خبرهای منتشر شده در بخش حوادث شوککننده است، انتشار خبر قاتلی که پس از کشتن زن ۱۷ سالهاش، سر بریده او را به خیابان برده و در ملأعام چرخانده نیز از همین دست اخبار است! علت انگیزه این قتل هر چه باشد مهم نیست، مهمترین مسئله این است که چطور یک مرد جوان بدون اینکه خشمش را کنترل کند، مرتکب قتل میشود و بدتر اینکه به جای پشیمانی از این جنایت، سر بریده همسرش را با ریشخند در دست میگیرد و در خیابانها میچرخاند؟ این فاجعه به جایی میرسد تا عدهای از رهگذران که البته تحمل دیدن این صحنه دلخراش را دارند برای گرفتن چند لایک، موبایلهایشان را برای ثبت فیلم از این مرد جنایتکار روشن کرده و بدون اینکه برای مقتول جوان ابراز ناراحتی کنند، سوژه جدید شبکه اجتماعی خود را تهیه و آن را پخش میکنند! بعد از انتشار فیلم، سایر اعضای شبکههای اجتماعی نیز دست به کار میشوند و برای پخش بیشتر فیلم آستین بالا میزنند تا مبادا از سایر اعضا عقب بمانند، اما چطور میشود که یک نفر چنین صحنه خشنی را به وجود میآورد و افراد دیگر نیز به قصد «لایک گرفتن»، ثبتکننده و انتشاردهنده آن میشوند؟ این ماجرا چه آسیبهایی به دنبال خود خواهد داشت؟
فیلمگرفتنها و فیلمپخشکردنها از صحنه جنایت، تنها مربوط به قتل نوعروس جوان نمیشود؛ پیش از این نیز فیلم شهادت مأمور پلیس به دست اراذل و اوباش ضبط و پخش شد که دیدن آن دل افراد زیادی را به درد آورد، اما متأسفانه این فیلمهای آزاردهنده به خوراک فضای مجازی برای گرفتن لایک تبدیل شدهاست.
تصاویر و فیلم جنایات و بلایی که بر سر جامعه میآید
دکتر مجید ابهری، رفتارشناس و آسیبشناس اجتماعی درباره قتل زن جوان به دست همسرش به خبرنگار «جوان» میگوید: «حادثه قتل زن جوان ۱۷ ساله به دست شوهرش به طرز دلخراش به فیلمهای جنایی شباهت داشت؛ گویی دشمن قدرتمندی را از پای درآورده است. علت این جنایت هر چه باشد، چه سفر این زن جوان به خارج از کشور و چه هر موضوع دیگر، چنین مجازاتی قطعا حق او نبودهاست.»
این آسیبشناس اجتماعی ادامه میدهد: «عکسهای بدون سانسور مردی که سر همسرش را به دست گرفته و در شهر میچرخاند، واقعاً وجدان جامعه را به التهاب کشاندهاست. در این میان عدهای به قصد «لایک گرفتن» اقدام به انتشار فیلم این جنایت کردند، در صورتی که این تصاویر میتواند به بدترین الگوی رفتاری برای نوجوانان و جوانان جامعه تبدیل شود.»
او درباره دلایل بالا رفتن سطح خشونت در جامعه اینگونه توضیح میدهد: «یکی از علل اجتماعی بالا رفتن سطح خشونت در جامعه، انعکاس عریان اخبار حوادث و جنایات، چه از لحاظ نوشتاری و چه تصویری است که موجب قبحزدایی از چهره زشت خشونت شدهاست، مثل پلیسی که توسط اراذل و اوباش به قتل رسید یا مردی که سر همسر جوانش را بریده و آن را در شهر میچرخاند. انتشار این تصاویر به مرور زمان قتلهای خشن در جامعه را عادیسازی میکند. مانند قتلهای خیابانی امریکا که یک نفر چاقو میخورد و جان میدهد و دیگران در حال خوردن ساندویچ هستند و او را تماشا میکنند!»
تکرار اخبار جنایات بدون کالبدشکافی دلایل وقوع آن
ابهری به افزایش خشونت در جامعه اشاره میکند و میگوید: «خشونت موجود در جامعه و گاهی عوارض آن در خیابانها و معابر قابل مشاهده است؛ مثل نزاع برای یک بوق زدن، دعوا بر سر جای پارک، حتی نگاه چپ به یک عابر یا تنه خوردن از سوی رهگذران که گاهی صحنههای آزاردهندهای را خلق میکند؛ اینها ناشی از نبود آموزشهای کافی برای کنترل خشم است.»
به گفته او خشونت یکی از عوارض بارز در پرخاشگری است و همواره دارای نتایج ناخوشایند برای طرفین و جامعه است. متأسفانه ضعف کنترل رفتار و فقدان مدیریت هیجانهای رفتاری باعث میشود خشونت لحظهای، عوارض تلخ و هولناکی را در جامعه ایجاد کند.
این رفتارشناس به دلایل دیگر پرخاشگری در جامعه نیز اشاره میکند و میگوید: «گرانی، تورم، بیکاری و اعتیاد در خلق صحنههای خشونتآمیز در جامعه بیتأثیر نیست. همچنین دلایل فردی مثل کمرنگ شدن باورهای دینی، نداشتن مهارت کنترل خشم و فراموش کردن بخشش و گذشت نیز در بروز دعواهای خانوادگی و خیابانی بیتأثیر نبودهاست. از طرفی فیلمها و نوشتههای فضای مجازی را که روز به روز بر تعداد آنها افزوده میشود، نمیتوان نادیده گرفت، زیرا که تکرار اخبار قتلها و جنایات بدون کالبدشکافی دلایل وقوع آن از دیگر عوامل تشدید خشونت در جامعه است.»
او با اشاره به لزوم آموزش برای کنترل خشم و تقویت این مهارت اظهار میدارد: «آموزشهای رفتاری برای پیشگیری از خشونت و تقویت مهارت کنترل خشم باید ابتدا از خانوادهشروع شود و این آموزشها باید در مدارس ادامه پیدا کند. همچنین صداو سیما و سایر رسانههای مطرح تصویری باید به ابزاری مؤثر برای آموزش کنترل خشم تبدیل شوند.»
ابهری در پایان تأکید میکند: «کاهش خبرهای تلخ و آزاردهنده در رسانهها یا حداقل انتشار آنها به صورت پوشیده میتواند در جلوگیری از تکرار اینگونه حوادث مؤثر واقع شود. از طرفی با بالا بردن سطح نشاط اجتماعی و پررنگ کردن باورهای اخلاقی به صورت عملی و نظری در میان افراد، شاهد کاهش جنایات به دلیل عدم کنترل خشم خواهیم بود.»
غرق شدن در دنیای مجازی بدون سواد رسانهای
در همین رابطه مهتاب نعمتاللهزاده، مشاور و روانشناس خانواده به آسیبهای ناشی از انتشار فیلمهای جنایتکارانه در فضای مجازی اشاره میکند و به خبرنگار «جوان» میگوید: «متأسفانه اغلب مردم قبل از آشنا شدن با فرهنگ دنیای مجازی، وارد آن شدهاند. از طرفی با شیوع ویروس کرونا و آنلاین شدن تحصیل نیز، کودکان و نوجوانان وارد فضای مجازی شدند در صورتی که این قشر آموزش کافی درباره این فضا نداشتهاند.»
این روانشناس ادامه میدهد: «شاهد آن هستیم که امروز افراد زیادی در میان دنیای مجازی غرق و گم شدهاند و به محض اینکه فیلم و عکسی به دستشان برسد، آن را پخش میکنند، زیرا از سواد رسانهای کافی برخوردار نیستند.»
او به لزوم آموزش استفاده مناسب از شبکههای اجتماعی در میان خانوادهها اشاره میکند و میگوید: «در میان خانوادههای ثروتمند که ماشین آخرین سیستم سوار میشوند، خانههای لوکس دارند و موبایلهای گرانقیمت در دست گرفتهاند، والدینی هستند که اصلاً نمیدانند واتساپ و اینستاگرام چیست! اما فرزند این خانوادهها با همه اینها آشنایی دارد و این یک معضل بزرگ است، زیرا والدین آنها از سواد کافی برخوردار نیستند و نمیتوانند نحوه استفاده مناسب از شبکههای اجتماعی را به فرزند خود نیز آموزش دهند.»
وقتی حوادث پررنگتر از عواقب جنایت میشود
نعمتاللهزاده با بیان آثار مخرب پخش خشونت در صدا و سیما اظهار میدارد: «پس از شهادت مأمور پلیس، فیلم این جنایت در صدا و سیما به صورت واضح پخش شد، نوجوانان و جوانان زیادی نیز این تصاویر را دیدند که این مسئله آسیبزا خواهد بود. شاهد آن هستیم که یک نوجوان داشتن چاقو و قمه را افتخار میداند و گاهی عکس شبکهاجتماعی خود را به همراه یک اسلحه سرد میگذارد. حالا این نوجوان با دیدن تصاویر قتل در تلویزیون، تصور میکند که چنین جنایتی یک افتخار است! این نوجوان در این سن برای دیده شدن حاضر است هر کاری انجام دهد و به عواقب آن نیز فکر نمیکند. به همین دلیل نه تنها فقط شبکههای اجتماعی بلکه صدا و سیما و رسانههای مطرح نیز در تشدید خشونت در جامعه اثرگذار هستند.»
او با اشاره به اینکه حوادث در رسانهها پررنگتر از دلایل وقوع و ریشهیابی جنایات است، میگوید: «چند سال پیش خبر قتل دختر جوان توسط پدرش منتشر شد یا قتل بابک خرمدین توسط پدرش جنجال زیادی به پا کرد. همه این حوادث و قتلها رسانهای شدند، اما به ابعاد، دلایل وقوع و ریشه این جنایات کمتر پرداخته شدهاست. در واقع در رسانههای مطرح کشور، حوادث پررنگتر از علت وقوع ماجرا بوده، به همین دلیل نوجوانان و جوانان تصورات غلطی پیدا کردهاند.»
نعمتاللهزاده تأکید میکند: «باید استفاده صحیح از فضای مجازی را به خانوادهها و سپس به کودکان و نوجوانان آموزش دهیم. به طور حتم با آگاه کردن پدران و مادران، فرزندان آنها نیز آگاه خواهند شد. آنها باید بدانند که با پخش یک فیلم جنایتکارانه چه آسیبی به جامعه وارد خواهند کرد. همچنین باید قوانین مناسب با دنیای مجازی داشته باشیم. متأسفانه قوانین فعلی کارایی خاصی ندارد و باید در آن بازنگری شود. باید با آن کسی که فیلم از صحنه جنایتکارانه میگیرد و آن را منتشر میکند و همچنین کسانی که به انتشار آن کمک میکنند، برخورد جدی صورت بگیرد، زیرا انتشار این فیلمها منجر به افزایش خشونت در سطح جامعه خواهد شد.»