
وقتی گور خر ایرانی عامل بیکاری می شود!
استاندار فارس در حالی ۳۰۰ گور خر منطقه بهرام گور را در اظهاراتی عجیب و غیر کارشناسی مصیبت این استان عنوان می کند که نسل گورخر در تمام نقاط کشور به غیر از منطقه حفاظت شده بهرام گور و ذخیره گاه زیست کره توران در استان سمنان منقرض شده و با توجه به جمعیت پایین گور در منطقه توران(حدود ۱۰۰ راس) گورخرهای بهرام گور فارس تنها جمعیت پویای این گونه در کشور قلمداد می شوند.
به گزارش افکارنیوز،این در حالی است که تداوم نسل آخرین بازماندگان گورخر ایرانی در فارس با مشکلات متعددی از جمله شکار غیرمجاز، خشکسالی، برخورد با خودرو و تخریب زیستگاه در اثر گسترش فعالیتهای انسانی روبروست به نحوی که جمعیت گورخرهای بهرام گور از ۴۳۳ راس در سال گذشته به ۳۳۰ راس کاهش یافته است.
چندی پیش استاندار فارس در اظهار نظرعجیبی اعلام کرد: وجود ۳۰۰ گورخر در منطقه حفاظت شده بهرام گور به مصیبتی برای مردم فارس تبدیل شده است زیرا که سازمان محیط زیست به دلیل حضور این حیوانات و اینکه این منطقه حفاظت شده است اجازه بهره برداری از معادن را نمی دهد.
به گفته او، به محیط زیست اعلام کرده ایم مردم نی ریز حاضرند هر کدام یکی از این گورخرها را به خانه خود ببرد و از آن به خوبی محافظت کنند تا شما اجازه بهره برداری از این معدن را صادر کنید و جوانان نی ریزی از بیکاری نجات یابند.
بر اساس این استدلال، می توان برای نگهداری از دیگر میراثطبیعی کشور راهکارهایی ارائه کرد تا در روزهای پایانی دولت مورد استفاده برنامه ریزان و مدیران دولتی قرار گیرد.
یک فعال محیط زیست در واکنش به اظهار نظر استاندار فارس مبنی برمصیبت دانستن ۳۰۰ گور خر در معرض انقراض منطقه بهرام گورجهت معدن کاوی و اشتغال زایی در این استان می گوید: رسیدن به منافع کوتاهمدت و نمایش فرسوده اشتغالزایی سالها است که پیوسته تکرار میشود. درحقیقت مردم و اقتصاد و اشتغالشان ورد زبان مدیران تحتانی و میانی و فوقانی است زیرا سود کلان و یکباره ای که از قبل سدسازی و معدنکاوی و جادهسازی حاصل می شود را هرگز نمی توان از طریق فعالیت هایی چون اکوتوریسم به دست آورد و به عبارتی با اکوتوریسم کسی یک شبه، قارون نمیشود اما با آن کارهای دیگر می شود.
به اعتقاد سام خسروی فرد، اگر سازمان به اصطلاح " حفاظت " محیطزیست وظیفه فرهنگسازی و آموزش خود را درست انجام داده بود حالا ارشدترین مدیر اجرایی یک استان این چنین آسمان و ریسمان را سر هم نمیکرد و به دشمن شماره یک گورها بدل نمیشد. آیا همین اظهار نظر او شوراندن مردم نیست تا به جان گورها بیافتند و نابودشان کنند و خلاص؟ آیا مردم را مقابل محیطبان قرار نمیدهد؟
به گفته او، اگر محیط زیست درست عمل کرده بود و سامانهای برای درآمدزایی از طبیعت توسط مردم محلی راه انداخته بود هر گور، برای مردم آن ناحیه به گنجی بدل میشد که خود وظیفه حفاظت آنها را به دوش میکشیدند تا منافعشان آسیب نبیند و از خیر معدنکاوی میگذشتند.
آنطور که خسروی فرد می گوید: مصیبت و بلای جان مردم و طبیعت فارس نه آن مدیر بیدانش استانی و نه مافوق اوست، و نه حتی شکارچیان متخلف و ارگان هایی که به طبیعت هجوم میبرند تا سد و جاده و شهرک صنعتی بسازند، بلکه مشکل اصلی، آن سازمانی است که وظیفهاش را درست انجام نمیدهد و تنها توجیهی که در واگذاری اراضی حفاظت شده دارد این است که این مناطق ارزش حفاظتی خود را از دست داده اند اما هرگز نمیگوید چرا و چگونه این مناطق از سکه افتاده و فاقد ارزش حفاظتی شده اند.
اما یکی دیگر از فعالان محیط زیست معتقد است: این گورخرها نیستند که مصیبت مردم فارس شده اند! مصیبت بزرگتر، این است که استان فارس با همه غنای فرهنگی، تاریخی، طبیعی؛ صنعتی و کشاورزی اش آنقدر در ایجاد اشتغال برای مردمانش ناموفق بوده که حالا ۳۰۰ گورخر را عامل بدبدختی مردم تصور می کند و ناگزیر برای تضمین شغل و رفاه و خوشبختی مردم این دیار به همین یک وجب خاک باقیمانده در زیستگاه بهرام گور هم رحم نکرده و قصد تعرض می کند.
به اعتقاد سپهر سلیمی، اگر با این همه زیرساخت، مردمان فارس همچنان مصیبت زده هستند ریشه اش را در سوءمدیریت مسئولان استانی باید دید نه ۳۰۰ گورخر بهرام گور.
به هر حال به گفته کارشناسان و صاحب نظران محیط زیست و حیات وحش معدن کاوی یکی از فعالیت هایی است که بیشترین آسیب را به مناطق حفاظت شده و زیسمتندان این مناطق وارد می کند کما اینکه معدنکاری در سایر زیستگاههای گورخر از جمله پارک ملی کویر که روزگاری بالغ بر ۲۰۰ رأس گورخر در آن وجود داشت موجب شد رفتهرفته جمعیت گورها در این منطقه رو به کاهش گذاشته و به صفر برسد لذا انتظار می رود مسئولان سازمان محیط زیست از یک سو با جدیت بیشتری مخالفت خود را با اجرای طرح های معدن کاوی در مناطقی مانند بهرام گور و مصوبه ای که مجوز معدن کاوی در مناطق حفاظت شده را می دهد دنبال کنند و از سوی
دیگر در ترویج فرهنگ محیط زیست اهتمام بیشتری داشته باشند تا دست کم، دیگر شاهد چنین اظهار نظر های عجیب و طنز گونه ای از طرف مدیران ارشد جامعه نباشیم.