در این سریال قصه دختری با نام پریا را مشاهده می کنید که بعد از یک ازدواج ناموفق تصمیم دارد دوباره تشکیل خانواده بدهد. او این بار خلاف ازدواج اولش که کاملا سنتی بله گفته پا روی منطق و قواعد میگذارد و تنها با تراژدی احساسش به عشق و دلدادگی به پسرخاله اش کیوان بله میگوید. مردی که دست کم 10 سال از او کوچکتر است.
نکته هایی مهم در ازدواج هایی که زن از مرد بزرگتر است
پریا و کیوان اگر چه با شروع زندگیشان با مشکلاتی برمیخورند که تفاوت سنی آنها را به حاشیه می برد، اما قطعا در مسیر داستان آنها با مشکلاتی رو به رو خواهند شد که ناشی از تفاوت های نسلی و تجربیاتی است که آن دو در زندگی پیش از ازدواجشان پشتسر گذاشتند. پخش سریال پریا بهانه ای شد تا سراغ روشنک امامزاده، روانشناس برویم و درباره خوب و بد ازدواجهای اینچنینی گفت وگو کنیم و دیدگاههای دکتر داریوش کاویانی پور روانشناس و مشاور ازدواج را مرور کنیم.
چرا میگوییم پسر بزرگتر باشد!
یکی از علتهایی که در گذشته تاکید میشد پسر از دختر بزرگتر باشد، داشتن درک متقابل بین زوجین بود؛ چرا که دختران با تفاوت سه الی چهار سال دوران بلوغ را زودتر تجربه میکنند و برای همین بعضی افراد بر این عقیده هستند زنها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقلتر میشوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیقتر است؛ بنابراین مسئولیتپذیرترند، بههمین دلیل سعی بر این بود تا تفاوت سنی بین دختران و پسران وجود داشته باشد تا از نظر شناختی، رفتاری و اجتماعی بیشتر به یکدیگر نزدیک باشند، اما باید به این نکته اشاره کنم که امروزه دیگر فقط سن شناسنامهای بهعنوان یک ملاک برای درک متقابل نیست بلکه باید بیشتر بهدنبال سن شناختی، سن اجتماعی و سن احساسی آدمها باشیم چرا که دو فرد باید از این لحاظ بیشتر به یکدیگر نزدیک باشند تا سن شناسنامهایشان. به علاوه هم دختر و هم پسر باید رشد و ویژگی شخصیتیشان در یک دامنه باشد تا بتوانند به یک درک متقابل برسند. با این حال در جامعهای که زنان دست به فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، هنری و حتی مطالعاتی و سیاسی میزنند، از نظر تحصیلات ارتقا پیدا میکنند و جایگاهها و موقعیتهایی برتر یا همسان مردان بهدست میآورند و همین باعث میشود مقوله سن در ازدواج آنان نیز دچار تغییر شود.
تفاوت سنی ایدهآل کدام است؟
در مورد اختلاف سنی مناسب بین دختران و پسران نمیتوان یک عدد ثابت را مشخص کرد و آن را به همه تعمیم داد؛ به عنوان مثال نمیتوان گفت اختلاف سنی بین 5تا 6 سال برای دختر و پسر مناسب است چرا که برخی زوجین بودهاند که با این میزان اختلاف سنی بعد از مدتی به مشکل برخوردهاند و عاقبت کار به طلاق منتهی شده است؛ اما در مقابل زوجهایی هم هستند که اختلاف سنی چندانی ندارند و حتی دختر چند سالی از پسر بزرگتر است اما در زندگی زناشوییشان با مشکل حادی مواجه نشدهاند.
مشکلاتی که ازدواج سن معکوس به همراه دارد!
یکی از مشکلاتی که ممکن است رخ دهد این است که بسیاری از مسئولیتهای زندگی برعهده زن باشد و بعد از مدتی زن احساس کند که مرد نسبت به خانه و خانواده بیمسئولیت است که البته امروزه بهدلیل رشدی که زنها در جامعه داشتهاند دیگر مثل گذشته قدرت چرخاندن زندگی به دست مرد نیست و الان تلاش بر این است که هر دو زوج در کنار یکدیگر و با کمک هم زندگی را پیش ببرند. مشکل بعدی از بعد جسمی و فیزیولوژیکی است که به مرور زمان زن نسبت به مرد تکیدهتر میشود و حتی ممکن است در روابط زناشویی با مشکل مواجه شوند. حتی ممکن است باروری زن به دلایل مختلف به تاخیر بیفتد و برای همیشه امکان مادر شدن را از دست بدهد.
البته بازهم تاکید میکنم که بروز این مشکلات الزامی نیست و خیلی از افراد که از جنبههای دیگر با یکدیگر تفاهم دارند از این لحاظ کمتر دچار مشکل میشوند. البته افرادی که بین 2تا 3سال اختلاف سنی دارند نباید از بروز این مشکلات نگران باشند. هرچند افرادی هم هستند که اختلاف سنی دختر از پسر خیلی زیاد حتی به اندازه 10سال بوده که در این صورت میتوان بهدلیل وجود اختلافهای فرهنگی و اجتماعی گفت درصد بروز مشکل بین این زوجین خیلی بیشتر است چراکه زن و مرد متعلق به دو نسل هستند.
این گروه حتما با مشکل روبهرو میشوند
دختران و پسرانی که در یک تشابه فرهنگی و اجتماعی بزرگ شدهاند، کمتر دچار اختلاف در زندگی زناشویی میشوند. البته نمیتوان به صراحت گفت که هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت، چرا که ممکن است برخی زوجین حتی باوجود چنین شرایطی با مشکل مواجه شوند اما درصد اختلاف بین این زوجها کمتر از سایر افرادی است که از این شرایط برخوردار نیستند. برای همین فاصله سنی معکوس، یعنی بزرگتر بودن زن از مرد در این مواقع زیاد حائزاهمیت نیست، چه یک سال چه 4 سال باشد؛ اما وقتی این فاصله زمانی مشکلساز میشود که زوجین از نظر شرایط (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، شخصیتی و...) با یکدیگر اختلاف داشته باشند .
سن در این مواقع میتواند یکی از معیارهای اختلاف باشد. همچنین نباید این موضوع را نادیده گرفت که برخی دختران و پسران صرفا به خاطر عشق و علاقهای که دارند مسئله سن را نادیده میگیرند؛ البته این افراد غیر از مسئله سن، ممکن است مسائل دیگر را هم مدنظر قرار ندهند که در این مواقع احتمال بروز مشکلات طی زندگی زناشویی بالاست و تنها سن ملاک جدایی این افراد نیست.
تفاوت دیروز تا امروز!
امروزه برخی افراد روی این موضوع حساس هستند اما برای برخی دیگر اختلاف سنی دیگر حائز اهمیت نیست، چرا که به مرور زمان براساس تغییرات فرهنگی و مسائل دیگر این معیار کمرنگتر شده تا جایی که امروزه زوجهای زیادی را میبینید که دختر از نظر سنی از پسر بزرگتر است.
اختلاف سنی ثابت
همانطور که در بالا اشاره شد، در مورد اختلاف سنی مناسب بین دختران و پسران نمیتوان یک عدد ثابت را مشخص کرد و آن را به همه تعمیم داد.
اگر مردتان از شما کوچکتر است باید بدانید
کاویانیپور متخصص روانشناسی و مشاور ازدواج برای آن گروه از زنها که با مرد کوچکتر از خود ازدواج کردهاند یا قصد ازدواج دارند نیز راهحلهایی دارد و میگوید با اجرای این نکات میتوانند تا حد زیادی از بروز اختلاف جلوگیری کنند، بهشرط آنکه:
قدرت مدیریت را به مرد بدهند
مردان خودساخته، میتوانند مرکز ثقل خانواده باشند؛ اگر پسری در شرایط خاصی رشد کرده باشد، بهطوری که متکی به خود و خودساخته باشد، به خانواده سرسپردگی و وابستگی مالی و فکری نداشته باشد، خوب فکر کند و عاقلانه تصمیم بگیرد. چنین فردی حتی اگر از همسرش کوچکتر باشد، باز میتواند زندگی را کنترل کند و مرکز ثقل یک خانواده شود.
_رضایت خانوادهها را جلب کنند و بدون رضایت آنها ازدواج نکنند.
_ زن باید دغدغه حفظ شادابی و جوانی خود را داشته باشد.
_ سن مناسب برای این نوع ازدواج برای پسران بالای 25سالگی است.
کدام مردان سراغ زنان بزرگتر از خود میروند؟
دکتر داریوش کاویانیپور روانشناس و مشاور ازدواج، درباره ازدواج مردان با زنان بزرگتر از خود به مهرنامه میگوید: بهطور کلی این گروه از مردان را میتوان به 3گروه تقسیم کرد:
گروه اول مردانی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند و در زندگی نیازمند حمایتهای اطرافیان بهخصوص خانواده مثل پدر و مادر و درنهایت همسر هستند
اگرچه غرور مردانه آنها اجازه نمیدهد بهصورت مستقیم این نیاز خود را آشکارا بیان کنند و از اطرافیان کمک بخواهند، اما غیرمستقیم و از طرق مختلف حمایت فرد مقابل را جلب کرده و با چنین ازدواجهایی سعی میکنند همسرشان را با روشهای غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق کنند و نکته شایان توجه درباره گروههایی اینچنینی از مردان این است که معمولا پس از ارائه خدمات همسر، دلخوری خود را به عناوین مختلف مبنی بر گرفتن استقلال و آزادی، ایجاد محدودیت و... به همسرشان ابراز میدارند.
گروه دیگر، مردانی هستند که نتوانستهاند بخش والد و بالغ خود را رشد دهند و بهخوبی از عهده مسئولیتهای زندگیشان برنمیآیند
این مردان برای اداره امور شخصی خود نیازمند کمک هستند، چرا که بدون کمک نمیتوانند کارها را به ثمر برسانند و از مهارتهای یک زندگی معمولی محروم خواهند ماند.
گروه سوم را مردانی تشکیل میدهند که مادرانی قدرتطلب دارند و همواره در زندگی آموختهاند که برای تمام امور با نظر و تصمیمهای او هماهنگ باشند
در نظر این مردان، زنان مدیریت اصلی خانه را برعهده دارند و تصمیمگیرنده نهایی آنها هستند، بنابراین در گستره زیادی از زندگی خود اختیارات فراوانی را به همسرشان میسپارند.