به گزارش افکارنیوز، بازیگری را با مجموعه «بچه های خیابان» همایون اسعدیان آغاز کرد. سن و سالی ندارد ولی در فیلم ها و سریال های متعددی چون «ایستگاه بهشت»، «قهوه اسپرسو»، «یک گوشه پاک و پر نور»، «گیلعاد»، از یاد رفته و… ایفای نقش کرده است. خداوردی شاید کارش را در عرصه هنر با موسیقی آغاز کرد ولی تحصیل در رشته کارگردانی او را به بازیگری کشاند. سپیده خداوردی که این شب ها سریال آوای باران را روی آنتن دارد به زودی با نقشی متفاوت در سریال عصر پاییزی مهمان مخاطبان شبکه دو سیما است. سپیده خداوردی درباره موسیقی، مرضیه آوای باران؛ پیری و زندگی شخصی حرف
های جالبی دارد که می خوانید:
موسیقی را حرفه ای آغاز کردم
از سال ۶۹ وارد مدرسه موسیقی شدم. یعنی به شکل حرفه ای وارد این حوزه شدم. در ادامه با ارکستر سمفونیک فرهنگسرای بهمن و ارکستر ملی به رهبری آقای فخرالدینی و همین طور ارکستر سمفونیک صدا و سیما و گروه باربد رودکی و چکاوک آزاد و تزرو بانوان حضور یافتم. فعالیت در این گروه ها مرا به گروه شهناز رساند، که به اتفاق ایشان سفرهایی به آمریکا، اروپا، انگلیس، دبی و ترکیه داشتم. از طرف دیگر موسیقی هم تدریس می کنم. ساز تخصصی ام تار و کنترباس است و در کنار اینها، دف، پیانو و تنبک هم می زنم. فعالیت در حوزه موسیقی روی کار بازیگری ام سایه انداخته است. البته دو سال اخیر این تاثیر کمرنگ تر
شده است.
عاشقی موسیقی بودم
در دوره ای که موسیقی را شروع کردم موسیقی پاپ مرسوم نشده بود. آن موقع تنها خواننده ای که در عرصه پاپ فعالیت جدی می کرد خشایار اعتمادی بود. من هم از آنجایی که عاشق موسیقی بودم برایم پاپ یا سنتی فرقی نمی کرد. فقط دوست داشتم موسیقی کار کنم.
موسیقی در اولویت است
من فارغ التحصیل رشته ادبیات نمایشی هستم ولی موسیقی همیشه برایم در اولویت بوده و براساس آن کار بازیگری را پیش می بردم که به حرفه اصلی ام ضربه ای وارد نشود. الان هم اصلاً پشیمان نیستم که موسیقی را به بازیگری ترجیح دادم. چرا که همیشه احساس می کنم نسبت به شرایطی که به من پیشنهاد شده است و همیشه دستم روی زانوی خودم بوده است و همین آهسته حرکت کردن به نفعم بوده است.
چرا که همیشه جایگاه خودم را در بازیگری داشته ام. حتی اگر نقش کوتاهی هم بازی کردم به اندازه کافی تاثیرگذار و مهم بوده است.
هیچ وقت پارتی نداشتم
پارتی داشتن در هر جایی تاثیرگذار است. این بند فقط در بازیگری تاثیرگذار نیست و در هر جایی می تواند خیلی ها را جلوتر از جایگاه خودشان بنشاند. ولی به شخصه پارتی در زندگی و به خصوص زندگی کاری ام را تجربه نکردم. همیشه در تمام مراحل زندگی ام برای رسیدن به خواسته ام تلاش کردم. چون در کل بچه هایی که موسیقی کار می کنند به این شیوه عادت دارند. چون موسیقی هنر به دست آوردنی است و کسی نمی تواند آن را یک شبه در اختیارت بگذارد. من هم سختی زیادی برای رسیدن به این جایگاه در موسیقی متحمل شدم. برخی می گفتند: نمی توانستی درس بخوانی که به مدرسه موسیقی رفتی و یا حتی می گفتند: موسیقی برای
مطرب هاست. خیلی از این حرف ها شنیدم ولی به کارم ادامه دادم.
خانواده ام در حوزه های هنری فعالیت نمی کردند ولی مشوق های خوبی برایم بودند. در آن زمان یک مدرسه موسیقی بیشتر نبود. به همین دلیل راهیابی به آن کار سختی بود. ولی الان در کنار همان مدرسه موسیقی آموزشگاه های متعدد موسیقی وجود دارد که علاقمندان به موسیقی می توانند به راحتی آموزش ببینند.
می خواستم متفاوت باشم
در ابتدای کار قرار نبود مرضیه آوای باران لهجه داشته باشد. ولی خودم دوست داشتم کار متفاوتی بشود. چرا که پیش از این نقش دختران چادری و نقش مثبت را هم بازی کرده بودم. در هر کدام هم لهجه داشتم. مانند ترکی، شمالی و… این بار هم به ندنبال یک تفاوت بودم که تصمیم گرفتم لهجه اهوازی به کاراکتر مرضیه بدهم. یعنی آوایی از خطه جنوب را در نظر گرفتم. مرضیه را جزو قشری از جامعه دیدم که دوست دارد اصالت خود را حفظ کند. به همین دلیل برایش لهجه در نظر گرفتم. پیشنهادم با استقبال آقای سهیلی زاده روبرو شد و این کار را انجام دادم. البته هیچ کس نمی تواند لهجه ای که با آن صحبت نمی کند را خیلی خوب
تقلید کند و من هم ادعایی ندارم ولی خیلی از اهوازی ها از لهجه ام تعریف کردند. فکر می کنم گوش موسیقیایی ام در ادای لهجه ها به کمک می آمد.
خیلی کوتاه می آیم
خودم هیچ وقت آدم بدجنسی نبودم. ولی واقعاً در حقم خیلی بدجنسی شده است. شخصاً به این قضیه اعتقاد دارم که مرور زمان واقعیت را نشان می دهد. برخی مواقع هم برای گرفتن حقت باید یک بی حیایی داشته باشی که من نمی توان اینگونه باشم. برای همین بارها حقم را خورده اند و سکوت کرده ام. هیچ وقت هم پشیمان نشدم چون مرور زمان همه چیز را مشخص کرده است.
آدم کینه ای نیستم. خیلی زود هم یادم می رود و هیچ وقت در صدد جبران بر نمی آیم. در زندگی شخصی هم همین طور هستم و اصولاً خیلی کوتاه می آیم. ولی بسیار زود رنج هستم. شاید این ویژگی برگرفته از حرفه ام باشد. ولی در زندگی ام یک یا دوبار به جایی رسیده ام که احساس کردم حد یک موضوعی تمام شده است و دیگر تمام شده و آن آدم دیگر نمی تواند نزدیکم بیاید. چون خودم همیشه به دیگران احترام می گذارم، تا زمانی که این احترام متقابل باشد.
نقش زیور را نمی توانستم بازی کنم
نقش زیور را دوست داشتم، به این دلیل که الهام چرخنده خیلی خوب آن را بازی کرد ولی هیچ وقت دوست نداشتم این نقش را من بازی کنم. این کاراکتر اصلاً با شخصیت من جور در نمی آید. نقش لات و معتاد و… را دوست دارم بازی کنم بازی کردن کارکترهای خیلی بدجنس برایم سخت است. شاید برای همین نقش زیور را دوست نداشتم بازی کنم.
پسر نمی خواهم
می خواهم در ۲۰ سال آینده در زندگی ام آرامش و امنیت داشته باشم. من از سن پایین در حوزه خودم کار کردم و دوست دارم ۲۰ سال دیگر با آرامش در خانه بنشینم. همچنین یک بچه خوب داشته باشم. بیشتر هم دوست دارم دختر داشته باشم. اگر پسر باشد نمی دانم باید چکارش کنم(می خندد). دوست دارم دختر خوبی داشته باشم و اذیت نکند اگر نه می سپارمش به زیور(می خندد). کلاً دختر را بیشتر دوست دارم. لباس پوشیدن و موهای دخترانه و محبت جنس مونثرا بیشتر دوست دارم. پسرها دائم شیطنت می کنند، فوتبال بازی می کنند و اگر دختردار بشوم اسمش را هم نفس می گذارم ولی هیچ اسم پسرانه ای به ذهنم نمی رسد.(می خندد). اصلاً
نگران نیستم که بچه دار شدن روی کارم تاثیر بگذارد.
نقش مادربزرگ بازی می کنم
از پیر شدن نمی ترسم. ولی بالطبع از اینکه بعد از گذشت مثلاً ۲۰ سال شادابی و تا اندازه ای زیبایی جوانی اش را از دست بدهد کمی ناراحت کننده است. حتی به بازیگری هم این طور نگاه نمی کنم. به طور مثال خانم ثریا قاسمی پا به سن گذاشته اند ولی هنوز جایگاه خودشان را دارند. بستگی دارد که شخص بازیگر باشد یا ستاره. ستاره ها زمان درخش شان محدود است ولی بازیگر مواقعی جایگاه خودش را در هر زمانی دارد و همیشه می تواند بدرخشد. برخی از بازیگران هم که با بالا رفتن سن کم کار شده اند به این دلیل است که خودشان نمی خواهند کار کنند. به طور مثال اگر من بچه دار شوم شاید خودم نخواهم بازی کنم نه اینکه
پیشنهاد نداشته باشم. حاضرم نقش های متفاوت در هر سن و با هر گریمی را بازی کنم در صورتی که نقش تاثیرگذار باشد و شخصیت پردازی آن خوب باشد. این شکل کار حالت را خوب می کند و با آن زندگی می کنید.
بچه های خیابان
یکی از نکاتی که در سریال آوای باران به آن پرداخته شد موضوع بچه های خیابانی است. بچه هایی که همه آدم ها هر روز در خیابان با آنها روبرو می شوند. ولی برخورد متفاوتی با یکی از این بچه ها داشتم. خاطرم است حدود یک سال پیش با یکی از این بچه ها که کنار خیابان فال می فروخت روبرو شدم. فال نگرفتم ولی ۵۰۰ تومان به آن پسر بچه دادم. پول را گرفت و در عین ناباوری به من بی احترامی کرد. آنقدر شوکه شدم که ماشین های پشتی بوق می زدند، نمی توانستم حرکت کنم. با خودم فکر می کردم که چرا این کار را کرد. بعد از آن کمی محتاط تر عمل می کنم و همیشه ترجیح می دهم به خیریه های معتبر کمک کنم که مطمئن باشم
پول به دست شان می رسد.
زندگی ایرانی/ شماره ۵۲/ بهمن ماه ۹۲/ سمیرا جعفری/ صفحه ۳۲
شناسه خبر:
۳۲۲۳۴۷
سپیده خداوردی:
دوست دارم فرزندم دختر باشد
سپیده خداوردی درباره موسیقی، مرضیه آوای باران؛ پیری و زندگی شخصی حرف های جالبی دارد که می خوانید.
۰