عقربه ها ساعت 15 و 40 دقیقه سه شنبه 12 مرداد را نشان می داد که ماموران کلانتری 152 خانی آباد در جریان کشته شدن مادر 63 ساله ای به نام فاطمه در خانه اش واقع در خیابان میثاق شمالی قرار گرفتند.
ماموران با حضور در قتلگاه با جسد فاطمه در آشپزخانه روبرو شدند که خون های پاشیده شده روی دیوار نشان از یک جنایت داشت که تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس محسن مدیر روستا از شعبه ششم دادسرای امور جنایی در قتلگاه این زن حاضر شدند.
پدر خانواده در گام نخست هدف تحقیق قرار گرفت و مشخص شد که وی همراه یکی از پسرانش به ترمینال مسافربری رفته بودند تا پسر کوچک خانواده را که از سفر بازمی گشت به خانه بیاورند که وقتی به خانه باز می گردند با جسد فاطمه روبرو می شوند.
ماموران در این مرحله پی بردند یکی دیگر از پسرهای خانواده که سابقه بیماری روحی و روانی دارد با مادرش در خانه بوده که پس از جنایت متواری شده است.
همین کافی بود تا تحقیقات برای دستگیری پسر فراری این خانواده کلید زده شود و ماموران با اقدامات فنی و پلیسی پس از 48 ساعت پی بردند که عامل این جنایت پس از قتل مادرش به یکی از شهرهای مرکزی سفر کرده است که در این مرحله تیم پلیسی روز پنج شنبه با نیابت قضایی به این شهر رفته و قاتل مادر میانسال را دستگیر کردند.
این پسر جوان که 36 ساله است وقتی صبح امروز در شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران حاضر شد ادعای شوک آوری را مطرح کرد و به خبرنگار رکنا گفت: اشباح همیشه در گوشم زمزمه می کنند و هر روز با آنها زندگی می کنم و گاهی دستوراتی می دادند که مجبور به اجرای آنها می شوم.
وی گفت: من با مادرم هیچ اختلافی نداشتم وفقط گاهی وقتها با خانواده ام بحث می کردم که زن همسایه همیشه با شنیدن صداهایم مرا مسخره می کرد تا اینکه روز حادثه صدای زن همسایه را که با شخصی درگیر شده بود شنیدم و همان لحظه بود که اشباح به سراغم آمدند و دستور دادند تا با برداشتن گاز پیک نیک به سراغ مادرم بروم و او را به قتل برسانم.
این قاتل با چهره ای بهت زده و در حالی که می پرسید که مگر مادرم کشته شده است افزود: هنوز نگاه آخر مادرم را به یاد دارم و فکر نمی کردم با این ضربات مادرم بمیرد.
وی ادامه داد: 30 ساله بودم که خانواده ام متوجه بیماری ام شدند اما من از 12 سالگی با اشباح زندگی می کنم ، یادم می آید یک روز به میهمانی رفته بودم که این اشباح به سراغم آمدند و ابتدا مقداری زیادی چوب به من دادند و سپس مرا به دیواری بستند و شروع به خواندن وردهایی کردند که از همان زمان تحت فرمان آنها قرار گرفتم.
قاتل مادر گفت: برای آزادی از دست اشباح باید به سرزمین دیگری بروم تا طلسم این اشباح باطل شود وگرنه باید هر روز قرص بخورم و یادم می آید که روز حادثه قرص نخورده بودم که اشباح دستور را صادر کردند.
این پسر جوان درحالیکه به صندلی کناری اش نگاه می کند به آرامی ادعا می کند که اشباح اینجا هم دست از سر من بر نمی دارند و کنارم نشستن و به حرفهای ما گوش می دهند.
وی افزود: کفاش بودم و خیلی استعداد داشتم و به 40 رشته ورزشی، فرهنگی، علمی و فنی مسلط بودم که به خاطر هوش زیادم مرا به آن میهمانی بردند و از همان روز اشباح مرا تسخیر کردند و حتی مانع درس خواندم شدند.
هیچ وقت اشباح دستور کشتن کسی را نداده بودند و نمی دانم چرا خواستند که مادرم را به قتل برسانم و بعد از قتل با همان گاز پیک نیک به بهشت زهرا رفتم وسپس به خانه یکی از آشنایان در شهرستان رفتم که پلیس دستگیرم کرد.
بنا به این گزارش، بازپرس مدیر روستا از شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران دستور داد تا متهم در اختیار تیم کارشناسان و روانشناسان پزشکی قانونی قرار گیرد تا سلامت روانی این قاتل مادرکش تحت بررسی قرار گیرد.