دوشنبه 18 خرداد 94 و مصادف با 8 جون 2015 دادگاه فدرال امریکا حکم آزادی یک زندانی را که طولانیترین دوره حبس انفرادی را به مدت تقریبی 43 سال در تاریخ آمریکا از سر گذرانده است، صادر کرد.
بر اساس این گزارش، "آلبرت وودفاکس" که تنها عضو باقیمانده از گروه موسوم به «آنگولا سه» در زندان است، از 18 آوریل 1972 میلادی و در پی شورشی در زندان که به مرگ یک زندانبان منجر شد تاکنون در حبس انفرادی بوده است.
دیوان استیناف امریکا در پنجمین جلسه فرجامخواهی در نوامبر حکم لغو محکومیت این مرد 68 ساله صادر کرد اما دادگاه ایالتی در فوریه مجددا وی را محکوم کرد.
بر اساس این گزارش بنا بر رای دادگاه، عدم اعتماد به دادگاه ایالتی در رسیدگی عادلانه، رفتار متعصبانهای که وی را به تحمل 40 سال حبس انفرادی واداشته است و بالاخره این واقعیت که "وودفاکس" تاکنون دوبار محاکمه شده است و در این صورت سومین باری خواهد بود که به خاطر جرمی که 40 سال پیش مرتکب شده است محاکمه میشود، این محاکمه را فاقد وجاهت دانست.
اما چگونه "آلبرت وودفاکس" از 40 سال حبس در سلول انفرادی جان سالم به در برد؟
"رابرت کینگ" دوست قدیمی وی که او نیز برای چندین دهه در زندان بدنام "آنگولا" (زندان ایالتی لوئیزیانا) زندانی شد در مصاحبهای با سازمان عفو بینالملل درباره شجاعت سیاسی آلبرت و حمایتهای جهانی که او را در برابر درد و انزوا یاری کردند میگوید:
زندان "آنگولا" خونینترین زندان در آمریکا است. در این زندان زندانیان 17 ساعت را طی روز تنها برای دو و نیم سنت همچون برده به کارگرفته میشوند.
"کینگ" میافزاید: موارد بسیاری از تجاوز مشاهده شده است که زندانبانان خود در جریان آن هستند و در واقع زندانیان جوان توسط زندانبانان برای بردگی جنسی به فروش میرسند!
این زندانی در ادامه سخنان خود در توصیف زندان لوئیزیانا میگوید: این زندان درواقع یک مزرعه بزرگ بود که سابق برای بردهداری در این ایالت جنوبی ایالات متحده استفاده شده؛ جایی که او 29 سال به تنهایی در یک سلول زندانی بوده است.
رابرت 73 ساله که امروز قرار است درباره نژادپرستی در زندانهای آمریکا در دانشگاه داندی اسکاتلند سخنرانی کند راجع به مدال طلایی که دور گردن خود آویخته میگوید:
این نماد "آنگولا سه" است که من هم یکی از اعضای آن بودم. دو عضو دیگر گروه ، "رابرت کینگ" و "هرمان والاس" نام دارند. هر سه ما در زندان به عضویت گروه "پلنگان سیاه" در آمدیم و در اعتراض به بهبود شرایط و رفتارهای نژادپرستانه در زندان بارها اعتصاب غذا کردیم.
بازمانده انفرادی
دیگر عضو گروه موسوم به "آنگولا سه"، "آلبرت وودفاکس" درباره سالهای زندان و تحمل سلول انفرادی میگوید: کلمات توان انتقال احساس من از سالها شکنجه روحی، روانی و جسمی که بارها و بارها تحمل کردم ندارند.
آلبرت میافزاید: سلول انفرادی یعنی حدود 23 ساعت در روز، در یک اتاق بزرگتر از یک فضای پارکینگ به تنهایی حبس شده باشید و این عدم تعامل اجتماعی فوقالعاده مخرب است.
آقای "وودفاکس" با لبخن تلخی که بر چهرهاش نقش بسته ادامه میدهد: شما همه چیز را تجربه خواهید کرد مانند بیخوابی، توهم، افکار مزاحم و پارانویای شدید؛ نرخ خودکشی در این زندان به طور نامتناسبی بالاتر از سایر ندامتگاهها و زندانهای ایالات متحده است. سلولهای انفرادی که تنها پس از چند هفته چشم دیگر توان دیدن اجسام را از دست میدهد.
آقای "کینگ" دوست قدیمی و و زندانی سابق "آنگولا" میگوید: با وجود اینکه سازمان ملل متحد خواستار لفو این شکل از زندان یا محدودیت در سلول بسته (CCR) شده است (که از آن تحت عنوان شکنجه ذکر کرده است) هنوز به طور گسترده در ایالات متحده آمریکا استفاده میشود.
"رابرت" که همچون گذشته اتهام سرقت که به موجب آن او و دیگران دوستانش سر از "آنگولا سه" درآوردند را تکذیب میکند فکر میکند "آگاهی سیاسی" به آنها قدرت ذهنی برای زنده ماندن در این شرایط ظلم و ستم را داد.
وی با اشاره به این موضوع میگوید: در حالی آنها مرا به انفرادی فرستادند که پیش از آن آمریکا به عنوان یک زندان بزرگ برای من بود؛ جایی که حداقل در آن امنیت بیشتری را نسبت به دنیای بیرون احساس میکردم.
فکر میکنم "هرمان" و "آلبرت" هم احساس مشابهی داشتند. احساسی که باعث شد حس مبارزهطلبی در ما بیدار شود؛ ملاحظات سیاسی به من افق دید وسیع، حس داشتن هدف و شجاعت در بیان اعتقاداتم داد؛ من در زندان بودم اما در من حس زندان نبود.
"رابرت" در تشریح شرایط زندان آنگولا میافزاید: درواقع در زندان ایالت لوئیزیانا ندامتگاهی بود که در آن زندانیان سیاه تحت مراقبت و زیر نظر زندانبانان سفید به بیگاری گمارده میشدند.
زندان لوئیزیانا موسوم به آنگولا در گذشته یک مزرعه برای بردهداری بوده است که فضایی بزرگتر از جزیره منهتن آمریکا داشت.
سیاست بیپروایانه زندان
"رابرت" در توصیف رفتار زندانبانها میگوید: به طور منظم، پلیس نیواورلئان مردان سیاهپوست محلی را به زندان میفرستاد فرستاده که ما را تهدید کنند و یا مورد ضرب و شتم قرار دهند؛ کمکم فهمیده بودیم که با سیستم فاسدی روبرو هستیم.
وی ادامه میدهد: جنبش حقوق سیاهان، موسوم به حزب پلنگ سیاه (BPP)، ما را از سرخوردگی زندان نجات داد؛ این نخستین بار بود که مردان سیاه سربلندی را دیدم که باعث افتخار ما بودند.
"رابرت" در ادامه صحبتهایش یا اشاره به آغاز فعالیتهای سیاسی این گروه در زندان میگوید: "هرمان" و "آلبرت" که به اتهام سرقت مسلحانه به آنگولا فرستاده شده بودند، شروع به برگزاری کلاسهای آموزش سیاسی در آشپزخانه و یا حیاط زندان کردند؛ دفاع از حقوق زندانیان و ایجاد شرایط بهتر و پایان دادن به فرهنگ تجاوز به عنف از اهداف این فعالیتهای سیاسی بود.
رابرت میافزاید: ورود ایدئولوژی جنبش حقوق سیاهان (BPP) به زندان باعث بیپروایی ما شد و این موضوع برای مسئولان زندان به عنوان یک تهدید محسوب میشد.
مرگ مشکوک یک زندانبان و افزایش محکومیت
آقای "کینگ" درباره قتل مشکوک یکی از نگهبانهای زندان و اتهام قتلی که به واسطه آن به این گروه نسبت داده شد، میگوید: در سال 1972 بلافاصله پس از آغاز فعالیتهای سیاسی گروه در زندان، یک زندانبان به نام "برنت میلر" به طرز مشکوکی کشته شد و "آلبرت" و "هرمان" محکوم شدند؛ اتهامی که آنها همیشه نسبت به بیگناهی خود درباره آن اصرار کردند، ادعایی که حتی بعد از پشتیبانی خانم "تنی" بیوه نگهبان کشته شده، همچنان ادامه دارد.
درباره این موضوع "آلبرت وودفاکس" معتقد است محکومیت آنان در واکنش به فعالیتهای سیاسی آنها در زندان بود و هیچ شواهد فیزیکی مبنی بر ارتباط این قتل با آنها وجود ندارد؛ جرمی که به واسطه شهادت مشکوک یک زندانی که در نهایت مورد عفو قرار گرفت به این دو نسبت داده شده بود. با این وجود، "آلبرت" و "هرمان" ، 4دهه از عمر خود را به همین دلیل و به بهانه واهی در سلول انفرادی هدر دادند.
"رابرت کینگ" میافزاید: وقتی که به آنگولا فرستاده شدم در سلول کناری "وودفاکس" زندانی بودم. چند روز بعد ما شروع به اعتراض کردیم و تلاش کردیم با اعتصاب غذا کردن تغییراتی در وضعیت سلول و شرایط خودمان ایجاد کنیم که "تنها به چرخی که جیرجیر میکند، گریس میزنند". (اشاره به این موشوع که اگر کاری نمیکردیم تغییری در وضعیتمان داده نمیشد).
رابرت ادامه میدهد: با این حال روند قانونی بسیار ناقص بود به طوری که محکومیت "آلبرت" سه بار لغو شد؛ چراکه روند آزادی او توسط مقامات لوئیزیانا مسدود شده بود.
"رابرت" که در سال 2001 آزاد شده بدون وقفه برای آزادی دوستان خود مبارزه کرد.در نهایت، پس از 41 سال تحمل زندان انفرادی، "هرمان" در اکتبر سال 2013 از زندان آزاد شد؛ آزادی که او متأسفانه به دلیل ابتلا به بیماری سرطان تنها دو روز از آن بهره برد.
خانواده، دوستان و فعالان در نیواورلئان راهپیمایی برای درخواست آزادی "آلبرت وودفاکس" و در گرامیداشت یاد و خاطره "هرمان والاس" که تنها چند روز پس از آنکه از زندان آزاد شد درگذشت برپا کردند.
بر اساس صحبتهای "رابرت کینگ" در ژوئن سال 2015، حکم قاضی مبنی بر آزادی فوری "آلبرت"، فقط به دلیل اینکه وی در سلول خود را با شدت به هم زده بود توسط مقامات مورد تجدید نظر قرار گرفت و لغو شد.
آقای "کینگ" میگوید: در حال حاضر دادستان کل لوئیزیانا، "جیمز کالدول"، تنها فردی است که سر راه آزادی "آلبرت" قرار گرفته است.
روح ناگسستنی
در دسامبر، سازمان عفو بینالملل مبارزه مدنی برای آزادی "آلبرت" آغاز کرد. رابرت در اینباره میگوید: از آنجا که همچنان هزاران نفر مانند آلبرت در زندان انفرادی هستند تمرکز ما باید بر لغو حکم سلول انفرادی و این دست مجازاتها باشد؛ مورد "آلبرت" تنها نوک قله کوه یخی است که زیر آب مخفی مانده است.
بر اساس گزارش سازمان عفو بینالملل "آلبرت وودفاکس" در حال حاضر 68 سال دارد و در شرایط جسمانی بدی قرار دارد اما دیگر در "آنگولا" نیست؛ او میتواندبه مدت 2 ساعت در هفته بازدیدکننده داشته باشد و از تماس تلفنی استفاده کند.
رابرت درباره صدور حکم آزادی "وودفاکس" میگوید: "من فکر میکنم او قادر به کنار آمدن با شرایط خارج از زندان خواهد بود؛ اگر او جایی برای استراحت بخواهد، میتواند به خانه من بیاید؛ از او در جاهای بسیاری استقبال خواهد شد.
"آلبرت وودفاکس" که به خاطر سرقت مسلحانه در زندان آنگولا زندانی بود به قتل زندانبان این زندان محکوم شد. وی بارها بر بیگناهی خود تأکید کرده بود و اصرار داشت که پرونده "آنگولا سه" قربانی یک انتقامگیری سیاسی است که دلیلش ناشی از عضویت آنان در حزب "پلنگ سیاه" (سازمان چپگرای انقلابی سیاهپوستان آمریکا) بود.
هرمن والاس، دیگر عضو "آنگولا سه" در اکتبر 2013 که در مراحل نهایی سرطان کبد قرار داشت، آزاد شد. وی دو روز بعد از آزادی درگذشت.رابرت کینگ، سومین عضو آنگولا سه نیز در 2001 و پس از 29 سال حبس انفرادی آزاد شد.
"آلبرت" میگوید:آنها هرگز قادر به شکستن روح من نخواهند بود؛حتی اگر بدن من در حال حاضر پیر و شکسته شده است اما هنوز همان روحیه سابق را دارم؛ آنها من و دوستانم را نزدیک به 50 سال در یک سلول حبس کردند بعد از این چه کار دیگری میتوانند انجام دهند جز اینکه من را به سیاره دیگری بفرستند.
آقای "وودفاکس" در حال حاضر در زندان "سنت فرانسیسویل" در لوییزیانا در زندان انفرادی به سر میبرد و در انتظار اجرای حکم آزادی است.