بدنتان را مانند یک کاسه قند بزرگ تصور کنید. هنگام تولد، این کاسه خالی است. طی چندین دهه، شکر و کربوهیدراتهای تصفیهشده میخورید و کاسه به تدریج پر میشود و وقتی غذای بعدی را میخورید، شکر غذای شما روی دو طرف کاسه میریزد چون کاسه از قبل پر شده است.
همین وضعیت در بدن وجود دارد. وقتی شکر میخورید، بدنتان هورمون انسولین ترشح میکند تا به انتقال قند به سلولهایتان کمک کند، جایی که از آن برای انرژی استفاده میشود. اگر آن قند را به قدر کافی نسوزانید، پس از چند دهه سلولهای شما کاملاً پر میشوند و دیگر قادر به تحمل این حجم از قند نیستند.
در این شرایط، وقتی قند میخورید، انسولین نمیتواند بیشتر از آن را وارد سلولهای پرشده کند، بنابراین آنها را وارد خون میکند. قند به شکلی به نام گلوکز در خون شما حرکت میکند و وجود بیش از حد آن در خون (معروف به گلوکز خون بالا) یکی از علایم اولیه دیابت نوع ۲ است.
وقتی گلوکز بیش از حد در خون وجود داشته باشد، انسولین روال عادی خود را برای انتقال قند به داخل سلولها انجام نمیدهد. در این حالت، میگوییم بدن به انسولین مقاوم شده است، اما این اتفاق، تقصیر انسولین نیست. مشکل اصلی این است که سلولها مملو از گلوکز شدهاند.
بالا بودن گلوکز خون تنها بخشی از مشکل است. نه تنها گلوکز بیش از حد در خون وجود دارد، بلکه گلوکز بیش از حد در تمام سلولها هم وجود دارد. دیابت نوع ۲ یک پدیده سرریز است و زمانی رخ میدهد که گلوکز بیش از حد در کل بدن وجود داشته باشد. در پاسخ به گلوکز اضافی در خون، بدن انسولین بیشتری ترشح میکند تا بر این مقاومت غلبه کند. این امر سبب میشود گلوکز بیشتری به سلولهای سرریزشده وارد شود تا سطح خون در حالت طبیعی بماند.
این کار موثر است، اما اثر آن موقتی است چون مشکل قند اضافی را برطرف نمیکند. فقط مقدار اضافی را از خون به سلولها منتقل و مقاومت به انسولین را بدتر میکند. در برخی موارد، حتی با ترشح انسولین بیشتر، بدن نمیتواند گلوکز بیشتری را وارد سلولها کند. اگر گلوکز اضافی را حذف نکنیم چه اتفاقی در بدن میافتد؟ ابتدا، بدن مقدار انسولین تولیدی خود را افزایش میدهد تا گلوکز بیشتری را وارد سلولها کند. اما این واکنش، فقط مقاومت بیشتری به انسولین ایجاد میکند که به یک چرخه معیوب تبدیل میشود. وقتی سطوح انسولین دیگر نتوانند با افزایش مقاومت همگام شوند، گلوکز خون افزایش مییابد. اینجاست که پزشک احتمالاً دیابت نوع ۲ را تشخیص میدهد.
پزشک ممکن است دارویی مانند تزریق انسولین یا دارویی به نام متفورمین را برای کاهش گلوکز خون تجویز کند، اما این داروها بدن را از شرّ گلوکز اضافی خلاص نمیکنند، بلکه فقط به خارج کردن گلوکز از خون و بازگرداندن آن به بدن ادامه میدهند، یعنی به اندامهای دیگر مانند کلیهها، اعصاب، چشمها و قلب که در نهایت میتواند مشکلات دیگری ایجاد کند. در حالی که مشکل اساسی، حلنشده باقی میماند.
کاسهای که پر از شکر بود یادتان هست؟ کاسه هنوز در همان وضعیت است. انسولین به سادگی گلوکز را از خون، جایی که میتوانید آن را ببینید، به بدن منتقل کرده است، جایی که نمیتوانید ببینید. بنابراین، بار بعد که غذا میخورید، قند دوباره وارد خون میشود و شما انسولین تزریق میکنید تا آن را در بدن خود جمع کنید.
هرقدر بدنتان را مجبور به پذیرش گلوکز بیشتری کنید، بدنتان برای غلبه بر مقاومت به انسولین بیشتری نیاز دارد. اما این انسولین فقط مقاومت بیشتری ایجاد میکند چون سلولها بیشتر و بیشتر منبسط میشوند. وقتی از آنچه بدن شما میتواند به طور طبیعی تولید کند فراتر رفتید، داروها میتوانند کنترل را به دست گیرند. ابتدا فقط به یک دارو نیاز دارید، اما یک دارو در نهایت دو و سپس سه دارو میشود و دوزها بیشتر میشوند.
نکته اینجاست: اگر داروهای بیشتری مصرف میکنید تا گلوکز خونتان را در همان سطح نگه دارید، دیابت شما در واقع بدتر میشود. وقتی درک کنید دیابت نوع ۲ به زبان ساده، قند بیش از حد در بدن است، راهحل واقعی خودش را نشان میدهد. از شرّ قند خلاص شوید. آن را پنهان نکنید. از شرّ آن خلاص شوید. فقط دو راه برای انجام این کار وجود دارد:
شکر کمتری استفاده کنید.
شکر باقیمانده را بسوزانید.
همین! این تمام کاری است که باید انجام دهیم. بهترین قسمت این راه حل چیست؟ طبیعی و کاملا رایگان است، بدون دارو، بدون جراحی، بدون هزینه!
مرحله ۱: شکر کمتری مصرف کنید!
نخستین قدم این است که تمام قندها و کربوهیدراتهای تصفیهشده را از رژیم غذایی خود حذف کنید. قندهای افزوده ارزش غذایی ندارند و میتوانید با خیال راحت از مصرف آنها چشم بپوشید. کربوهیدراتهای پیچیده که به سادگی زنجیرههای طولانی قند هستند و کربوهیدراتهای بسیار تصفیهشده مانند آرد به سرعت به گلوکز هضم میشوند.
استراتژی بهینه این است که نانها و پاستاهای تهیه شده از آرد سفید و همچنین برنج سفید و سیبزمینی را محدود یا حذف کنید.
شما باید پروتئین مصرفی متوسط و نه زیاد داشته باشید. پروتئین رژیم غذایی مانند گوشت وقتی هضم میشود، به اسیدهای آمینه تجزیه میشود. پروتئین کافی برای سلامتی لازم است، اما اسیدهای آمینه اضافی نمیتوانند در بدن ذخیره شوند، بنابراین باید از منابع پروتئینی بسیار فرآوریشده و غلیظ مانند شیکهای پروتئینی، شکلات پروتئینی و پودرهای پروتئینی خودداری کنید. بنابراین باید از منابع پروتئینی بسیار فرآوری شده و غلیظ مانند شیکهای پروتئینی، نوارهای پروتئینی و پودرهای پروتئینی خودداری کنید.
چربیهای غذایی چطور؟ چربیهای طبیعی مانند آنهایی که در آووکادو، آجیل و روغن زیتون یافت میشوند، تأثیر حداقلی بر گلوکز خون یا انسولین دارند و ثابت شده که هم بر بیماریهای قلبی و هم دیابت اثرات مثبت میگذارند. تخم مرغ و کره نیز منابع بسیار خوبی از چربیهای طبیعی هستند.
کلسترول خوراکی این غذاها هیچ ضرری بر بدن انسان ندارد. خوردن چربیهای غذایی منجر به دیابت نوع ۲ یا بیماری قلبی نمیشود و در واقع، مفید است چون کمک میکند بدون افزودن قند به بدن احساس سیری کنید. برای اینکه قند کمتری وارد بدن خود کنید، از غذاهای کامل، طبیعی و فرآورینشده استفاده کنید. از رژیم غذایی کم کربوهیدرات تصفیه شده، پروتئین متوسط و چربیهای طبیعی بالا استفاده کنید.
مرحله ۲: شکر باقیمانده را بسوزانید!
ورزش (هم مقاومتی و هم هوازی) میتواند اثر مثبتی بر دیابت نوع ۲ داشته باشد، اما در معکوس کردن بیماری بسیار کمتر از مداخلات رژیمی اثرگذار است. روزهداری سادهترین و مطمئنترین روش برای وادار کردن بدن به سوزاندن قند است.
روزه صرفاً روی دیگر غذا خوردن است: اگر غذا نخورید، روزهدار هستید. وقتی غذا میخورید، بدن شما انرژی غذا را ذخیره میکند. وقتی روزه میگیرید، بدن شما انرژی غذا را میسوزاند و گلوکز در دسترسترین منبع انرژی غذایی است. بنابراین، اگر دورههای روزهداری خود را طولانیتر کنید، میتوانید قند ذخیرهشده را بسوزانید.
شاید روزهداری راهکار سختی به نظر برسد، اما به معنای واقعی کلمه قدیمیترین رژیم درمانی شناختهشده است و در طول تاریخ بشر بدون مشکل انجام شده است. اگر از داروهای تجویزی استفاده میکنید، برای روزه گرفتن باید با پزشک مشورت کنید.
برای سوزاندن قند، یک استراتژی خوب این است که ۲۴ ساعت، دو تا سه بار در هفته روزه بگیرید. یکی دیگر از روشهای رایج روزه گرفتن به مدت ۱۶ ساعت، پنج تا شش بار در هفته است. راز معکوس کردن دیابت نوع ۲ همین است. تنها چیزی که به آن نیاز دارید، داشتن ذهنی باز برای پذیرش الگوی جدید و شجاعت به چالش کشیدن خرد متعارف است.