نیم نگاهی به تحلیلهای جامعه شناسان و اقتصاددانها در سالهای اخیر، حول محور این پدیده نوظهور نشان میدهد که هر کسی از ظن خود دست به تعریف و تفسیر آنها زده است.بعضی قرار گرفتن جوانها در این دسته را حاصل فضای کار جدید آنها و علاقه به کارهای غیررسمی و برخی هم آنها را دست پرورده حمایتهای افراطی والدین معرفی میکنند.
چرایی گسترش این جمعیت در جامعه ایرانی یک معمای حل نشده است و به راحتی نمیتوان یک نقطه را برای دلیل انتخاب این جمعیت نشانهگذاری کرد تا شاید از این طریق راه حلی پیش روی این جمعیت اثر گذار در آینده کشور گذاشت.
«نیتها» چه کسانی هستند؟
این جمعیت فقط محدود به ایران نیست تا جایی که نامگذاری آنها هم براساس یک اصطلاح انگلیسی به نام «نیت» است. طبق تعریف جهانی Not in Education, Employment, or Training یا همان neet را باید به جوان و نوجوانی منگنه کرد که مشغول به کار، تحصیل یا آموزش مهارت نیستند.
آمار و ارقام رو به رشد نیتها در جهان، این جمعیت را به یک بمب ساعتی در کشورهای مختلف تبدیل کرده است و هر کشوری تلاش میکند با سیاستهای آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و...مسیر را برای خروج جوانان و نوجوانها از این تعریف مهیا کنند.
جزئیاتی از جمعیت این گروه
طبق گزارش داده های مرکز آمار ایران، نزدیک به ۲۶ درصد از جوانان ایران در سن ۱۵ تا ۲۴ساله کشور نه مشغول تحصیل بودهاند، نه دنبال مهارتآموزی و نه دنبال شغل. همچنین از جمعیت۲ میلیون و ۸۲۳ هزار نفریNEETها، حدود ۹۲۸ هزار نفر از آنان را مردان تشکیل داده و یک میلیون و ۸۹۵ هزار نفر دیگر، زنان هستند.
ماجرای پیوستن جوانان به این جمعیت چیست؟
جمعیت نیتهای در دنیا رو به افزایش هست و هر کشوری با توجه به مختصات اقتصادی و اجتماعی ریشه این موضوع را موشکافی میکند، ایران هم از این موضوع استثنا نیست و تحلیلهای مختلفی در مورد این دسته از جوانان و نوجوانها وجود دارد.
۱-در سالهای اخیر شغلهای مختلفی در بستر فضای مجازی و اینترنت شکل گرفته است که چندان در تعریف آمارهای رسمی اشتغال جایی ندارند، به همین دلیل افراد فعال در این حوزهها که اغلب نوجوانها هستند به عنوان نیت شناخته میشوند. فعالیتهایی مانند تجارت رمزارز، تولید محتوا در یوتیوب، بلاگری و... را میتوان به عنوان برخی از فضاهای کاری نسل جدید یاد کرد.
۲-در کنار تمام تحلیلها، حسین راغفر به عنوان یک چهره اقتصادی دست به واکاوی این جمعیت زده است. از نظر او این گروه را باید به دو دسته تقسیم کرد؛ اول افرادی که فرصت تحصیل از آنان سلب شده است، نه تنها فرصتی برای یادگیری مهارت نداشته اند، بلکه نتوانسته اند وارد حوزه آموزش تکمیلی و عالی شوند، در نتیجه فاقد شغل هستند. دوم آنهایی که در نقطه مقابل دسته اول قرار دارند و به دلیل زندگی در رفاه کامل حاضر به تحصیل و اشتغال نیستند، موضوعی که راغفر آن را اینگونه تشریح میکند:«عدهای هم هستند که در رفاه کامل قرار دارند و به دلیل رفاه بیش از حد، نیازی به درس خواندن یا آموختن مهارت و شغل، احساس نمیکنند. این افراد، فرصت زندگی پر از رفاه را در اختیار دارند.»
۳-نقش آفرینی نسل z در قامت نیتها، موجب شد تا جامعهشناسان هم از منظر خود دست به بررسی بزنند، حمید مستخدمین حسینی جامعه شناس در این رابطه میگوید:«یکی از مشکلات نسل z ، جامعه پذیری این نسل است. بخشی از جمعیت این نسل در خانوادههای تک فرزندی یا حداکثر دو فرزند به دنیا آمدند، والدینشان با توجه به تنش های اقتصادی جامعه دو یا سه شغل دارند، به همین دلیل نمیخواستند و نمیخواهند که این تنش ها را فرزندانشان هم تجربه کنند.»
به گفته این جامعه شناس«در حوزه مسائل اقتصادی و بازار کار، این نسل به دلیل اینکه با دنیا در ارتباط هستند و دیتاهای زیادی دارند، حاضر نیست به راحتی وارد بازار کاری شوند که دارای دستمزدهای دستوری یا حداقل دستمزد است. این افراد می گویند که من با خرید و فروش یک ماشین در طول یک هفته، ادمین کانالهای تلگرامی، با فعالیت در فضای رمز ارز و فضاهای مجازی، شرایط اقتصادی بهتری از هشت ساعت کار با حداقل دستمزد خواهم داشت. خیلی از نسل زد، درآمد بسیار بالایی را دارند، ولی آن چیزی را که ما در ظاهر می بینیم آنها یا بیکار هستند یا تمایلی به درس خواندن ندارند.»