دکتر مهناز عسکریان روانشناس، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه، در ارتباط تاثیر بازی بر رشد و پرورش خلاقیت کودک نوشت:کودکان بسیاری از مهارت های اجتماعی را از راه کنش متقابل با یکدیگر یاد می گیرند. آنان می آموزند که چگونه با یکدیگردادو ستد داشته باشند؛ در فعالیت های دسته جمعی شرکت کنند؛ از جنب و جوش و تماشای دیگران لذت ببرند؛ احساسات دیگران را درک کنند؛ توانایی های خود را ارزیابی کنند؛ اعتماد به نفس کسب کنند و به تدریج از خانواده مستقل و با جامعه سازگار شوند.
تاثیر بازی در شکل گیری روابط اجتماعی کودک
دکتر مهناز عسکریان تصریح کرد: یکی از مهمترین فعالیتهایی که میتواند به شکل گیری روابط اجتماعی خصوصا در دوران کودکی کمک کند، بازی کردن است. به طور کلی فعالیت یکی از نیازهای انسان و اساس رشد وتکامل است وبازی نوعی از مهمترین فعالیتهای آدمی را در دوران پرشرو شور کودکی را شامل میگردد. کلمه بازی نزد عوام پیش پا افتاده و بی اهمیت جلوه می کند. درحالیکه بازی برای یک کودک شغل وکار او محسوب می شود وبه هیچ وجه از این کار قصد اتلاف وقت ندارد. چنانچه نظریه ای می گوید: بازی یک کار جدی است. بازی هر نوع فعالیتی است که فرد برای لذت بردن انجام می دهد، بدون اینکه به نتیجه نهایی آن توجه داشته باشد یا منتظر پاداشی باشد. بازی به کودکان اهمیت سازگاری و ارزش سازش را می آموزد.
ایجاد پایه های دوستی با بازی
در این حین، فرزند شما بزرگ و بزرگتر می شود، به تدریج کمتر خود محوری را از خود نشان می دهد و بیشتر تمایل دارد، در بازی و مسابقات گروهی شرکت کند و از سویی نقشهایی را که در آینده به شکل جدی قرارست ایفا نماید ، در بازی های کودکانه تمرین و ممارست میکند. بازی پایه های دوستی را بنا می نهد که شاید تا سالیان درازی ادامه یابد، سپس با وسیع شدن دنیای پیرامون کودک و تغییر یافتن تعاملات اجتماعی اش، به تدریج تاثیر نقش ها و رتبه های اجتماعی و روش برخورد با مردم را یاد می گیرد.کمترین عملکرد بازی را می توان نقش انجام وظیفه ای دانست که هریک از کودکان در بازی های گروهی عهده دار می شوند، حتی ساده ترین شکل بازی به کودک نکات مهمی را می آموزد، نکاتی چون رعایت نوبت، همکاری، رقابت عادلانه ، برد و باخت منصفانه. بیشتر بازی های پیچیده بر اساس مهارت های اجتماعی ساخته شده و می شود که بدین وسیله ارزش کار گروهی و روح حاکم بر تیم را تقویت می کند. چرا که از این طریق کاملاً محدودیت های مربوط به رقابت و بازی گروهی نمایان می شود.
شناخت محیط اطراف برای کودک بواسطه بازی شکل می گیرد
بازی برای کودک فرصت گرانبها و امکانی برای شناخت محیط اطراف است. از طریق بازی کردن بخش اعظمی از هیجانات کودک تخلیه میگردد، بخش وسیعی از نقشهای آتی کودک تمرین میشود و قسمت عمده ای از یادگیری های مهارتی و رشد شناختی کودک رقم میخورد. به گونه ای که شناخت واقعی ویژگیهای فرزند در اجتماع اتفاق میافتد و میزان سازگاری فرزند زمانی مشخص میشود که در گروه و در بازی با همبازیهای خودش قرار میگیرد، داشتن یک رابطه صمیمی با همبازیها منجر به افزایش احساس اعتماد به نفس کودک میشود و در این میان همسالان میتوانند در شکل گیری اخلاق و شخصیت کودک و زندگی آینده او بسیار مؤثر باشند.
زیرا سن کودکی ، سن تقلید است و کودکان به شدت از همسالان خودشان تقلید میکنند و دلچسب بودن بازی و حرکتهای آن بیشتر از طریق همبازیها منعکس میشود . علاوه بر این شادی، نحوه کمک کردن، همدردری و درک احساسات دیگران را برای کودکان ایجاد میکند و تعامل با همبازیها به آرامی زمینه استقلال کودک از والدین را فراهم میکند. بازی ،مهارت های اجتماعی و میزان حلاقیت را در کودک افزایش می دهد. به ویژه بازیهای نمایشی که نوعی بازی نمادین است و می تواند خلاقیت را در کودک پرورش دهد.
افزایش صبر و حوصله کودک در بازی با بزرگسالان
متخصص حوزه مطالعات فرهنگی و علوم رفتاری بر این باور است که بازی با بزرگترها باعث میشود که کودک احترام به والدین و بردباری و افزایش صبر را بیاموزد و در عین حال بچه هنگام بازی با بزرگترها حرف شنوی بیشتری را دارد،در حالیکه بازی کودک با بچههای کوچکتر از خودش ، باعث میشود که در این بازیها مهربانی و مروت را بیاموزد و هر کدام از این بازیها باید به اندازه لازم باشد و افراط در هر گروه شخصیت و رشد اجتماعی کودک را مختل میکند و موجب میشود که دنیای شاد کودکانه خودش را فراموش میکند.گروه همسالان باعث میشوند تا آموزشهایی را که والدین به صورت مستقیم و سرزنش آمیز درباره مسائل اخلاقی و تربیتی به کودکان میآموزند، بتواند به طور غیر مستقیم و در کنار دیگران همبازیها و همسالان آموخته شود.
تاثیر بازی با همسالان کودک در رشد خلاقیت کودکان
در این میان ، همسالان یکی از عوامل بسیار مهم در رشد پرورش خلاقیت کودکان محسوب می گردد و نقش مهمی در افزایش خلاقیت های کودکان دارد.گلیگان معتقد است برای ظهور خلاقیت راه های زیادی برای فرزند پروری وجود دارد که می تواند باعث ظهور یا محو خلاقیت شود. نحوه تربیت و استفاده از شیوه های دموکراتیک یا مستبدانه، اعمال نحوه انضباط و شیوه ابراز محبت هر کدام به نوعی در پرورش یا سرکوب خلاقیت کودکان موثر است. در واقع همسالان نیز در کنار روشهای تربیتی والدین در خانواده ، از طریق درگیر شدن در فعالیت های خلاق کودکان میتوانند در رشد خلاقیت او سهیم باشند. درکنار همسالان ، فرصت های لازم برای سوال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان داده میشود و مجال کافی برای کشف کردن و بروز حلاقیت از طریق بازیها و تعاملات اجتماعی فراهم میگردد