عصر دوم آبان ماه سال 89 یکی از رفتگران شهرداری در رودخانهای واقع در بزرگراه رسالت با چمدان سیاهرنگی که دور آن با طناب زرد بسته شده بود، روبهرو شد و آن را بیرون کشید.
این مرد وقتی زیپ چمدان را باز کرد، از وحشت قدمی به عقب برداشت و بلافاصله در آن را بست و پلیس را خبر کرد. دقایقی بعد مأموران کلانتری 136 فرجام خود را بالای سر چمدان مرگ رساندند. تماشاچیان زیادی در اطراف چمدان سیاهرنگ ایستاده بودند. همزمان بازپرس جنایی نیز سررسید و پس از اطمینان از وجود جسد زن جوان داخل چمدان، بررسیهای جنایی آغاز شد.
در صحنه پیدا شدن چمدان مرگ دیده شد که قاتل جسد زن جوان را پس از بستن دست و پا آن را مچاله کرده و این درحالی است که هیچ آثاری از کبودی و زخم روی بدن زن ناشناس نبود.
در بررسیها از این جسد مشخص شد که عامل جنایت به خاطر اینکه بتواند آن را داخل چمدان جاسازی کند آن را با چسب بستهبندی کرده است.
وقتی پزشکی قانونی علت مرگ را خفگی دانست کارآگاهان پلیس جنایی برای شناسایی صاحب جسد به جستوجوی سرنخی پرداختند تا اینکه فاش شد قربانی زنی به نام مرضیه است و خانوادهاش چندی پیش گمشدن وی را به پلیس گزارش دادهاند.
وقتی پدر مرضیه جسد دخترش را شناسایی کرد گفت: از دامادم شکایت دارم چرا که مرد بدرفتاری است احتمالاً او دخترم را به قتل رسانده و باید مجازات شود. وقتی کارآگاهان شوهر مرضیه را تحت بازجویی گرفتند، وی گفت: من در زمان مرگ مرضیه در زندان بودم و از چگونگی قتل همسرم هیچ خبری ندارم. باور کنید بیگناهم و نمیدانم چرا پدرزنم من را قاتل معرفی کرده است.
وقتی این مرد در تجسسهای پلیسی و قضایی بیگناه شناخته شد درحالی که قاتلی برای چمدان مرگ پیدا نشده بود پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و قضات شعبه دهم دادگاه آن را تحت بررسی قرار دادند و چون قاتل شناسایی نشده بود درحالی که تصور میرفت حکم به پرداخت دیه از بیتالمال صادر خواهد شد. قضات عالیرتبه در بازخوانی اوراق پرونده مدارکی مبنی بر تأیید ادعای شوهر مرضیه مبنیبر همزمانی دوران زندان وی با زمان وقوع جنایت به دست نیاوردند و آنان پرونده را برای بررسی بیشتر به دادسرای امور جنایی تهران برگرداندند تا مشخص شود که این مرد با چه اتهامی و از چه روزی به زندان رفته، در چه روزی آزاد شده و در زمان جنایت در مرخصی بوده است؟! و شاید با همدستی کسی در بیرون از زندان نقشه قتل را کشیده باشد.