در این یادداشت آمده است: «وقتی با دوستم در یک مغازه هندوانه فروشی نشسته بودیم و صاحب مغازه به گرمی از ما پذیرایی میکرد، یکی از چند مردی که در آن جا حضور داشتند شروع به فیلم برداری از ما کرد. دوربین او به سمت جمع نبود بلکه روی من زوم کرده بود و به آرامی و از روی عمد روی بدن من بالا و پایین می رفت. چشم دوست او نیز به صفحه دوربین بود و با دوستش به گفتگو و خندیدن مشغول بودند.
این جایی بود که یک دختر جسور، دوربین را از دست او می گرفت یا داد می کشید و کار زشت آن ها را فاش می کرد. اما امروز من آن دختر نیستم؛ من ترسیده بودم و شوکه شده بودم و نمی توانستم عکس العملی نشان دهم چرا که می ترسیدم پایان بدی را برای آن شب که می توانست پایان خوشی داشته باشد، رقم بزنم.
تنها کاری که می توانستم انجام دهم آن بود که بگویم دیگر وقت رفتن است و با اصرار فروشنده برای ماندن و خوردن یک لیوان چای دیگر، مخالفت کنم. وقتی از مغازه هندوانه فروشی بیرون آمدیم من سعی می کردم که تصویر آن مرد شکم گنده را از ذهنم پاک کنم...»
این در حالی است که چندی پیش "سوزی گریگ" دختر 26 ساله استرالیایی ضمن سفر به ایران با انتشار یادداشتی در همین وب سایت عنوان کرده بود: «احساس امنیتی که من به عنوان یک دختر تنها در ایران داشتم، از بسیاری دیگر از جاهای دنیا، بیشتر بود.»