محسن پیرهادی عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران یادداشتی با عنوان «کدام کاندیداها از خارج کشور حمایت میشوند؟» را در اختیار ما قرار داد که متن آن به شرح ذیل است:
صفحات تاریخ 37 ساله پس از انقلاب اسلامی بسیار راهگشاست و ورق زدن و مطالعه این صفحات ذهن هر مرددی را روشن میکند. مرور چند برگ از این تاریخ، خالی از لطف نیست:
1- تنها 45 روز از 22 بهمن 57 گذشته است. مردم به یک رفراندوم بزرگ برای تعیین نوع حکومت خود دعوت شدهاند. روزنامهها، شبنامهها، سیاستمداران و تمام گروههای مرجع و تریبوندارها با تمام توان پای کار آمدهاند.
قرار است هرکس سخن امام یعنی جمهوری اسلامی را میپذیرد، رأی آری دهد و در غیر این صورت رأی نه. همچنین شرکتکنندگان میتوانند نوع حکومت مد نظر خود را هم پیشنهاد دهند.
اوج شور و نشاط سیاسی در جامعه برقرار است. مردم در کوچه و خیابان، در مسجد و حتی در محافل خانگی خود حرف از سیاست و انتخابات میزنند. گروههای پرشمار سیاسی هم حکومت مورد نظر خود را به مردم معرفی میکنند.
جمهوری ایرانی، حکومت جمهوری دموکراتیک ایران، حکومت سوسیالیستی ایران و جمهوری خلق ایران از جمله پیشنهادهاست. بلندترین صداها هم مربوط به گروههای چپ است. اما تنها یک صدا بر دل مردم مینشیند؛ ندای پیر جماران و جمهوری اسلامی با بیش از 98 درصد آرا پذیرفته میشود.
2- چند ماه گذشت. انقلاب نوپای اسلامی نیاز به قانون اساسی داشت. باید خبرگانی قانون مینوشتند که منتخب مردم باشند و این یعنی فصل دومین انتخابات جمهوری اسلامی فرارسیده بود. 10 گروه اسلامی با هم ائتلاف کردند و نام ائتلاف «به فرمان امام» بر خود گذاشتند. چپها هم در اتحادی با یکدیگر فهرستی دادند که نامش «ائتلاف گروههای پنجگانه» بود. حزب خلق مسلمان، حزب توده، نهضت آزادی و حزب ملت ایران هم فهرستهایی ارائه کردند. مانند همیشه صدای چپگرایان از همه بلندتر بود.
گروههایی که هر روز مردم را دعوت به راهپیمایی میکردند و بروز و ظهورشان زیاد بود، انتخابات را تحریم کردند. چریکهای فدایی خلق، جبهه دموکراتیک ملی، جمعیت آزادی، حزب پان ایرانیست، حزب کمونیست کارگر و دهقان، جمعیت اتحاد برای آزادی، حزب آزادیخواهان، حزب راه آینده، آزادگان ایران، راه نو، جمهوری فدارتیو خلقهای ایران، ایران امروز، احزاب وابسته به جبهه ملی و ... اعلام کردند که در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
ممکن است نام بسیاری از این جریانات و گروهها را حتی نشنیده باشید. گروههای تحریمکننده، پرتعداد و پر سر و صدا بودند ولی خلاف تصور خودشان و حتی مخالفینشان در میان مردم جایگاهی نداشتند.
انتخابات برگزار شد و انقلابیهای «به فرمان امام» اکثریت را در دست گرفتند. مردم داشتند این پیام را به دنیا مخابره میکردند که معادلات در ایران آن چیزی نیست که در کتابهای علوم سیاسی شما نوشته شده است. احتمالاً در آینده فرزندان ما نیز حتی اسم گروههای تحریمکننده انتخاباتهای امروز را نشناسند.
3- بنیصدر با تظاهر انقلابی، ریاستجمهوری را در دست گرفته بود و حالا وقت این بود که اولین مجلس تاریخ شورای اسلامی شکل گیرد. ائتلاف بزرگ جامعه روحانیت و حزب جمهوری اسلامی به رهبری شهید بهشتی در عرصه حاضر بود. نهضت آزادی هم لیست 30 نفرهای با عنوان "همنام" معرفی کرد. جبهه ملی و حزب توده هم هر یک به تنهایی لیست دادند. جالب است که دفتر هماهنگی همکاریهای مردم با رئیسجمهور هم لیست داد و تنها 12 درصد کل آرای مردم را به دست آورد.
آری، مردم به وکیلالدولهها اعتماد نکرده بودند. بنیصدر تمام تلاش خود را برای روی کار آوردن دولتی هماهنگ و گوش به فرمان انجام داده بود و حالا مردم 70 درصد کرسیهای مجلس را به جریانهای اصیل انقلابی سپرده بودند.
در تمام ادوار انتخابات، یعنی دورههای اول تا یازدهم ریاستجمهوری، دورههای اول تا نهم مجلس شورای اسلامی، 4 دوره خبرگان رهبری و 4 دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا گروههای مختلف مواضع متفاوتی داشتند.
این تنها رسانههای بیگانه و گروههای خارجی بودند که هرگز از موضعشان کوتاه نمیآمدند و آن هم تحریم انتخابات بود. کلیدواژههای این رسانهها در این 4 دهه «نمایشی» بودن انتخابات و القای این گزاره به مردم بود که «با رأی خود فقط نظام را محکم میکنید. رأی شما در سرنوشت شما تأثیری ندارد.» این رسانهها در اخبار و تحلیلهای خود مرتب بر این موضوع تأکید میکردند که «حکومت به شما دروغ میگوید. نتایج انتخابات از پیش مشخص است و افراد مورد نظر حکومت از پیش مشخص هستند.»
برویم به هفتم اسفند 94 و 2 انتخابات پیش رو:
بیبیسی فارسی که 4 ماه پیش از انتخابات 88 راهاندازی شده بود، با تمام توان، با تکرار و به صورت علنی در بخشهای مختلف خبری و تحلیلی و در گفتوگوهای خود به انتخابات 94 میپردازد. این اما برای اولین بار است که رویکرد بیبیسی و دهها رسانه همسو با آن نه تنها تحریم نیست بلکه مردم را دعوت به شرکت در انتخابات و رأی دادن به 2 لیست میکنند. لیست هاشمیرفسنجانی برای مجلس خبرگان رهبری و لیست اصلاحطلبان و دولت برای مجلس شورای اسلامی.
حتی به حداقلها راضی شده و میگویند حداقل به آقایان جنتی، یزدی و مصباح رأی ندهید. این موضوع از چند جهت قابل بررسی است:
الف) اگر «رأی مردم تأثیر ندارد» و «نتایج از پیش مشخص است» چرا مردم را دعوت به شرکت میکنند و حتی گزینه و لیست معرفی میکنند؟ اتفاقاً آنها بیشتر از خیلی سیاسیون داخلی به سلامت انتخابات و تأثیر مستقیم رأی مردم باور دارند.
نکته مهمی که البته نفهمیدهاند این است که با دعوت از مردم به رأی دادن به گزینههای مورد نظرشان در واقع بر خلاف میل باطنی، سلامت، امانتداری و مشروعیت کامل نظام اسلامی در برخورد با آرای مردم را تأیید کردهاند.
ب) روی سخن این بند با اصلاحطلبان داخلی و آنهایی است که در رسانههای خارجی حمایت شدهاند. شما قابل احترامید، شما قطعاً انگلیسی نیستید، سلامت نفس دارید و از نظارت شورای نگهبان عبور کردهاید. اما در مواضع و رفتار خود بنگرید. ببینید چه کردهاید که بیگانگان احساس کردهاند پیروزی شما اگر چه منطبق بر خواستههایشان نیست، اما برای آنها شما بهتر از رقبایتان بودهاید.
عملکرد شما به گونهای بوده که سخنگویان و رسانههای خارجی احساس کردهاند با روی کار آمدن شما حداقل بخش کوچکی از خواستههایشان تأمین میشود.
ج) و اما در این وضعیت تکلیف چیست؟
شخصی از امامصادق (ع) پرسید بین دو حاکم در تردیدم، چه کنم؟
امام فرمودند عادل صادق فقیه و با تقواترین را انتخاب کن.
مرد گفت: اگر به تشخیص نرسیدم چه کنم؟
امام فرمودند: ببین افراد متدین به کدام مایلند.
مرد پرسید اگر نفهمیدم؟
امام فرمودند بنگر مخالفین آیین ما کدام را بیشتر میپسندند، او را کنار بگذار و ببین کدام بیشتر آنها را خشمگین میکند، او را برگزین. (اصول کافی جلد 1 صفحه 68)