شامگاه هفتم آذر سال 92، زنی با مراجعه به پلیس خبر از گم شدن شوهرش داد. سرانجام مأموران جسد مرد گمشده را در بیابانهای اطراف تهران پیدا کردند. سپس کارآگاهان برای روشن شدن راز قتل فرهاد به بازجویی از همسرش پرداختند.زن جوان که در نخستین بازجوییها، خود را بیگناه نشان داده بود بالاخره در ادامه به کشته شدن شوهرش اعتراف کرد.
پزشکی قانونی هم پس از معاینه جسد نظر داد که این مرد را ابتدا با وارد کردن ضربات پیاپی بر سر و دیگر نقاط حساس بدنش از پا انداختهاند و سپس با پیچیدن یک رشته طناب دور گردنش، او را خفه کردهاند.
همسر مقتول در اعترافهایش گفت: به خاطر مشکلات مختلف خانوادگی از همسرم خسته شده بودم تا اینکه با مردی به نام «بهنام»، آشنا شدم و به او علاقه پیدا کردم.بارها از همسرم خواستم طلاقم بدهد اما او به هیچ عنوان قبول نمیکرد. تا اینکه موضوع را با بهنام در میان گذاشتم. او هم به دیدن شوهرم رفت تا راضیاش کند که طلاقم بدهد اما نتوانست. تا اینکه من و مرد دلخواهم نقشه قتل شوهرم را کشیدیم.
شب حادثه بهنام به همراه 3 کارگرش به محل زندگی من و شوهرم آمدند و من در را برایشان باز کردم. درحالی که همسرم خواب بود سراغش رفتند و او را کشتند. بعد هم جسدش را از خانه بیرون بردند و در بیابان انداختند. پس از افشای این جنایت بهنام و همدستانش دستگیر و محاکمه شدند.
بدینترتیب بهنام و یکی از همدستانش در شعبه هشتم دادگاه کیفری که به ریاست قاضی اصغرزاده تشکیل جلسه داده بود به قصاص محکوم شدند.
همچنین دو متهم دیگر به نامهای حمید و مرتضی نیز به دلیل آنکه زیر 18 سال داشتند در شعبه هفتم دادگاه محاکمه شدند که برای هر یک 5 سال زندان تعیین شد. همچنین زن دسیسهگر به اتهام معاونت در اجرای قتل شوهرش در شعبه هشتم محاکمه شد و قضات 10 سال حبس برایش درنظر گرفتند.