گروه اجتماعی- شهرداری ها ماموریت های اولیه ای همانند پسماند، حمل و نقل و ترافیک، شهرسازی و غیره بر دوش دارند که به دلیل سر و کار داشتن با پدیده های انسانی لاجرم به حوزه فرهنگ نیز گام می گذارند تا بتوانند در حوزه ماموریت اصلی خود؛ به موفقیت دست یابند.
به گزارش افکارنیوز،با نگاهی به بودجه هایی که هر ساله به حوزه فرهنگ در شهر تهران اختصاص داده می شود و با بازبینی رفتار شهروندان در حوزه های مختلف ترافیکی، شهروندی، شهرسازی و غیره می بینیم نه ردپایی از مردم در برنامه ریزی های فرهنگی وجود دارد و نه شهرداری تهران توانسته است در فرهنگ سازی حوزه های اصلی ماموریت خود موفقیتی حاصل کند.
شاید دلیل موفق نبودن شهرداری در حوزه فرهنگی را بتوان از زبان سید جعفر تشکری هاشمی معاون حمل و نقل و ترافیک شهردار تهران دریافت که به افکارنیوز می گوید:« حوزه های فرهنگی در شهرداری تهران بیش از حضور در حوزه های تخصصی مدیریت شهری، به حوزه های غیر تخصصی خود می پردازند. هر چند در بخش ترافیک و حمل و نقل نیز فعالیت هایی را دارند اما با توجه به شرایط موجود باید حضور خود را در این بخش ها بیشتر و پررنگ تر کنند.»
شهرداری تهران بالاخره در ابتدای سال 94 تصمیم به نظم بخشی ترافیکی و اجرای طرحی به نام « خط سفید ؛ خط هدایتگر» گرفت در حالی که این اقدام را باید در سال هایی که بودجه های میلیاردی در حوزه فرهنگ تصویب می کرد اجرای می کرد تا امروز شاهد به ثمر نشستنش باشیم.
از سوی دیگر اکنون که طرح خط سفید، خط هدایتگر به کمک باز کردن گره های ترافیکی کلافه کننده در شهر آمده است می بینیم که جستجوها برای دست یافتن به جدول، آمار یا منحنی ای که بگوید حرکت در یک سال گذشته در نظم بخشی ترافیکی درست بوده است یا خیر در دست نیست. این موضوعی است که تشکری هاشمی در صحبت های خود بر آن صحه می گذارد و می گوید: « با اجرای این طرح بر اساس « مشاهدات دوربینی» شاهد ارتقاء کیفیت فرهنگ و رفتار ترافیکی شهروندان در سال جاری بوده ایم.»
با نگاهی به سایر حوزه های ماموریتی شهرداری تهران همانند مدیریت پسماند نیز در می یابیم در حالی که تنها در سال 94 مبلغی معادل 25 میلیارد تومان در معاونت خدمات شهری و مناطق برای فرهنگ سازی در حوزه پسماند هزینه شده است اما همچنان 70 درصد از زباله ها در تهران، زباله های تر است و تنها نیمی از زباله های خشک در مبدا تفکیک می شود.این آماری است که مجتبی عبدالهی معان خدمات شهری شهرداری تهران به افکار ارایه می دهد.
اما آنچه که امروز باید به حال آن تاسف خورد و برای آینده شهر در مورد آن ترسید؛ نه هدر رفت بودجه های میلیاردی در حوزه فرهنگی و نه نادیده گرفتن فرهنگ سازی در حوزه های اصلی ماموریت های شهرداری تهران و رنج بردن شهر از کمبود در این حوزه است. بلکه باید از مختل شدن برخی از کارکردهای اجتماعی ای که در گذشته به صورت سیستماتیک در لایه های اجتماعی تعریف شده است و نیز چالش در بخش هایی از اقتصاد ترسید.پیامدهایی که ممکن است خود خواسته نبوده اما پیش بینی عواقب آن امری بدیهی است.
تبدیل شهرداری تهران به کمیته امدادی دیگر آنچنان که احمد حکیمی پور رییس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر تهران از آن سخن می گوید یا اصرار این نهاد به صرف بودجه برای خوانش قرآن در کشوری که همه مسلمان هستند و روخوانی قرآن در مدارسش تعلیم داده می شود، حضورش در مراسم کلنگ زنی ساخت مسجد در کشوری که در گذشته مساجد به دست مردم با هزینه ای که از جیب خودشان تامین می شد آیا تصویب بودجه به نام فرهنگ و دین و به کام سیاست های غلط نیست؟
در گفت و گو با اعضای شورای شهر که اتفاقا خودشان هر ساله این بودجه ها را تصویب می کنند نیز متوجه نگرانی در مورد آثار منفی هزینه کرد در حوزه های غیر ماموریتی شهرداری تهران می شویم.
محمد حقانی رییس کمیته محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران با انتقاد نسبت به از بین رفتن کارکرد مساجد با وجود فرهنگسراها و خانه های محلات به افکار می گوید:« مدیریت شهری در انجام وظایف فرهنگی و اجتماعی خود قرار نبود انجام اموری را بر عهده بگیرد که بر اساس قانون از وظایف شهرداری نبوده و بر عهده حاکمیت است. از سوی دیگر متاسفانه در حال حاضر شهرداری تهران با پا گذاشتن در برخی از حوزه ها اموری را که مردم در گذشته بدون هزینه انجام می دادند یا با هزینه شخصی آن را به پیش می بردند نیز برعهده گرفته است.»
نادیده گرفتن مردم در پیشبرد اموری که شبکه تعاملات اجتماعی از گذشته برای آنها تعریف شده است و تنها گذاشتن آنها در یادگیری آنچه که به آن نیاز دارند، شرایطی را ایجاد می کند که بودجه ها تصویب وهزینه می شود اما مدیران اعتنایی به مطالعه در رفع نیازهای فرهنگی تهران در حوزه ماموریت های شهرداری ندارند.
به گفته مجتبی شاکری عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تعداد 650 پروژه فرهنگی بدون هیچ پشتوانه مطالعاتی تنها در یک سال در شهرداری تهران تعریف می شود و پروژه های هزینه بر و ویرانگری همانند پیاده راه 17 شهریور به نام مردم و با وجود مخالفت مردم و نمایندگان آن در شورای شهر یک شبه به راه می افتد.
از سوی دیگر شاهد تعطیل شدن کلاس های موسیقی در سرای محلات هستیم که در نتیجه آن شهروندان فرزندان خود را برای یادگیری موسیقی به نقاط دیگر شهر می برند تا هم به ترافیک شهر دامن زده شود و هم به آسیب های اجتماعی ناشی از آن.
گرمخانه ها برای کمک به کارتن خواب های این شهر می آیند اما همین مردم طومارهای اعتراضی پر می کنند و می گویند جمع کردن معتادها در محله های ما منجر به رسوب اعتیاد در محله و دمخور شدن جوانان ما با معتادان و مواد مخدر شده است.
در ادامه چنین روندی شاهد اثرات مخرب هدفگذاری های سودجویانه و اشتباه شهرداری در حوزه فرهنگ بر اقتصاد کشور نیز هستیم.
شهرداری تهران تحت عنوان بودجه فرهنگی به متکدیان رسمیت می بخشد در حالی که در کشور شاهد شهرهایی همانند تبریز هستیم که به شهر بدون متکدی معروف است زیرا این شهر اختصاص بودجه ای در این حوزه نداشته است تا به آن رسمیت ببخشد بلکه به صورت آبرومندانه این امر از سوی مردم انجام می شود.
از سوی دیگر شهرداری تهران هر ساله بخشی از بودجه فرهنگی را به امور دستفروشان و کودکان کار تخصیص می دهد تا با رسمیت بخشیدن به آن؛ بخشی از اقتصاد کشور را با چالش مواجه کند.
محمد حقانی در این خصوص می گوید: « شهرداری با اقدامات خود در برخی از حوزه ها به حضور متکدیان و دستفروش ها رسمیت می بخشد. با تهیه چادر و اسکان برای دستفروشان در واقع دستفروشی را جز مشاغل رسمی محسوب کرده است. این امر منجر به حضور بیش از پیش مردم از حومه شهر و روستاها به تهران برای دستفروشی می شود در حالی که این نوع اقدامات منجر آسیب به اقتصاد کشور نیز می شود.»
آیا بهتر نیست امروز که شهرداری تهران از پس لیست بلندبالای اقدامات فرهنگی که به نام آنها بودجه گرفته اما بر زمین مانده است بر نمی آید بهتراست به ماموریت های اصلی خود بازگردد و با مقدم شمردن فرهنگ سازی در حوزه هایی که نیاز اصلی شهر است همانند حمل و نقل و ترافیک هوای شهروندان را داشته باشد؟