حسامالدین علامه، رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور و عضو هیأت علمی گروه پژوهشی پزشکی مبتنی بر سبک زندگی سازمان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران است، اخیراً با اشاره به وقوع پدیده سالمندی جمعیت ایران گفت: «ایران در سال ۱۳۵۵ یکمیلیون و ۷۰۰ هزار سالمند، معادل ۵ درصد از جمعیت کشور، سالمند داشته است، ۴۳ سال طول کشیده تا در سال ۱۳۹۸ جمعیت سالمند کشور به ۲ برابر یعنی ۱۰ درصد رسیده و پیشبینی میشود از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۲۱ در مدت ۲۳ سال جمعیت سالمندی دو برابر شده و به ۲۰ درصد برسد.» اینها تنها بخشی از گفتوگوی «رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور» با خبرگزاری فارس است که اهمیت به صدا در آمدن خطر سالمندی جمعیت در کشور را دو چندان می کند.
با «حسامالدین علامه» درباره محورهایی مانند بررسی مقایسه وضعیت سالمندی ایران نسبت به دیگر کشورها، سن امید به زندگی، ورود ایران به دوره ابر بحران سالمندی و فشار بحران سالمندی بر صندوقهای بازنشستگی به گفتوگو نشستیم، این گفت وگو را در ذیل می توانید بخوانید:
وضعیت ایران از نظر سالمندی چگونه است، آیا جمعیت ایران در حال گذر از دوران سالمندی است و اساساً میتوان گفت وضعیت سالمندی ایران نسبت به دیگر کشورها متفاوتتر است؟
پدیده سالمندی منحصر به کشور ما نیست و در گزار مراحل ۴ گانه جمعیتی، کشورهای جهان بهویژه کشورهای توسعهیافته به صورت روزافزون به سمت سالمندی حرکت میکنند و این پدیده در ۲ قرن اخیر رخ داده و ناشی از پیامدهای مثبت و منفی مدرنیته است. از پیامدهای مثبت مدرنیته میتوان به موضوعاتی مانند ارتقاء سطح سلامت و تغذیه و رفاه اقتصادی و برقراری بیمه ها و از پیامدهای منفی آن به تحصیلات طولانی مدت و مدرک گرائی، اجتناب یا تأخیر در ازدواج و کاهش فرزندآوری و ... اشاره کرد.
حقیقت آن است که بنده اعتقاد ندارم ما در ایران با یک پدیده عجیب و منحصر به فرد ناشی از توطئه خارجی در مسئله جمعیت روبرو هستیم، این اتفاق ناشی از گزار جمعیتی در دنیا رخ داده است وبرخی از کشورهای توسعهیافته و یا در حال توسعه از نظر وضعیت سالمندی، وضعیت بدتری نسبت به ما دارند.
سن آغاز دوران سالمندی در ایران؛ ۶۰ سال
سن امید به زندگی در ایران در مقایسه با سایر کشورها چگونه است، در کشور ما سن ورود به دوران سالمندی نیز چقدر است و این آمار را با کشورهای اروپایی مقایسه بفرمایید.
میزان سالمندان فردی با تعداد سالمندان تقویمی (بالای ۶۰ سال) مطرح میشود، چرا که شاخص سازمان ملل متحد، سازمان بهداشت جهانی و شاخص وزارت بهداشت و درمان کشور نیز هست. دانشمندان در دو دهه اخیر با نگاهی شاخص مندتر یک شاخص قراردادی را پیشنهاد کردهاند بهطوریکه اگر ما در خصوص یک جمعیتی، سن امید زندگی آن جامعه را محاسبه کنیم و ۱۵ سال از آن عدد، کم کنیم، این میتواند مبنای شناوری برای تعیین سن شروع دوران سالمندی آن جامعه باشد.در کشور ژاپن که سن زندگی حدود ۸۴سال است میتواند سن شروع سالمندی حتی از ۶۹ سال به بعد باشد، در کشورهای توسعهیافته سن شروع سالمندی ۶۵ است. در کشور ما در آخرین سرشماری سال ۱۳۹۵ سن امید به زندگی حدود ۷۵ سال بوده و ۶۰ سال را میتوان سن آغاز دوران سالمندی مناسبی برای ایران دانست.
ایران تا سال ۱۴۴۵، ۳۵ میلیون سالمند دارد!
پیش بینیها از وضعیت سالمندی در ایران چه میگویند؟
پیش بینی میشود در اوج سالمندی جمعیت ایران در دهه ۱۴۳۵ تا ۱۴۴۵ حدود ۳۵ میلیون نفر سالمند داشته باشیم که از آن گریزی نیست؛ اما سالمندی جمعیت مرتبط با درصد جمعیت سالمندان نسبت بهکل جمعیت است که با میزان نرخ باروری جامعه نسبت معکوس دارد و میتواند متناسب با عکس آن تغییر پیدا کند.
ایران در سال ۱۳۵۵ با یکمیلیون و ۷۰۰ هزار سالمند، معادل حدود ۵ درصد از جمعیت کشور، سالمند داشته است، ۴۳ سال طول کشیده تا در سال ۱۳۹۸ جمعیت سالمند کشور به ۲ برابر یعنی ۱۰ درصد رسیده برسد و پیشبینی میشود از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۲۱ در مدت ۲۳ سال جمعیت سالمندی دو برابر شده و به ۲۰ درصد برسد.
دردسرهای دوره بیش زایی جمعیت برای ایران/ سال ۱۴۱۰ ایران یک کشور سالمند است
اشاره کردید جمعیت سالمندان ایران طی سالهای آینده ۲ برابر میشود و دوره ابر بحران سالمندی ایران در چه سالهایی خواهد بود؟
دو برابر شدن جمعیت سالمندان ایران از ۱۰ به ۲۰ یک شاخص مقایسهای است، در عمده کشورهای توسعهیافته دنیا بین ۷۰ تا ۱۲۰ سال و بهطور متوسط ۸۰ سال بهطور انجامیده است اما در ایران در طول ۲۳ سال این رشد دوبرابری را تجربه میکند و حتی از سال ۱۴۲۱ شتاب تعداد و درصد سالمندی بیشتر میشود.
در هرم جمعیتی ایران، از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۰ به مدت ۱۲ سال شاهد دوره بیش زایی جمعیتی بودیم، جمعیت این دوره از متولدین، به هر دوره سنی که رفتهاند، پیامدهای خاص خودش را داشته است، در سال ۱۴۱۸ که متولدین سال ۱۳۵۸ به سن ۶۰ سالگی و ابتدای سالمندی میرسند دوره ابر بحران سالمندی ایران شروع میشود.
اما به نظر بنده، بحران سالمندی ایران با دلایل زیر از سال ۱۴۱۰ شروع میشود، اولاً جمعیت سالمندان ایران که در برآورد اول مهرسال ۱۴۰۱، حدود ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر، معادل ۱۰.۷ درصد از جمعیت ایران است، در سال ۱۴۱۰ از ۱۴درصد عبور میکند و طبق شاخص ها، ما رسماً به یک کشور سالمند تبدیل میشویم.
اگر سالمندان یک کشور زیر ۷ درصد باشند کشوری جوان به شمار میآید، اگر بین ۷ تا ۱۴ درصد باشد در دوران گذار و میانسالی قرار دارد و اگر آمار سالمندان بیش از ۱۴ درصد باشد سالخورده و اگر بیش از ۲۱ درصد باشد، آن کشور، بسیار سالخورده خواهد بود.
صندوقهای بازنشستگی برای بحران ۱۴۱۰ آماده باشند
بحران سالمندی چه فشاری را به صندوقهای بازنشستگی وارد میکند؟
متولدان سال ۱۳۵۸ که در دوره بیش زایی جمعیت ایران به دنیا آمدهاند در سال ۱۴۱۰ با سن متوسط ۵۲ سالگی که متوسط سن بازنشستگی فعلی در ایران است، بازنشسته میشوند و یک فشار مضاعفی را به صندوقهای بازنشستگی کشور وارد میکنند.
ما به صورت مستمر و روزافزون شاهد افزایش تعداد شاغلان بازنشسته هستیم و در دهه های اخیر مدت بقای سالمندان در دوران سالمندی نیز افزایش پیدا کرده است. در سال ۱۳۵۸ شاغلان ایرانی با متوسط حدود ۲۷ سال خدمت، بازنشسته میشدند و با توجه به میزان امید زندگی، بطور متوسط حدود ۱۳ سال حقوق بازنشستگی میگیرند. این در حالی است که در حال حاضر، شاغلان بطور متوسط، ۲۸ سال خدمت میکنند و بهطور متوسط ۲۷ سال حقوق بازنشستگی میگیرند.
ایران در سالهای اخیر شاهد تورم بودهاست که این باعث شده تا با وجود اصلاح و افزایش حقوق بازنشستگان، طبق گفتههای معاونت رفاه وزارت کار، در حال حاضر مستمری پرداختی ماهانه صندوقهای بازنشستگان، حدود ۲۵ تا ۳۳ درصد از سبد معیشتی بازنشسته سالمند را تأمین میکند و این بیانگر کاهش توان پرداختیهای صندوقهای بازنشستگی به نسبت خط فقر است.
سالمندان ایرانی هر روز «تنهاتر» میشوند
پیامدهای دوران سالمندانی برای جامعه چه خواهد بود؟ چه مؤلفههایی در افزایش پدیده سالمندی نقش مهمی را ایفا میکنند؟
کاهش اطرافیان یک سالمند و افزایش پدیده سالمندان تنها و بدون همسر، عارضه بسیار مهم اجتماعی پیش روی ما است، پیامدهای هولناک تغییرات سبک زندگی به صورت چشمگیر از متولدان دهه ۱۳۵۰ به بعد دامن کشور را گرفته است؛ و برخی از تغییرات کیفی در ویژگیهای جمعیت شناختی، شتاب گرفته است که عمدتاً ناشی از تغییرات سبک زندگی و حرکت در مسیر فرهنگ مدرنیته است که از آن جمله میتوان به افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها، افزایش جمعیت حاشیهنشین و پراکندگی فامیل، کاهش شدید خانوادههای بزرگ ساکن در یک محله، افزایش خانوارهای هستهای پراکنده در آپارتمانهای کوچک شهرهای بزرگ است.
در سال ۱۳۵۸ ، آمار طلاق ۲۱ هزار نفر بوده که در سال ۱۴۰۰ به ۲۰۱ هزار نفر رسیده است، یعنی آمار ۱۰ برابر شده است، در حالی است که جمعیت کشور نهایتاً ۲.۴ برابر افزایش پیداکرده است.
شروع روند افزایش این آسیبهای اجتماعی از متولدین دهه ۱۳۵۰ به بعد افزایش داشته است، متولدین ۱۳۵۰ در سال ۱۴۱۰ وارد دوران سالمندی میشوند و سالمندان تنها زیاد میشوند و به یک پدیده اجتماعی تاثیرگذار در عرصه های مختلف تبدیل می شود.
افزایش آمار تجرد قطعی مهم است، در سال ۱۳۹۵ آمار تجرد قطعی در میان سالمندان ۸۰ هزار نفر بوده است که با توجه به افزایش میزان تجرد در افراد بالای ۴۰ سال، پیش میشود در سال ۱۴۱۰ حدود ۱ میلیون نفر تجرد قطعی داشته باشیم.
بیفرزندها؛ سالمندتر میشوند
نقش کاهش بُعد خانوار بر آینده سالمندی ایران را چگونه میبینید؟
اثر کاهش بعد خانوار بر روی آینده سالمندی به ویژه در امر مراقبت از ایشان و نیز تعادل بین نیروی مولد و افراد تحت تکفل و غیر مولد بسیار مهم است، ما در سال ۱۴۰۰ حدود ۳ میلیون زوج نابارور را در کشور داریم، همچنین شاهد زوجهای بیفرزند یا تکفرزند زیادی در جامعه هستیم. ۲ تکفرزند را تصور کنید که میخواهند با همدیگر ازدواج کنند، اینها در آینده باید ۴ پدربزرگ و مادربزرگ خود و همسرشان را سرپرستی کنند و این یک چالش بزرگ است. همچنین در محدوده سالهای ۱۴۱۶ تا ۱۴۲۵ پنجره جمعیتی ایران بسته می شود یعنی تعداد افراد در سن کار (۱۵ تا ۶۴ ساله) کمتر از دو سوم جمعیت کشور و افراد غیر مولد( تحت تکفل و وابسته و غیر مولد از نظر اقتصادی) بیشتر از یک سوم جمعیت کشور می شود؛ و علاوه بر کاهش نیروی کار، باعث به هم خوردن توازن بین افراد شاغل و بازنشسته در تامین منابع مالی صندوق های بازنشستگی خواهد شد.
۲۰ درصد از سالمندان ۶۰ سال به بالا، در یک شغل رسمی مشغول به کارند!
هزینههای تأمین معیشت و سلامت سالمندان چگونه است؟
یک درصد از سالمندان ما از سازمان بهزیستی و ۱۹ درصد از کمیته امداد مستمری ماهانه ۴۱۵ هزار تومانی میگیرند. ۴۰ درصد از سالمندان یا همسرانشان حقوق بازنشستگی میگیرند و ۴۰ درصد از سالمندان هیچ گونه مستمری ماهیانه نمیگیرند و برخلاف کشورهای توسعهیافته در ایران مستمری عمومی سالمندان وجود ندارد و در حال حاضر بیش از ۲۰ درصد از سالمندان ۶۰ سال به بالا، همچنان در یک شغل رسمی مشغول به کار هستند. از پیامدهای پیری جمعیت، بحث افزایش هزینههای سلامت است، در حاضر که جمعیت سالمندان تنها ۱۰ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهد بیش از ۶۰ درصد هزینه کرد صندوقهای بیمهگر صرف هزینههای درمان سالمندان میشود، شما تصور کنید این هزینهها در سالهای آتی چقدر میشود.