روزهای پایانی اسفندماه بود و همه در تکاپوی استقبال از بهار و کسی فکرش را هم نمیکرد که شکوفه 13 ساله برای استقبال از آخرین بهار عمرش آماده میشود...
همه چیز از یک دل درد ساده شروع شد، درد بیشتر و بیشتر میشد و برای همین خانواده، شکوفه را بلافاصله به بیمارستان نورآباد بردند...
تشخیص پزشکان "نورآباد" مشکل آپاندیس بود و برای همین "شکوفه" درست چند روزی مانده به سال تحویل، راهی بیمارستان و اتاق عمل شد...
اما این رفتن تقریبا بازگشتی نداشت و بعد از آن حال شکوفه روز به روز وخیمتر شد و در نهایت به تجویز پزشکان، شکوفه از نورآباد لرستان به بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه منتقل شد.
شب سال نو، شکوفه در بیمارستان امام رضا (ع) بستری شد و ساعت سه نیمه شب او را به اتاق عمل بردند و درست 21 روز بعد ساعت 12 ظهر، شکوفه عمر " شکوفه فتحی آبادی" در کمال ناباوری و حیرت خانواده پژمرد...
خانواده فتحیآبادی در شوک از دست دادن دختر 13 ساله شان فرورفتند و باور اینکه شکوفهای که تا همین چند روز پیش سالم و سرحال مدرسه میرفت و بازی میکرد و برای نوروز و تعطیلاتش آماده میشد، حالا با تمام شدن تعطیلات به جای مدرسه باید در سینه سرد خاک آرام بگیرد برای همهشان سخت و دردناک بود.
همه فامیل فتحیآبادی در نورآباد هم با ناباوری مرگ شکوفه، منتظر رسیدن جسد بی جان او برای انجام مراسم تدفین شدند، اما از تحویل جسد خبری نبود...
مشکلی نداشت، بیماری هم نداشت، اسفندماه بود که یک دل درد ساده گرفت و به بیمارستان که رفتیم پزشکان نورآباد گفتند که دخترم مشکل آپاندیس دارد. اینها را محمود فتحیآبادی پدر شکوفه برایم میگوید و ادامه میدهد: 20 اسفندماه بود که پزشکی در بیمارستان نورآباد آپاندیس دخترم را عمل کرد اما بعد از آن حال دخترم وخیمتر شد.
من کارگر سادهام و از پزشکی سر نمیآورم اما در بیمارستان گفتند که رودههای دخترم پاره شده و پزشک او در این زمینه مقصر است و خیلیها در بیمارستان از پزشک تا پرسنل بیمارستان نورآباد جلوی من را گرفتند که از پزشک دخترم شکایت کنم و گفتند که قصور او را موجب پاره شدن رودههای دخترم شده و وقتی به آنها میگفتم مدرکی به من بدهید هیچ کدام مدرکی به من ندادند...
به هرحال، حال دخترم وخیمتر شد و در نهایت او را به بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه منتقل کردیم تا شاید اینجا راه امیدی برای نجات او باشد.
شب عید دخترم را به بیمارستان امام رضا(ع) آوردیم و نزدیک سه صبح دخترم را اتاق عمل بردند و پنج دقیقه به سال تحویل هم او را به ICU بیمارستان منتقل کردند...
در این بیمارستان هم کاری برای دخترم صورت نگرفت و بعد از 21 روز دختر 13 ساله من ساعت 12 ظهر تمام کرد.
در شوک از دست دادن دخترم بودم و باور نمیکردم شکوفه، دختر 13 ساله من که مشکل خاصی نداشت ظرف یک ماه در بیمارستان جان خود را از دست بدهد.
شکوفه رفته بود و حقیقتی بود که باید قبول میکردیم و برای همین برای مراسم تدفین دخترم آماده شدیم و همان روز 21 فروردین که برای گرفتن جنازه دخترم به بیمارستان رفتیم مسئولین بیمارستان از دادن جنازه او به ما خودداری کردند.
مسئول ترخیص بیمارستان ابتدا گفت که باید چهار میلیون و 600 هزار تومان بدهم و کلی التماس کردم که نداریم که یکهو گفتند این هزینه کلی نیست و برای ترخیص جنازه دخترم باید در مجموع 87 میلیون تومان به بیمارستان بپردازم...
شوک از دست دادن دخترم یک طرف، هزینههای بیمارستان شوک دیگری به من و خانوادهام وارد کرد، چون من یک کارگر ساختمانی هستم با بیمه تامین اجتماعی کارگری و با شنیدن مبلغ 87 میلیون تومان کلا شوکه شدم.
کلی التماس کردم که ندارم و گفتند نهایتا تخفیف میدهیم و بین 42 تا 45 میلیون تومان که بدهی میتوانی جنازه دخترت را تحویل بگیری...
اما من واقعا ندارم، وقتی علت این قیمت را پرسیدم گفتند که 39 آمپول مخصوص به دخترم تزریق کردهاند که قیمت آنها 42 میلیون تومان میشود و این تزریق را بدون اطلاع من انجام دادند.
دکترها بارها گفتند که امیدی به زنده ماندن دخترم نیست و اینها در خصوص تزریق این آمپول گران قیمت به من چیزی نگفتند و ای کاش حداقل دخترم بعد از تزریق آنها زنده میماند آن موقع انگیزهای داشتم که بروم گدایی کنم و پول بیمارستان را بدهم...
روز 21 فروردین با کلی دعوا و جر و بحث، بیمارستان به خاطر هزینهها از دادن جنازه دخترم امتناع کرد، روز بعد هم رفتیم و گفتیم که همه در نورآباد منتظر برگزاری مراسم ختم هستند و باید جنازه دخترم را ببرم اما باز هم جنازه را به ما ندادند.
نهایتا روز گذشته (23 فروردین ماه) کلی دعوا کردم و بالاخره عمویم با دادن کلی مدارک شناسایی و سفته توانست جنازه دخترم را از بیمارستان پس بگیرد.
بخدا پولی ندارم بدهم و زندان هم بروم ندارم که بدهم، مگر اینکه جلوی بیمارستان اعدامم کنند، من کارگر هستم از کجا بیاورم 45 میلیون به بیمارستان بدهم و داغ دخترم با این موضوع بیشتر هم شد و در آن سه روز هم آبروی ما کلا جلوی فامیل رفت که نتوانستم جنازه دخترم را تحویل بگیرم.
برای فهمیدن صحت گفتههای محمود فتحیآبادی راهی بیمارستان امام رضا(ع) میشوم، جلوی بیمارستان صف طویل ملاقات کنندگان ایستادهاند و تا ساعت 2.5 اجازه ورود به بیمارستان پیدا نمیکنیم.
با ورود به بیمارستان اول از همه سراغ بخش جراحی بیمارستان میروم و بخشهای مختلف جراحی را میگردم تا در نهایت یکی از پرسنل بخش جراحی، شکوفه را میشناسد.
او میگوید: اطلاع دارد که دختری 13 ساله روز عید به بیمارستان آمده و با مشکل آپاندیس در بخش ICU بیمارستان بستری شده...
به بخش ICU کودکان میروم و دم در وروی ICU دو پرستار را میبینم که با بیمار بخش مشغول صحبت بودند.
سراغ شکوفه را که میگیرم میشناسند و میگویند که در همین بخش چند روز پیش بستری بود، اما فوت کرد.
یکی از پرستارها که فکر میکند من آشنای شکوفه هستم از من میپرسد که در جریان عمل اولش هستم یا نه، و با پاسخ منفی من، میگوید: مریض بد حالی بود، اصلا از همان ابتدا امیدی به ماندنش نبود.
از اینکه مشکل دیگری به جز آپاندیس داشته میپرسم که میگوید: اولش آپاندیس بوده، عمل که کردند قسمتی از معده و روده برداشته شده بود و کاری نمیشد برایش انجام داد.
از زمان ترخیص میپرسم. پرستار میگوید هزینهاش خیلی بالا شد. 44 میلیون تومانی شد و تعجب مرا که میبیند ادامه میدهد: داروهایش گران بود، فاکتور 7 برایش تزریق کردیم. تازه بعد از کلی تخفیف اینقدر شد، قبلش 80 ، 90 میلیون تومانی شده بود.
بعد هم بلافاصله میگوید: نهایتش سفته دادند و بردنش و برای اطمینان از ترخیص جسد از همکارش هم سوال میکند و او هم سری به نشانه تایید تکان میدهد.
بعد هم میگوید: امروز بردنش و قطعا امروز هم مراسم دارند. شما هم شرکت میکنید؟ و من هم فقط در جواب سر تکان میدهم...
..."نداری"، داغ بدی است که وزیر بهداشت خوب با این داغ آشناست و از همان اوایل تصدیاش در وزارت بهداشت در ماجرایی مشابه نسبت به نگه داشتن بیماران متوفی در بیمارستانها واکنش نشان داد و آن را زشتترین کار ممکن دانست.
وزیر بهداشت این کار را نوعی گروگانگیری متوفی جهت دریافت وجه دانست و از همان ابتدای کار عنوان کرد، که تمام مراکز درمانی دولتی و خصوصی اگر بابت پرداخت هزینه اقدام به نگهداشتن متوفی کنند، مجرمند و کسی که از آنها شکایت خواهد کرد، خود وزارت بهداشت خواهد بود.
هاشمی تاکید کرد که هرچند ممکن است این کار قبلا به دلیل مباحث هزینهای انجام شده باشد، اما این کار انسانی نیست و حتما با آن برخورد میشود.
توضیحات مسئولین بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه
ماجرا را از مسئولین بیمارستان امام رضا (ع) پیگیری کردیم و هانیه محمدی مسئول روابط عمومی بیمارستان امام رضا(ع)کرمانشاه اظهار کرد: روز 29 اسفند ماه سال گذشته "شکوفه فتحی آبادی" دختر 13 ساله با وضعیت وخیمی که داشت از بیمارستان نورآباد لرستان به بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه منتقل شد.
وی تصریح کرد: در بیمارستان نورآباد عمل جراحی بر روی او صورت گرفته بود و با حال وخیمی که پیدا کرده بود هیچ بیمارستانی حاضر به پذیرش او نبود و در نهایت در بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه پذیرش شد.
وی افزود: این بیمار به مدت 21 روز در بیمارستان بستری بود و سه بار عمل جراحی روی او صورت گرفت و در نهایت روز 21 فروردین ماه امسال بیمار فوت کرد.
محمدی تصریح کرد: برای ترخیص جسد باید گواهی فوت صادر شود و قبل از صدور گواهی فوت باید خانواده متوفی اعلام رضایت کنند که شکایتی ندارند، اما خانواده شکوفه فتحی آبادی روز 21 فروردین ماه که برای تحویل جسد آمدند گفتند که هم از بیمارستان امام رضا(ع) و هم از بیمارستان نورآباد لرستان شکایت دارند و بنابراین اجازه صدور گواهی فوت را ندادند.
وی افزود: خانواده نتوانستند تصمیمگیری کنند که شکایت کنند یا رضایت بدهند و جسد را تحویل بگیرند و همین تعلل آنها بود که موجب تاخیر در تحویل جسد شد.
محمدی تصریح کرد: خانواده فتحیآبادی روز 22 فروردین دوباره مراجعه کردند و گفتند که شکایت ندارند و میخواهند جسد را ببرند و چهار نفر از بستگان اثر انگشت زدند که شکایت ندارند و میخواهند جسد را بگیرند و زمانی که برای تسویه حساب رفتند هزینه بیمارستان دختر آنها 44 میلیون تومان شده بود.
وی افزود: این هزینه برای تجویز و تزریق داروی فاکتور 7 به شکوفه فتحی آبادی بود، وگرنه هزینه بستری و سایر هزینههای بیمارستان عملا رایگان بود.
مدیر روابط عمومی بیمارستان امام رضا(ع)کرمانشاه تصریح کرد: فاکتور 7 داروی مورد تایید وزارت بهداشت است، اما در تعهد بیمه نیست و به همین علت هزینه بیمارستان آنها زیاد شده بود.
وی افزود: نهایتا خانواده روز 22 فروردین رفتند و روز 23 فروردین ماه برگشتند و کلی با پرسنل دعوا کردند و وقتی متوجه موضوع آنها شدیم، رییس بیمارستان گفت که از آنها پولی نگیرند و بنابراین روز 23 فروردین ماه جسد به آنها تحویل شد.
محمدی افزود: شاید نگهداری جسد به خاطر پول تنها فاصله یک روزه داشت و آن هم زمانی بود که خانواده متوفی روز 22 فروردین رفتند که کارت ملی و اینها را بیاورند.
وی افزود: در نهایت خانواده فتحیآبادی نزد ما دو کارت ملی و مبلغ چهار میلیون تومان سفته گذاشتند و جنازه را روز 23 فروردین ماه از بیمارستان تحویل گرفتند.