اگر این چهار شانس یارتان باشد، زندگی به نفع‌تان تمام می‌شود!

مثلا اگر روحیه معنوی داشته باشید، شانس احتمالا به کارما یا سرنوشت مربوط می‌شود؟ و اگر نسبت به موضوعات نگاهی اپیکوری داشته باشید، شانس رابطه علی و معلولی گسترده در جهان است که بهرحال باز هم از کنترل شما خارج است؟

 اگر کتاب تعقیب، شانس و خلاقیت: هنر خوش‌شانس نوگرایی اثر عصب‌شناسی به نام دکتر جیمز اچ. آستین را بخوانید شاید نظرتان کلا درباره شانس تغییر کند. او در این کتاب نه درباره یک نوع شانس که درباره چهار نوع شانس با مخاطبان صحبت می‌کند.

چهار نوع شانس

آستین در کتابش عوامل اثرگذار فیزیولوژیکی و محیطی بر شانس را مرور می‌کند. آستین استدلال می‌کند که بخش بسیار کوچکی از شانس یک نوع خوشبختی معماگونه است که برایتان اتفاق میفتد. اما بیش‌تر انواع شانس از طریق گشودگی به روی تجربه‌ها و مداخله فعالانه با جهان اطراف برایمان رخ می‌دهند. بله، احتمال تصادفی وجود دارد اما شما می‌توانید خودتان را تعمدا در موقعیتی قرار دهید که احتمال تصادفی در مسیر شما قرار بگیرد. بر این اساس چهار نوع شانس وجود دارد:

1.شانس کور

شانس کور، همان شانسی است که ما تصادف غیرقابل کنترل هستی می‌نامیم. یا مثلا با مفاهیمی مثل قدرت خدا، خواست و اراده خداوند یا آنتروپی غیرقابل پیش‌بینی هستی آن را خطاب قرار می‌دهیم. مثلا ممکن است یک کامیون بزرگ از کنار اداره محل کار شما عبور کند و یک لوله آب را بشکند. شما هیچ‌کاری نمی‌توانید بکنید. 24 ساعت تمام نه از دستشویی و نه از قهوه نمی‌توانید استفاده کنید. این بدشانسی است.

2.شانس ناشی از حرکت

این شانس زمانی رخ می‌دهد که فعالانه خودتان را در معرض فرصت‌ها قرار می‌دهید. شما شانس را از طریق انرژی و اعمال فشار به زندگی‌تان دعوت می‌کنید. ممکن است ملاقات با آقای و.ریچ که شغلی جدید به شما پیشنهاد داده است، را شانس بدانید اما شما بودید که تصمیم گرفتید در جلسات خاصی شرکت کنید که او هم تصادفا در آن شرکت داشت.

3.شانس ناشی از هشیاری

این شانس زمانی رخ می‌دهد که فرد حواسش به رویدادها هست و می‌تواند فرصتی که به سمت‌اش در حرکت است را شناسایی کند. فرض کنید که رئیس شرکتی که در آن کار می‌کنید اشتراک هوش مصنوعی را که خیلی گران است برای کل شرکت خریداری می‌کند. این خوش‌شانسی شماست. این خوش‌شانسی شما هست اما خوش‌شانسی ناشی از آگاهی ناشی از آن است که بتوانید تشخیص بدهید چگونه می‌توانید از این فرصت بیش‌ترین استفاده را ببرید. می‌توانید از آن برای مستدل کردن اکسل، خواندن ایمیل یا آنالیز داده‌های فروش استفاده کنید.

4.شانسی ناشی از انحصار

ممکن است شما ویژگی‌ها، تجربه‌ها یا رویکردهای متمایز و خاصی داشته باشید که می‌تواند باعث جذب فرصت‌های منحصربه‌فرد به سمت شما شود. فرض کنید در خانواده‌ای در لهستان متولد شده‌اید و بعد به آمریکا مهاجرت کردید. روزی یک مشتری بالقوه مناسب وارد اتاق می‌شود و لهجه‌اش برای شما آشناست. گفت‌وگو را با او باز می‌کنید و داستان‌های سفرتان را با هم به اشتراک می‌گذارید. مشخص می‌شود که عموزاده شما با برادر این فرد آشنایی دارد. این مشتری کار را به شما تحویل می‌دهد و پیش‌زمینه انحصاری شماست که یک رویداد ملال‌انگیز را تبدیل به فرصتی مغتنم می‌کند.

خوش‌شانس بودن را یاد بگیرید

اثر آستین دیدگاه‌های موجود درباره شانس را دوباره چارچوب‌بندی می‌کند. شانس ناشی از حرکت به کنشگری مرتبط است و شانس ناشی از آگاهی به تشخیص فرصت‌ها آنطور که هستند، مربوط است. اما ما چیزهای خیلی بیش‌تری درباره شانس از اثر آستین می‌توانیم یاد بگیریم. برخی مثال‌ها شامل موارد زیر است:

دیدن را یاد بگیرید: یکی از نکات کلیدی اثر آستین آن است که ما می‌توانیم در خوش‌شانسی بهتر شویم. اما باید بتوانیم لحظات خوش‌شانسی را تشخیص بدهیم. چطور می‌توانیم شانس ناشی از آگاهی را توسعه بدهیم؟ چطور می‌توانیم ادراک‌مان از فرصت را تقویت کنیم؟ تیمی از محققان از دانشگاه کادیز، در سال 2010، یک فراتحلیل درباره این پرسش انجام دادند و 4عامل بزرگ را که دو به دو با هم جفت کرده بودند، شناسایی کردند.

جفت اول – به نام سرمایه اجتماعی – شامل «ارتباط با دیگران» و «حمایت کردن از دیگران با اشتغالات و علایق مشابه». بود. دومین جفت به نام «سرمایه عقلانی»، به این معنی است که بدانید دانش و مهارت مورد نیاز برای انجام کاری که مد نظرتان است را دارید و برای آن مدرک مناسب نیز دارید. به عبارت دیگر:

با دیگران کار کنید، از خودتان حمایت کنید و دانش‌تان را ارتقا دهید.

خودتان را در موقعیت بگذارید: بخش زیادی از شانس به موقعیت ما در جهان بستگی دارد. باید گشوده باشیم، اما در عین حال باید تشخیص بدهیم که در معرض فرصت‌هایی قرار داریم که دیگران آن را درک نمی‌کنند (به همین نسبت در معرض فرصت‌هایی که دیگران می‌گیرند، قرار نداریم). برای اینکه این اتفاق بیفتد باید بفهمید در چه کاری خوب هستید. تعداد کمی از آدم‌ها هستند که یکبار توقف کنند و از خودشان بپرسند: «حقیقتا در چه زمینه‌ای استعداد دارم؟»

شانس در خدمت کنشگران است: گاهی اوقات زندگی عادلانه نیست و گاهی شانس کور می‌تواند نقش بسیار مهمی ایفا کند. اما اگر حق با آستین باشد، این نوع شانس فقط 25درصد از مواردی است که برای ما رخ می‌دهد. بیش‌تر اوقات باید خودمان را در موقعیت‌هایی قرار دهیم که شانس را به سمت‌مان دعوت می‌کنند. همه طعمه‌های ما به قلاب نمیفتند اما برخی قطعا میفتند. این بازی ممکن است سخت و پر از پرداخت‌های کم و با شانس پایین باشد. اما تا بازی نکنید که نمی‌دانید برنده می‌شوید یا نه. سعی کنید که کارهای بیش‌تری انجام دهید.