آدم‌ربایی اشتباهی گروگانگیرها

چند روز قبل راننده یک خودرو در حال عبور از جاده‌ای بود که ناگهان مرد جوانی را هراسان و آشفته کنار جاده دید که از او کمک می‌خواست. راننده وی را سوار کرد و به درخواست مرد جوان او را به نزدیک‌ترین کلانتری رساند. زمانی که مرد جوان مقابل افسر کشیک کلانتری نشست، گفت: سوار یک پراید شده بودم که ناگهان سرنشینان آن با تهدید اسلحه مرا ربودند و در بیابانی اطراف تهران توقف کردند؛ یکی از آنها با اسلحه بالای سرم ایستاد و دیگری کارت بانکی و رمزم را گرفت و سوار خودرو شده و ما را ترک کرد. ساعاتی گذشت و من همچنان در اسارت مرد جوان بودم که همدستش بازگشت و پس از سرقت گوشی و وسایل با ارزشی که همراهم بود، مرا در بیابان رها کردند. به‌سختی خودم را به کنار جاده رسانده و با کمک راننده عبوری به پلیس رساندم.

چهره‌نگاری، اولین سرنخ

با شکایت مرد جوان، تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد و کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت برای شناسایی اعضای باند سرقت مسلحانه وارد عمل شدند. در اولین گام، کارآگاهان با کمک مالباخته به چهره‌نگاری از سارقان پرداختند. همزمان آنها به محلی رفتند که مرد جوان به عنوان مسافر سوار بر خودروی پراید شده بود. دوربین‌های اطراف محل ربودن مرد جوان، تصویر پلاک خودرو را گرفته بودند، اما بررسی‌ها نشان می‌داد که پلاک خودرو سرقتی است.

سرقت‌های سریالی

از سویی بررسی حساب بانکی مرد ربوده شده نشان می‌داد که سارقان با کارت وی از یک صرافی در پایتخت اقدام به خرید دلار و سکه کرده‌اند. با مشخص شدن این موضوع مأموران راهی صرافی شده و در بازبینی دوربین‌های مداربسته صرافی تصویر یکی از سارقان را به‌دست آوردند. کارآگاهان به سراغ آلبوم متهمان اداره آگاهی رفته و با کمک تصاویر به‌دست آمده از دوربین صرافی و چهره‌نگاری متهمان، هویت یکی از آنها را به نام کوروش به‌دست آوردند.

با دستگیری کوروش، وی ابتدا منکر سرقت بود اما در ادامه به ناچار به سرقت‌های سریالی با همدستی مرد جوانی به نام شایان اعتراف کرد. در ادامه تحقیقات شایان بازداشت شد و متهمان در اختیار کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی قرار داده شده و بررسی‌ها برای شناسایی سایر مالباختگان این عضو ادامه دارد.

سرقت از اتباع

کوروش، سابقه سرقت دارد اما جرم اصلی‌اش فروش مواد مخدر است. وی با همدستی یکی از هم‌سلولی‌های سابقش سرقت‌های سریالی از افغانی‌ها را رقم می‌زد.

چه شد تصمیم به سرقت گرفتی؟

ما قبلاً گوشی‌قاپی می‌کردیم، اما بعد از آزادی تصمیم گرفتیم موادفروشی کنیم، درآمدش خوب بود تا اینکه با گرانی دلار و بالا رفتن قیمت‌ها، موادمخدر هم گران شد و همین موضوع باعث شده بود که مشتری‌هایمان کمتر شود، از طرفی وقتی طرح جمع‌آوری اتباع غیرمجاز مطرح شد، به فکر سرقت از آنها افتادیم، چون نمی‌توانستند شکایت کنند.

اما آخرین شاکی شما ایرانی بود؟

اشتباه ما همین‌جا بود. به‌خاطر شباهتی که مرد ایرانی با افغانی‌ها داشت، تصور کردیم که او افغانستانی است. به همین دلیل او را ربودیم.

شگرد سرقت چه بود؟

خیلی معمولی به‌عنوان مسافر، افغانستانی‌ها را سوار خودرو کرده و به محلی خلوت منتقل می‌کردیم. یکی از ما با اسلحه در کنار سوژه می‌ماند و دیگری کارت بانکی او را می‌گرفت و برای خرید می‌رفت.

اما افغانستانی‌های غیرمجاز که کارت عابر بانک ندارند؟

خودشان ندارند ولی معمولاً کارت بانکی صاحب‌کار یا یک رفیق ایرانی دست‌شان است و پول‌هایشان را به آن حساب واریز می‌کنند.

چند مورد سرقت دارید؟

حسابش دستمان نیست، خیلی بودند.