افکارنیوز
: روزی روزگاری ماهی قرمز کوچولویی همین طور که توی آب شنا می کرد، احساس کرد مسیرش خود به خود و بدون اختیار او عوض می شود و هر چه تلاش می کرد مثل گذشته شنا کند نمی توانست.
همین طور که می رفت، احساس کرد آب به سمت بالا می رود و حسابی هم خسته شده بود!
ناگهان صدای آوازی شنید، خوب گوش کرد. اول فکر می کرد که شاید صدای یک روباه است. بعد گفت: " نه! صدای یک کلاغ است! و باز گفت: " باید صدای یک الاغ باشد! "
همین طور که آب به سمت بالا می رفت ، ماهی هم بیشتر به سطح آب نزدیک می شد . یک دفعه چشمش به قورباغه ای افتاد که در حال خواندن است ! با خودش فکر کرد که حالا تو این وضعیت عجیب و غریب این قورباغه هم ابو عطا می خواند !