چند روز قبل مرد میانسالی به اداره چهارم پلیس آگاهی تهران آمد و از ناپدید شدن دختر ۳۰ سالهاش خبر داد.
وی گفت: دخترم روز گذشته برای انجام کاری از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. برای یافتن او به سراغ دوست و آشنا رفتیم اما هیچ ردی از او به دست نیاوردیم. تلفن همراه دخترم نیز خاموش است و رد و نشانی از او نداریم.
به دنبال این شکایت، تحقیقات برای یافتن دختر جوان آغاز شد. در ادامه بررسیها مشخص شد آخرین بار دختر جوان به کلینیکی برای تزریق بوتاکس رفته و بعد از آن ناپدید شده است. از سویی رد پسر جوانی به نام پیام در این پرونده به دست آمد.
همزمان با تحقیقات در این پرونده، کارآگاهان به سراغ پرونده اجساد ناشناس رفتند. در میان پروندهها، آنها با جسد سوخته دختری جوان مواجه شدند که از سوی کارآگاهان پلیس استان البرز کشف شده بود. گرچه جسد سوخته بود اما فرضیه متخصصان پزشکی قانونی با تطبیق زمان مرگ که همزمان با ناپدید شدن دختر جوان بود و همچنین شناسایی پابند و روسری دختر جوان از سوی خانوادهاش احتمال اینکه جسد متعلق به دختر گمشده باشد قوت گرفت. زمانی که آزمایشات دیانای انجام شد، تأیید کردند جسد سوخته متعلق به دختر ناپدید شده است.
در ادامه بررسیها پسر جوان نیز از سوی مأموران پلیس آگاهی استان البرز دستگیر شد اما وی منکر قتل شد.
او در تحقیقات گفت: من در این ماجرا نقشی ندارم. مدتی قبل از کلینیک با من تماس گرفتند و مدعی شدند دختری بر اثر تزریق بوتاکس مرده است. آنها از من خواستند جنازه را به خارج شهر منتقل کنم و من هم طبق درخواست آنها این کار را انجام دادم. اینکه دختر جوان به قتل رسیده یا بر اثر تزریق بوتاکس جان خود را از دست داده، نمیدانم.
در حالی که نخستین متهم پرونده چنین اظهاراتی داشت، مدارک و شواهد جنایی احتمال وقوع جنایت و دخالت افراد دیگری در این پرونده را پررنگ کرد، بنابراین تحقیقات به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران برای فاش شدن علت این جنایت ادامه دارد.