به گزارش افکار نیوز به نقل از فارس۵۰ درصد کشتههای ناشی از تصادفات در معابر شهر تهران مربوط به عابرین پیاده و ۳۰ درصد از متوفیان جادههای این شهر دود گرفته به راکبان مرگ یا همان موتورسیکلتهایی اختصاص یافته که هر روز بدون هیچ سامانی وارد شهر میشوند و در کنار چشم قانون بیپروا و بدون پایبندی به عنصری خاص خط بطلان بر حقوق شهروندی میکشند.

آمار تکان دهنده که در بالا ذکر شد دو روز پیش از سوی رئیس پلیس راهور تهران بزرگ در یک نشست خبری اعلام شد تا قبل از هر چیز این سوال به ذهن خطور کند چرا با وجود حضور گسترده ماموران راهور در سطح شهر تهران تا این میزان تخلفات از سوی راکبان مرگ روندی صعودی به خود می‌گیرد و به شکلی اپیدمی هر روز در حال گسترش است.



در تحلیل این موضوع اولین نکته‌ای که به ذهن خطور می‌کند مربوط به گستاخ شدن موتورسواران در برابر قانون نیم بندی است که هر روز پیچ و مهره آن شل و سفت می‌شود و نحوه اجرای آن هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

قانون برخورد با موتورسواران متخلف یک روز با قاطعیت در برابر تخلفات آنان قد علم می‌کند و برگ جریمه، کفی و پارکینگ را توبیخ هم‌رکابان مرگ معرفی می‌کند و روز دیگر در عین ناباوری انواع تخلفات را در برابر چشمان سفید پوشان پلیس می‌بندد و با سکوت ماموران تنها به عنصری نظاره‌گر مبدل می‌شود.

حال سوال اینجاست آیا عموماً با این شل و سفت کردن‌های اجرای قانون می توان چشم انتظار کاهش آمار تلفات از ۳۰ درصد اعلام شده بود یا همچنان باید منتظر مرگ راکبان قانون گریز در سطح شهر بود؟





یقینا تنها یک جواب در برابر این سوال وجود دارد و آن این است با این نوع اجرای قانون نمی‌توان راه به جایی برد چرا که تنها بسنده کردن به آمار و اینکه بگوییم ما چنان کردیم و چنان برنامه‌هایی را در دست اجرا داریم راه به جایی نخواهیم برد.

حال با توجه به این مهم چندی توجه به این نکته ضروری است که چندی پیش بود که رئیس پلیس راهور تهران بزرگ اعلام کرده بود با تخلفات حادثه‌ساز موتورسواران از جمله عدم استفاده از کلاه ایمنی، انجام حرکات خطر آفرین، لایی کشی و عبور از مناطق ممنوع همچون عبور از گذرگاه عابر پیاده و نهایتا عبور از چراغ قرمز برخوردی جدی و بدون اغماض صورت خواهد پذیرفت اما کدام یک از این برخوردها به صورت مشهود توانسته نیاز شهروندان را پاسخ بگوید و به عبارتی رنگ تحقق را در قامت خود مشاهده کند؟





برای مثال در زمینه استفاده از کلاه ایمنی بدون اینکه بخواهیم دست به دامن آمار و ارقام و نظر کارشناسان شویم تنها کافی است در شهر حضور داشته باشیم و ببینیم چه تعداد از موتورسواران از کلاه ایمنی بهره می‌گیرند. شاید به جرات بتوان گفت کلاه‌هایی که در گوشه طلق موتورها یا دسته کلاج‌ها آویزان می‌شوند به مراتب بیشتر از کلاه‌هایی است که روی سر گذاشته می‌شوند تا پناهی برای جان موتورسواران شوند.

نکته اینجاست اگر عدم استفاده از کلاه ایمنی جرم است و پلیس راهور تهران بر این موضوع تاکید دارد که با این تخلف برخورد جدی انجام می‌دهد چرا به همین آسانی موتورسواران بدون کلاه در کنار پلیس قرار می گیرند و بدون هیچ واهمه‌ای از اعمال قانون به مسیر خود ادامه می‌دهند؟

آیا رویکرد اتخاذ شده در اجرای قانون این موضوع را به ذهن متبادر نمی‌کند که بیش از عمل به قانون سفید پوشان پلیس تهران به شعار زدگی دچار شده‌اند؟ آیا مقابله جدی با این نوع تخلف نمی‌توانست و یا نمی‌تواند آمار کشته‌های تصادفات شهری در بخش موتورسیکلت را از حجم ۳۰ درصدی خود کاهش دهد؟





از این موضوع که گذر کنیم به موضوع انجام حرکات مخاطره آمیز و لایی کشی توسط موتورسیکلت‌ها در تمامی معابر شهری می‌رسیم. تخلفی که نه تنها جان موتور سواران را با تهدیدی جدی رو به رو می‌سازد بلکه عابران پیاده را نیز در نوک پیکان تهدید قرار می‌دهد. قرار بر این بود راهور تهران با این مقوله نیز برخورد کند نه تنها این موضوع نیز کاهش چشمگیر نداشته بلکه همان موتورسواران بی‌کلاه که در برابر چشم ماموران کلاه بر سر قانون می‌گذارند.

آیا مردم نباید این توقع را داشته باشند که موتور همانند انواع ماشین‌ها یک وسیله نقلیه محسوب شود پشت به پشت دیگر اتومبیل‌ها در سطح شهر حرکت کند و نه در لابه‌لای آنها؟ متاسفانه این مهم نیز هنوز محقق نشده و پلیس راهور تهران در برابر لایی‌کشی‌های موتور سواران هیچ تدبیری اتخاذ نکرده‌ است.

حال بماند قصه پر درد قانون گریزی برای عبور از چراغ قرمز، ورود به گذرگاه عابر پیاده، ورود به خطوط بی‌. ار. تی که در برابر چشمان قانون هر روز تکرار می‌شود.





هدف از نگارش این متن تنها یادآوری موضوعی است که پنجه در پنجه جان شهروندان داشته و دارد لذا ضروری است راهور تهران از تعارف‌های ایجاد شده در پشت تیریبون نشست‌های خبری بکاهد و به عرصه عمل وارد شود.

سفید پوشان پلیس پایتخت باید به این نکته توجه داشته باشند که هر میزان کار فرهنگی هم در زمینه موتورسواران صورت گیرد باز نیازمند قاطعیت در اجرای قانون هستیم. قانونی که به پشتوانه محکمی برای پلیس در برخورد با تخلفات مبدل شده و باعث شده در دیگر بخشها نیروی انتظامی با قاطعیت وارد میدان عمل شود.