وقتی به هدفتان در زمینه تناسب اندام لاغری دست پیدا کنید دچار چه نوع وسواس هایی خواهید شد آیا ترس از مصرف غذاهای ناسالم و چاق کننده برای تخریب اندام متناسب و همچنین سلامتی تان به سراغتان خواهد آمد؟این اختلال از نظر روانشناختی چه نامیده می شود؟
چه مدت باید به رژیم گرفتن ادامه دهید؟
بارها و بارها این مورد را دیده ام: وقتی افراد برای سلامتشان گام برمی دارند، از اینکه وارد رژیم های گوناگون (از رژیم سبزیجات گرفته تا خام خواری و غیره) شوند احساس هیجان می کنند. دلیل چنین حس فوق العاده ای این است که بدنتان نسبت به انتخاب های سالمی که دارید پاسخگو است.
اما بالاخره به نقطه ای می رسید که می خواهید بدانید چقدر دیگر باید به این کار ادامه دهید. چون عادت کرده اید تغییرات کوچکی بسازید که منجر به پاداش های بزرگ شود. همچنان حس می کنید به تغییرات کوچک نیاز دارید تا دیدن تغییر در بدنتان ادامه داشته باشد.
و البته این نگرانی هم وجود دارد: اگر الان متوقف شوم، همه وزنی که کم کردم باز می گردد؟ اگر به خودم اجازه دهم کمی انعطاف پذیر باشم و برخی از عادات غذایی گذشته ام را تکرار کنم تمام این پیشرفت ها از بین خواهد رفت؟
و سپس ترس به سراغتان می آید. برخی افراد که به سراغ گیاه خواری رفته اند و فکر می کنند روشی عالی است دوباره هوس گوشت می کنند. برخی نیز که خام خواری می کردند باز هم دلتنگ غذاهای پخته شده می شوند. در چنین شرایطی این افراد نمی دانند چکار کنند چون چنین هوس هایی کاملا علیه اهدافی است که داشتند. اوایل به نظر می رسید بدن نیز از شرایط جدید خوشحال است، اما حالا چه شه که چیزی کاملا متفاوت می گوید؟
پیدا کردن تعادل
در این مرحله چکار می کنید؟ چگونه تعادلمان را پیدا کنیم؟
به شخصه، در طول مسیرم به سمت سلامتی دو سناریو داشتم:
اولی این بود که سعی کردم سبک زندگی گیاه خواری را پیش بگیرم و به شدت عاشقش هم شدم طوری که تمام فواید غذاهای گیاهی را مطالعه کردم. تمام آن چیزهایی که مطالعه کردم بیش از پیش متقاعدم کرد که راهی که می روم درست است. اصلا حواسم نبود که تمام مطالبی که درباره مزایای محصولات حیوانی است را نادیده می گیرم. گاهی به دنبال اطلاعاتی می گردیم که فکر می کنیم تنها راه چاره هستند، و دیگر تمایلی به دیدن و مطالعه آنچه خلافش را می گوید نداریم.
داستان دیگری که با آن روبرو بودم یوگا است. چند بار در هفته به باشگاه یوگا می رفتم، اما وقتی استقامتم بالا رفت، حس خوب شادابی و سلامتی بعد از یک ورزش عالی را نداشتم.
پس بیشتر و بیشتر رفتم، تا جایی که حتی یوگا آشتانگا ( یکی از منظم ترین انواع یوگا که در آن فرد ساعت 5 صبح از خواب بیدار می شود و 90 دقیقه روی خود تمرین می کند) را هم امتحان کرد و به مدت دو ماه هرروز انجامش می دادم.
با این حال بعد از دو ماه، دیگر اشتیاقی به ادامه اش نداشتم، نگران این بودم که اگر متوقفش کنم چه می شود؟ اگر رهایش کنم از مزایای ورزش خود را محروم کرده ام؟ آن 18 کیلو اضافه وزنی که داشتم دوباره باز خواهد گشت و احساس سنگینی می کنم؟
اورتورکسیا یک مشکل تعادل است
درباره کسانی که غرق در سلامت خود هستند یک کلمه وجود دارد: اورتورکسیا و یا به عبارت دیگر ترس از ناسالم شدن.
اما فکر نمی کنم ایده خوبی باشد که افراد مبتلا به اورتورکسیا را مانند کسانی ببینیم که از مشکل روانی رنج می برند. در واقع من فکر می کنم این افراد بعد از یافتن چیزی فوق العاده یاد نمی گیرند که چگونه به اعتدال برسند. مثل این می ماند که عاشق کسی شوی، با او ازدواج کنی و سپس متوجه شوی این ازدواج کامل نیست. این بدان معنا نیست که آدم بدی هستید، بلکه به این معناست که درباره ازدواج خوب آموزش ندیده اید.
تکامل واقعی را پیدا کنید
هر چیزی در زندگی مان دلیلی دارد. هیچ چیز بد یا خوب نیست فقط بستگی به این دارد که در آن زمان از زندگی چه می خواهیم.
گاهی خوردن بستنی و خندیدن با کسانی که دوستشان دارید بهترین راه برای اضافه کردن سلامتی به زندگی است. گاهی انجام کارهای هیجان انگیز در دل شب که باعث بالا رفتن آدرنالین می شود می تواند از افزایش ساعت خوابتان بیشتر انرژی بخش باشد.
مجبور نیستید تمام قوانینی که برنامه های غذایی، سنت ها یا اجتماع از شما می خواهد را دنبال کنید. خودتان می دانید چه چیزی برای بدنتان خوب است و آنچه بهترین احساس را به شما می دهد، جواب تمام سوالات و نگرانی ها است.