این را نقشههای سازمان پیشگیری و مدیریت بحران تهران هم تأیید میکند. بنابر اطلاعات این نقشهها بیشترین خطر متوجه مناطق 10، 11، 12، 13، 15، 20 و حتی بخشی از منطقه یک است.
بیتوجهی به وجود قناتها در ساخت و ساز و عملیات عمرانی و گاهی تغییر عمدی مسیر رودخانههای زیر زمینی برای ساخت مجتمعهای بلندمرتبه یا برداشتهای غیرمجاز آب از منابع زیر سطحی و خشکاندن این منابع، در طول سالهای اخیر حوادثی را رقم زده که در صورت بیتوجهی ادامه خواهد یافت.
یکی از خطرات زندگی در تهران، بلعیده شدن توسط زمین است که چه بسا نفر بعدی ما باشیم؛ نفر بعدی، خانه بعدی، ماشین بعدی، مجتمع بعدی، محله بعدی...
نگاهی دقیقتر به حوادث گذشته مثل ریزش چند خانه در مناطق پر جمعیت با بافت قدیمی نشان میدهد یک پای این اتفاقات قناتها و چاههای خشکیدهاند. متخصصان شهری میگویند قناتها با دخالت عامل انسانی در تهران، از جمله تغییر مسیر یا خشکاندن آنها از فرصت به تهدیدی جدی تبدیل شدهاند.
قناتهای تهران؛ فرصت یا تهدید؟
وقتی تهران نزدیک به 300 سال پیش پایتخت شد و برای خودش اسم و رسمی پیدا کرد، نه از شیر آب خبری بود نه از شبکه انتقال. فقط چند رشته قنات بود و بس. قناتها هم مختص ثروتمندان تهرانی بود و مردم چارهای نداشتند جز اینکه از آبهای نه چندان تمیز چاهها استفاده کنند. خدا پدر آن سرمایهداری را بیامرزد که 80 – 70 سال پیش نذرش را ادا کرد و بخشی از تهران را به لولهکشی آب مجهز کرد.
برگردیم به چند سال پیش از لولهکشی تهران. مسئولان بلدیه – شهرداری- آن زمان، برای انتقال آب به مناطق دیگر تهران که تازه شاهد مهاجرت روستاییان به پایتخت بود با به کارگیری مقنیان کارآزموده موفق شدند با حفر مسیرهای طولانی و چاههای متعدد، آب را به همه محلات تهران برسانند. سیستمی که حتی تا سالها پیش هم از آن استفاده میشد.
اما در طول سالهای گذشته، خشک شدن برخی از قناتها یا تغییر راههای فرعی و اصلی انتقال آب، باعث فرونشست در برخی از مناطق تهران شده است. البته بماند که توپ این اتفاقات نیز مدام بین سازمانها و نهادهای مختلف پاسکاری میشود. اینکه کدام نهاد یا کدام سازمان مقصر است، موضوع گزارش ما نیست. چیزی که ما به دنبال آن هستیم این است که چرا قناتهایی که در طول چند قرن گذشته مایه حیات و یکی از ارکان زندگی به شمار میآمدهاند حالا تبدیل به تهدیدی جدی شدهاند.
دکتر حسین غفوری، مدیر مرکز بینالمللی قنات کشور در پاسخ به این پرسش میگوید: «شهرداری تهران در این زمینه مطالعاتی انجام داده ولی نتایج آن هنوز مشخص نشده است. برای بررسی وضعیت قناتهای تهران چندین جلسه با مسئولان امور شهری داشتیم که متأسفانه استقبالی از خروجی این جلسات و طرحهای ارائه شده به عمل نیامد. برای بررسی وضعیت سفرههای زیرزمینی و قناتهای تهران، گذشته از شهرداری باید سازمانهای دیگری هم وارد عمل شوند و به این مسأله مهم بهطور جدی بپردازند.
در یک جمله باید بگویم قناتها در تهران فرصتهایی هستند که کم کم به تهدید تبدیل میشوند. باید منتظر عواقب بعدی باشیم.
بهعنوان مثال اگر خدای ناکرده زلزلهای رخ دهد، برخی از مناطق که قنات و مسیرهای انتقال آب آن خشک شده، نمیتواند بار ارتعاشات را تحمل کند و آن زمان است که باید منتظر اتفاقات تلخی باشیم.»
احمد صادقی، مدیر عامل سازمان مدیریت بحران شهر تهران نیز در این باره میگوید: «در سراسر جهان از قناتها بهعنوان ذخایر زیرزمینی یاد میشود و جزو گنجینه یک شهر یا منطقه به شمار میرود. برخی از کشورها این حرفه را از ایرانیها آموختهاند و هنوز از قناتهایشان نگهداری میکنند ولی در کشور خودمان بویژه در تهران، پس از تغییرات در شبکه آبرسانی و کنار گذاشتن قناتها، شاهد از بین رفتن تدریجی این گنجینهها هستیم.
متأسفانه قناتها به دلیل بیتوجهی خشک شدند و آنهایی که دایر هستند یعنی همچنان آب دارند، به خاطر برداشتهای غیراصولی و غیرمجاز، همچنین ورود فاضلاب تهرانیها و از طرفی بیتوجهی به بازسازی و نگهداری آنها دچار مشکلات بسیاری شدهاند و از یک فرصت به تهدیدی جدی برای شهر و شهروندان تبدیل شدهاند.
به نظرم اگر سازمانهای مسئول بتوانند مدیریت درستی بر قناتها و منابع زیرزمینی داشته باشند، میتوان گفت این ذخایر با ارزش برای آبادانی بیش از پیش تهران بسیار نتیجهبخش خواهد بود. اما متأسفانه به دلیل سوء مدیریت و بیتوجهی به این گنجینههای پنهان، امروز قناتها در تهران بیشتر تهدید محسوب میشوند تا فرصت؛ فرونشستها و حوادث مختلفی که تاکنون براثر وجود قناتها در شهر رخ داده در اثر نبود آگاهی شهروندان از نحوه زندگی و همزیستی با این سفرههای آب زیرزمینی است.»
خطری سهمگینتر از فرونشست
مشکل فقط تهران نیست، هر روز خبر فرونشست برخی از مناطق کشورمان به گوش میرسد. شکاف عمیق زمین در استان فارس و در مجاورت باغهای انار، فرونشست دشت ورامین و شهریار، پایین آمدن سطح زمین در منطقه رفسنجان و... مشکل منطقهای نیست بلکه ملی است. معلوم نیست چه بر سر سفرههای زیرزمینی و قناتها آمده که زمین دیگر طاقت ایستادن سرجایش را ندارد. به قول دوستی باید حواسمان ششدانگ باشد که داخل یکی ازهمین فروچالهها نرویم. باید حواسمان باشد زمین ما را نبلعد.
دکتر کریم سلیمانی، پژوهشگر و استاد آبخیزداری، برداشت غیرمجاز و بازسازی نکردن رشته قناتها را در بسیاری از مناطق، عامل اصلی بروز فرونشستها میداند و در این باره به« ایران» میگوید: «وجود چاههای غیرمجاز و استفاده بیرویه از قناتها و سفرههای زیرزمینی در بسیاری از مناطق، خیلی وقت است که از خط قرمز عبور کرده.
بهطور مثال برداشت بیرویه آب در باغها رفسنجان به برخی از جادهها و تأسیسات و سازهها آسیب جدی وارد کرده. برداشت بیرویه منجر به فرونشینی زمین شده و همین موضوع در آینده بسیار نزدیک، گذشته از جنگ آب تهدیدات دیگری همچون بروز زلزله و فرونشست زمین را در پی خواهد داشت.
در رخدادهای طبیعی مثل زلزله، سفرههای خالی که بدون آب هستند و حائل بین زیر زمین و زمیناند، بدون هیچ مقاومتی فرو میریزند و خانهها و تأسیساتی که در همان نزدیکی هستند به درون زمین کشیده میشوند. در حال حاضر بخشهایی از شمال و جنوب تهران و دشتهای اطراف آن در چنین وضعیتی قرار دارند. یعنی اگر خدای ناکرده زلزلهای بیاید این مناطق بیشترین تلفات را خواهند داد.»
نزدیک به 92 درصد از مصرف آب کشور به بخش کشاورزی اختصاص دارد. برای تأمین بیش از نیمی از مصرف باغی و کشاورزی، آبهای زیر سطحی بهصورت مجاز یا غیرمجاز مورد مصرف قرار میگیرد. بنا بر شواهد در طول سالهای گذشته، بیش از 17 هزار میلیارد متر مکعب آب از سفرههای زیر زمینی برداشت شده است و برای باز گرداندن آن باید 20 سال به سفرهها استراحت بدهیم.
رقابت برای وسعت دادن به باغ و مزارع کشاورزی و از طرفی رقابت برای برداشت آب و همچنین کاشت محصولات غیراستراتژیکی که برای تولیدشان هزاران لیتر آب مصرف میشود، بیش از پیش به منابع آبی کشورمان ضربه زده است.
دکتر سلیمانی در این باره اعتقاد دارد: «آبهای زیرزمینی ارزشمندتر از آن هستند که مثلاً کشاورزان استانی که دچار خشکسالی است گوجه و خیار و هندوانه بکارند. نیازی نیست برای محصولات غیراستراتژیک چنین هزینههای گزافی بدهیم. این وظیفه نمایندگان دولت در استانها بویژه استانهای کمآب و در خطر خشکسالی است که با مدیریت دقیق و حذف برخی محصولات زراعی غیرضروری از خطر به پایان رسیدن منابع آب جلوگیری کنند.
باید از برخی مناطق کشورمان که در آستانه خشکسالی هستند، مراقبت کنیم. مثل طرحهایی که برای حفظ و نگهداری برخی از جانداران میکنیم. باید آنقدر به مردم بگوییم خطر بیآبی بیخ گوشمان است که درست مصرف کنند. مردم باید به اهمیت منابع آبی پی ببرند.»
ما از هر نظر شهر را برای زلزله آماده کردهایم؛ قناتها را خشکاندهایم، جریانهای زیرزمینی را تغییر مسیر دادهایم یا برای ساخت و سازها، وارد جویهای شهر کردهایم و چاهها را فاضلاب کردهایم. زمینهسازی و آمادگی از این بهتر نمیشود. شهر آماده است تا با یک تکان کوچک بلعیده شود.