منطقه عشق کجاست؟

به گزارش افکارنیوز، حجت‌الله فراهانی اظهار داشت: مفهوم عشق با تحولات اجتماعی دستکاری شده است.

وی افزود: برخی معتقدند میان عشق و دوست داشتن تفاوت وجود دارد. عشق، در ادبیات ایران پیوند و خویشاوندی دو روح است. البته در نگاهی کلی‌تر همه عشق‌ها باید به عشق الهی منتهی می‌شود و اگر نشود اصلاً عشق نبوده است.

وی تصریح کرد: نکته جالب در مورد عشق و علاقه و ویژگی‌های ظاهری افراد است. در متون ادبیات فارسی دیده می‌شود که لیلی زیبارو نیست اما، مجنون عاشق او می‌شود و نگاه مجنون به لیلی نگاه زیبایی است.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران پزشکی اذعان داشت: عشق در روانشناسی تعریف جامعی ندارد و نیروی جنسی عاطفی است که معطوف به شیئی می‌شود این نیرو می‌تواند مخرب یا سازنده باشد.

وی افزود: نمی‌توان به صراحت گفت عشق خوب است یا بد باید دید عشق موجب تخریب می‌شود یا سازندگی.

وی ادامه داد: در تقسیم‌بندی متداول عشق مثلثجسمانی(شیفتگی)، تعهد(درگیری ذهن به شیئی)، تعلق(صمیمیت) وجود دارد که اگر این سه بُعد همزمان وجود داشته باشند عشق کامل است.

این روانشناس گفت: عشق‌های خیابانی زمانی رخ می‌دهد که شیفتگی و تعلق در فردی وجود داشته باشد ولی تعهد جایی در عشق آنها نداشته باشد و این نشان می‌دهد که عشق آنها کامل نیست.

وی افزود: برخی عشق‌ها نیز بدون نیروگذاری جنسی است مانند عشقی که مادر نسبت به فرزندش دارد این عشق زیباترین و کامل‌ترین عشق از منظر هستی است.

وی ادامه داد: اگر کسی در روابطش فقط شیفتگی نشان دهد و از بُعد جسمانی به عشق نگاه کند در درازمدت تنوع‌طلب می‌شود.

وی ادامه داد:منطقه مشخصی برای عشق وجود ندارد اما، برخی هورمون‌ها مانند پرولاکتین و پروژسترون هورمون‌های مادرانه هستند و در ایجاد رفتارهای مادری نقش دارند. همچنین ثابت شده که منطقه گیجگاهی مغز در بروز رفتارهای عاطفی و منطقه پیشانی در قضاوت افراد دخیل است.

فراهانی گفت: عشق الهی در زمره عشق‌های متعالی است که زندگی افراد را هدفمند می‌کند و به آن معنا و مفهوم می‌بخشد. همچنین عشق الهی موجب دوری انسان از پوچی می‌شود.

وی افزود: متأسفانه امروز معضلی در رابطه با عشق وجود دارد که موجب به بازی گرفتن آن می‌شود. در این حالت وقتی فرد با تحول و استرسی در زندگی‌‌اش مواجه می‌شود و در معرض دو راهی قرار می گیرد ترجیح می‌دهد عاشق شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران پزشکی تصریح کرد: مثلاً فرد با قبولی در دانشگاه و آغاز تغییری عمده که با استرس همراه است به صورت ناخودآگاه عاشق می‌شود تا چنانچه در درس موفق نبود، آن را به عاشق شدن نسبت دهد.

وی افزود: همانطور که اشاره شد، این روند به شکل ناخودآگاه اتفاق می‌افتد. فرد برای اینکه توجیهی برای عدم موفقیت خود در تحصیل داشته باشد، عاشق می‌شود که این انتخاب بر اساس معیارهای متداول عشق نیست.

وی ادامه داد: شاید بتوان موفقیت تحصیلی افرادی که در سنین بالا وارد دانشگاه می‌شوند را به همین موضوع نسبت داد.

این روانشناس اظهار داشت: نوجوان در این حالت میل به تنهایی دارد و به گفته یونگ در دایره افسردگی قرار می‌گیرد. یونگ معتقد است آغاز رشد فردی با اضطراب و توقف آن با افسردگی همراه است. چنین عشقی مانند اعتیاد است. اعتیاد نوعی غلبه معیوب بر اضطراب است بنابراین فرد با انتخاب عشق می‌خواهد بر اضطرابش غلبه کند.

وی خاطرنشان کرد: عشق محصول حساسی است که اگر از آن محافظت نشود خاصیت خود را از دست میدهد.