا کفش میدوزند و از این موارد خیلی زیاد است البته این مشکل مربوط به همه دنیاست و در آن کشورها هم در شناسایی این کارگاهها مشکل دارند و معتقدند مردم باید اطلاع بدهند.
سوء استفاده از کودکان در کارگاههای زیرزمینی
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی می گوید: متاسفانه برخی از این کودکان در کارگاههای خانوادگی کار میکنند مثلا مواردی بوده که کودکی 12 سال در خانه قالیبافی میکرده و کارهای سنگین انجام میداده است، بنابراین آگاهسازی خانوادهها و اطلاع دادن مردم بسیار مهم است.
وی با تاکید بر اینکه با افزایش اعتبارات نهادهای حمایتی میتوان حمایت بیشتری از این کودکان کرد می گوید: باید کاری کنیم که نیازی به کارکردن این کودکان نباشد و اگر در جایی که لازم است میبینیم که خانوادهها صلاحیت ندارند کودک به بهزیستی داده شود. با رویکرد کارشناسی باید با خانوادهها در ارتباط باشیم و نمیتوان یک نسخه را برای همه پیچید.
فرید ادامه می دهد: در تهران سالانه حدود 1300 کودک خیابانی از خدمات ما بهره میگیرند که ممکن است به مدت چند شبانهروز یا چند ماه در مراکز اقامتی ما نگهداری شوند.
به نظر می رسد باید در این موضوع جدی تر باشیم و در فصلی که کودکان کار بیشتر میشوند برای جمعآوری، ساماندهی و آموزش آنها جدیتر عمل شود تا چهره شهر از این نازیبایی پاک شده و آسیبهای آینده نیز مدیریت شوند.
کودکان کار به دلیل شرایط بد اقتصادی خانواده هایشان از دنیای کودکی، امکانات ورزشی، آموزشی و تفریحی محروم بوده و به دلیل نداشتن وقت کافی برای بازی و بهره بردن از دنیای کودکی دچار بحران هویت و عاطفه شده و در صورت عدم رسیدگی و حمایت، اغلب پرخاشگر، انتقامجو، افسرده یا با حس ناکامی و در خود فرورفتگی رشد کرده و از شرایط رشد یکپارچه دوران کودکی محروم هستند.
مددکاران و روانشناسان در نظر دارند در سازمانهای مردم نهاد برای این کودکان اقداماتی را ارائه دهند مانند ایجاد ارتباط مناسب با فرد آسیب دیده، مشاوره فردی و گروهی، برگزاری کارگاههای مختلف به خصوص در زمینه مسائل جنسی و اعتیاد، آموزش مهارتهای زندگی،ارتباط با والدین، انجام آزمونهای روانشناسی، رسیدگی به موارد دیرآموزی یا گفتار درمانی، پرخاشگری، افسردگی و ارجاع کودک کار به روان پزشک یا روانکاو در صورت نیاز.
تهران از وجود کودک کار پاک می شود
انوشیروان محسنی بندپی رئیس سازمان بهزیستی در این رابطه می گوید: بر اساس طرحی که از ابتدای شهریور ماه و با افتتاح سه مرکز در تهران آغاز می شود نزدیک به هزار کودک کار و خیابانی پایتخت ساماندهی و از حقوق اجتماعی و تحصیل برخوردار می شوند.
وی ادامه می دهد: این طرح با قوه قضائیه، شهرداری تهران و نیروی انتظامی اجرا می شود که بر اساس آن کلانشهر تهران از وجود کودکان کار و خیابانی پاک خواهد شد.
محسنی بندپی می گوید: با اجرای این طرح، کلیه کودکان کار و خیابانی از سطح شهر جمع آوری می شوند و تنها در صورت تایید و نظر مثبت قوه قضائیه مبنی بر غفلت خانواده ها برای به کار گیری کودکان در مشاغل مختلف، این کودکان به خانواده هایشان تحویل خواهند شد.
وی تاکید می کند: به این ترتیب نزدیک به هزار کودک کار و خیابانی پایتخت ساماندهی و از حقوق اجتماعی و حق تحصیل برخوردار خواهند شد.
رئیس سازمان بهزیستی با اشاره به اینکه تا پیش ازاین نیز کودکان خیابانی توسط شهرداری و سازمان بهزیستی جمع آوری می شدند، اظهار می کند: در هر نوبت جمع آوری این کودکان، خانواده ها درخواست بازپس گیری کودکان را مطرح می کردند و با دستور قوه قضائیه کودک به خانواده تحویل می شد. اما دراین طرح، هماهنگی لازم با قوه قضائیه صورت گرفته است و تنها در صورت اثبات سهوی بودن اقدام خانواده، کودک به خانواده تحویل می گردد؛ در غیر اینصورت کودک در مراکز بهزیستی نگهداری خواهد شد و تمامی مراقبت های لازم از نگهداری، تامین غذا، مهارت آموزی، حرفه آموزی، اجتماع پذیری و تحصیل برایشان در نظر گرفته می شود.
تدوین برنامه و پروتکل برای جلوگیری از کار کودکان در کشور
وی همچنین از تدوین برنامه و پروتکل مشخص برای جلوگیری از کار کودکان در کشور خبر داده و می گوید: پس از تهران، مشهد دومین کلانشهری است که جمع آوری، ساماندهی و آموزش کودکان کار به صورت یکپارچه در آن انجام می شود. این مراکز ویژه کودکان کمتر از 15سال است و در صورت اثبات سوءاستفاده از کودکان برای کار و تامین معاش خانواده به هیچ عنوان امکان بازگشت آنها به خانواده هایشان وجود نخواهد داشت.
بر اساس پیمان نامه حقوق کودک، کودک از روز تولد فارغ از نوع نژاد ، جنسیت، رنگ، غنی و فقیر و ... دارای تمام حقوق خواهد بود و آشنایی با این حقوق موضوعی است که در میان کودکان ایرانی فراموش شده است.
قانون ایران در مورد کار کودکان چه میگوید؟
سال 1373، دولت ایران پیمان نامه جهانی حقوق کودک را امضا کرد و تعهدات مربوط به کودکان کار و خیابانی را به صراحت پذیرفت، اما با گذشت 17سال، هنوز این قشر به رسمیت شناخته نشدهاند، دلیل این مدعی نیز نبود آمار دقیق از این کودکان در کشور است.
مهمترین وظیفه دولت در این خصوص ایجاد حق هویت برای کودکان، صدور کارت شناسایی و اجازه تحصیل در مدارس است، اما در عمل جز سیاستهای نافرجام ضربتی و سرکوبی گام دیگری برداشته نشده است.
در ایران ماده 79 قانون کار، اشتغال به کار کودکان زیر 15 سال را ممنوع دانسته است البته کارگران شاغل در کارگاههای خانوادگی که کارفرمای آنها، همسر یا بستگان و خویشاوندان نسبی درجه یک باشند، مشمول قانون کار نیستند در نتیجه حداقل سن کار در مورد چنین کارگرانی رعایت نمیشود؛ بر اساس قانون کار اگر یک کارفرما کودک زیر 15سال را به کار بگیرد، متخلف خواهد بود و برای نخستین بار مجازات نقدی، بار دوم مجازات نقدی و حبس و بار سوم علاوه بر این موارد، کارخانه یا کارگاه پلمپ و پروانه کار فرد متخلف ابطال خواهد شد.
از سوی دیگر ماده 84 قانون کار پیشبینی کرده است که در مشاغل و کارهایی که ماهیت آن برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیانآور است، حداقل سن کار 18 سال تمام خواهد بود که تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است.
آمار تخمینی از وجود 7 میلیون کودک کار
در حال حاضر آمار مشخص و دقیقی از تعداد کودکان کار در ایران وجود ندارد هرچند که برخی منابع و سازمانها از وجود دو میلیون کودک کار در ایران خبر میدهند ولی آمارهای غیررسمی تعداد کودکان کار ایرانی را 7 میلیون نفر تخمین میزند که گفته میشود 40 درصد این کودکان را کودکان مهاجر تشکیل می دهد.
به نظر میرسد که پدیده کودکان کار نیازمند یک اجماع واحد و تعامل همه جانبه از سوی دستگاههای دولتی و نهادهای اجتماعی و غیردولتی است، تعاملی که میتواند ماحصل آن شناسایی کودکان کار، ایجاد مشاغل پایدار برای خانوادههای آنان، گسترش حیطه نظارت سازمانهای دولتی نظیر بهزیستی و معرفی کودکان کار به NGOها برای حمایت و پوشش باشد.