تا قبل از حادثه دلخراش و جانگداز معدنِ معدن جوی طبس، بزرگترین فاجعه معدنی در ایران مربوط به حادثه معدن یورت گلستان بود که ۲۱ تن در آن جان باختند. حوادث معدنی دیگر در ایران در همین طبس و زرند و شازند کرمان و ... هم به فواصل سالهای گوناگون رخ داده و هرکدام مصدومان و جان باختگانی داشته است. هربار هم که کارشناسان و بازرسان و مسئولین مربوطه به بررسی حادثه میپردازند، حرف اول و آخرشان مربوط به ایمنی کار و سختی کار معدنچیانی است که جانشان را برای تهیه یک لقمه نان حلال از دل سنگها به خطر می اندازند.
عده ای از ردپای تحریم ها در موضوع تکنولوژی مربوط به استخراج معادن و سیستمهای هشدار دهنده سخن میگویند، عده ای از مافیای معدن، بعضی از عدم استاندارد سازی معادن میگویند و مینویسند و بسیاری از گمشده های نظام تدبیر، الگوهای کسب و کار و گمشدگی ایمنی و قربانیانی که زیر آوارها مدفون میشوند و صدایشان بیصداترین صداهاست.
ما مرکز بررسی های استراتژیک داریم، ستاد مدیریت بحران داریم، قطعا چندین سازمان و نهاد موازی برای بررسی های ابعاد مختلف حوادث اینچنینی داریم، ولی چرا هیچ وقت گزارش کاملی درباره قصور و تقصیرها و نقش عوامل مختلف در بروز این چنین فجایع و حوادثی نمیبینیم!؟
متخصصین این حوزه میگویند: معادن زغال سنگ همواره با چندین چالش و بحران روبرو هستند؛ نشت گاز متان، انفجار گرد و غبار زغال سنگ، ریزش سقف،کمبود اکسیژن یا گازهای سمی، آتش سوزی، ورود آب و طغیان که تمامی اینها را میتوان با اقدامات پیشگیرانه؛ اقدامات ایمنی مثل آموزش، استفاده از دستگاههای محافظ، رعایت پروتکل های اضطراری کنترل و مدیریت کرد.
مشکل اینجاست که طی سال 1400 تنها 23 درصد (1407 معدن) از 6 هزار و 25 معدن در کل کشور، واحد بهداشت، ایمنی و محیطزیست (HSE) داشتهاند. براساس این گزارش در سال 1396 از 5353 معدن فعال در کشور، 14.2 درصد از آنها واحد HSE داشتهاند که این میزان در سال 1400 به 23.4 درصد رسیده است. و این آمارها واقعا نگران کننده است.
وقتی ایمنی آخرین تیک چک لیست بازرسان و کارشناسان و مهندسان و پیمان کاران باشد، نتیجه میشود همین قربانیانی که دستشان به هیچ جایی برای دادخواهی بند نیست و تنها خانواده هایشان میشنوند که مستمری آنها کامل پرداخت میشود!!!
صفورا ترقی