وقتی ساندرا عاموت درباره رژیم لاغری صحبت می‌کند، افراد به دو گروه تقسیم می‌شوند: یا با علاقه و توجه تمام سراپا گوش هستند یا برای آنکه کلامی نشنوند، دست‌ها را روی گوش‌هایشان می‌گذارند و می‌روند. عاموت، دانشمند عصب‌شناسی است که تحقیقات زیادی درباره مغز انجام داده و تالیفات متعددی در این زمینه دارد.

 

او اخیرا منادی این نظریه شده که «رژیم‌های سنتی کاهش وزن، تاثیر معکوس دارند و فرد را به وضعیتی بدتر از پیش مبتلا می‌کنند.»

 

او همچنین موافق سرسخت روشی است که آن را «آگاهانه خوردن» می‌نامند. آگاهانه خوردن، مصرف مواد غذایی با لذت و توجه به ارزش تغذیه‌ای آن است. او می‌گوید که باید به حس سیری و گرسنگی توجه کرد و از تاثیر خوردن بر بدن آگاه بود. عاموت به تازگی کتابی با عنوان «چرا رژیم ما را چاق‌تر می‌کند؟» روانه بازار کرده است. محتوای این کتاب گفتمان رایج را در ارتباط با کاهش وزن دگرگون ساخته و توجه را از کاهش وزن به سوی مراقبت از سلامت فردی معطوف کرده است.

 

مقاومت بدن در مقابل کاهش وزن

 

من به‌عنوان یک روان‌درمانگر مشاهده می‌کنم که مراجعینم با بی‌میلی با نقطه‌نظر اساسی عاموت برخورد می‌کنند. عاموت معتقد است که بدن تمایل دارد در وزن‌های خاصی تثبیت شود. پس از یک کاهش وزن 5 الی 7 کیلوگرمی، به مرحله تثبیت می‌رسیم و علی‌رغم ادامه رژیم، بدن در مقابل کاهش وزن مقاومت می‌کند.

 

 بدین ترتیب در فرآیند لاغر شدن حرف آخر را ما نمی‌زنیم بلکه این مغز ماست که برایمان تصمیم‌گیری می‌کند. تاکنون ده‌ها عنوان کتاب و مقاله در ارتباط با لزوم تغییر عادات غذایی به سبکی هوشمندانه، منتشر شده است، ولی تفاوت کتاب عاموت آن است که با وجود تشابه در ساختار کلی، تاکید وی در مورد مبانی علمی تغذیه و کاهش وزن است. 

 

عدم توجه به دلایل علمی، رژیم‌های غذایی را در درازمدت با شکست روبه‌رو کرده است. برای مثال، بر اثر رژیم‌های سنگین حجم چربی در ناحیه شکم افزایش می‌یابد. ترشح هورمون‌های استرس با رژیم افزایش می‌یابد و در حضور این هورمون، سلول‌های چربی ناحیه شکم فعال می‌شوند. پس از آن بر اثر سرخوردگی ناشی از تجمع چربی، فرد با شکستن رژیم شروع به پرخوری می‌کند و به وزنی بالاتر ازپیش از رژیم باز می‌گردد.

 

رژیم یو - یو

 

عاموت پیش از آنکه رشته عصب‌شناسی را انتخاب کند، دختر جوانی بود که آرزویش داشتن اندامی لاغر بود. او مانند بسیاری از همسالانش با نارضایتی از ظاهر خود به رژیم‌های کم کالری متوسل می‌شد.

 

 او هم یکی از جوانانی بود که در چرخه معیوب رژیم پرخوری گرفتار آمده بود. این چرخه معیوب 30 سال ادامه داشت تا اینکه در سال 2010، وی با خود پیمان بست این چرخه را بشکند. «مطالعه گسترده‌ای در زمینه رژیم یو - یو، همان وضعیتی که به‌مدت 30 سال گرفتار آن بودم، انجام دادم. فهمیدم این وضعیت در مورد بسیاری صدق می‌کند و این راهکاری است که مغز برای جلوگیری از قحطی‌زدگی بدن در پیش می‌گیرد.»

 

پس او با انتخاب «خوردن هوشمندانه» موفق شد 6 کیلو وزن کم کند. براساس تحقیقات عاموت، وزن‌های تثبیت در افراد مختلف متفاوت است ولی همیشه اضافه کردن وزن از کم کردن آن سریع‌تر است. مقاومت بدن در مقابل کاهش وزن به سبب برنامه‌ریزی مغز برای حفظ بقای انسان است و زمان زیادی لازم است تا مغز به این وزن پایین به چشم نقطه تثبیت بنگرد.

 

آگاهانه خوردن

 

حفظ رژیم هوشمندانه در درازمدت سبب طولانی شدن عمر و ارتقای کیفیت سلامتی می‌شود. او اصرار دارد که توجه به غذایی که می‌خوریم وانتخاب غذاهایی که استرس را کاهش می‌دهد و داشتن فعالیت ورزشی منظم در کنار آن، بسیار نتیجه‌بخش‌تر از استفاده از رژیم‌های رادیکال کاهش وزن است.

 

 او می‌گوید که پیش از آنکه رژیم گرفتن را ترک کند، نمی‌دانسته که در هنگام صرف وعده‌های غذایی چه اندازه استرس متحمل می‌شده و تصور اندام ایده‌آل دست نیافتنی‌اش چقدر از حس رضایت شخصی وی می‌کاسته و انرژی روانی بسیاری صرف کنترل اشتها و میل به خوردن می‌کرده است.

 

«آگاهانه خوردن» فرآیندی سهل و ممتنع است. اینکه بتوانید قبل از اینکه کاملا سیر شوید، متوجه شوید و دست از خوردن بکشید، احتیاج به تمرین دارد. همینطور اینکه بفهمیم تنقلاتی که از روی عادت و برای گول زدن اشتهایمان می‌خوریم، کدام‌ها هستند و مصرف آن را به‌تدریج کنار بگذاریم، به زمان نیاز داریم.»