سه روز قبل برای جابهجایی وسایل یک خانه در اینترنت نام یکی از مشهورترین موسسات حمل و نقل شهری را جستوجو کردم. تلفن این موسسه را گرفتم و درباره حمل اثاثیه با فردی که پشت تلفن بود گفتوگو کردم. مشخصات بار را پرسید؛ خیلی دقیق شرح دادم. قیمتی که اعلام کرد ۶۰۰ هزار تومان بود؛ برای جابجایی اثاثیه از طبقه چهارم به طبقه دوم.
آمار اسباب سنگین مثل یخچال ساید را هم پرسید که گفتم یخچال معمولی است و بار نامتعارف سنگین نداریم. یک بار دیگر همه چیز را چک کردیم و سوال کردیم و دوباره قیمت گرفتیم، جواب داد ما به جای دو کارگر، چهار نفر میفرستیم، نگران اضافهقیمت هم نباشید. شما در نهایت با میل خودتان مثلا صد تومان به عنوان انعام به آنها بدهید تا هم کارتان زودتر انجام شود و هم فشار کار کمتر شود. پذیرفتم.
طبق توافق تلفنی، یک روز بعد کامیون با نیمساعت تاخیر برای جابجایی اثاثیه مراجعه کرد. باربرها به کندی مشغول کار شدند؛ طوری که کمی غیرطبیعی بود. چیزی نگفتم و به حساب سختی کار گذاشتم. بالاخره بستهها و اثاثیه بعد از ساعتی به کامیون منتقل شد و بیست دقیقه بعد هم به محل جدید رسیدند.
بعد از رسیدن کامیون به محل مورد نظر، این افراد شروع به تخلیه چند بسته از اقلام کردند اما کالاهای مهم را همچنان در کامیون نگه داشتند. در همین حال این تیم چهارنفره اعلام کردند که هزینه جابجایی ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است! با شنیدن این جمله ابتدا گمان میکنید این افراد قصد شوخی دارند اما بعد از کمی ناباوری از شنیدن این مبلغ به موسسه مورد نظر تلفن میزنید. دقیقا همان کاری که من کردم اما در کمال ناباوری همان فرد که دیروز برای حمل همین بار با او به مبلغ ۶۰۰ هزار تومان توافق شده بود، همه چیز را کتمان کرد. من ماندم و چهار قلچماق که اثاثیه منزل را گرو برداشته بودند و مثل زورگیرها آن را پس نمیدادند تا مبلغی که اعلام کردهاند را پرداخت کنم.
در چنین شرایطی شما تازه متوجه میشوید که نه با کارگرانی زحمتکش بلکه با تعدادی راهزن و زورگیر مواجهید که در کارشان حرفهای هستند و خیلی رسمی و با حسابکتاب در کار تلکهکردن مردم شهرند. دفتر و دستک دارند و مثلا فقط برای جابهجا کردن یک یخچال معمولی مجبورتان میکنند ۶۰۰ هزار تومان بپردازید؛ در صورتی که طبق تعرفه موسسات حمل و نقل، هیچ هزینه اضافی برای جابهجایی این بار نباید گرفته شود، مگر یخچال ساید؛ آن هم برای هر طبقه ۱۵ هزار تومان. بقیه بستهها هم با همین روش محاسبه میکنند. هیچ منطق و استدلالی هم برایشان قابل قبول نیست. مختارید که با آنها بحث را ادامه دهید و حتی گلاویز شوید اما در نهایت هیچ فرقی نمیکند. تنها ممکن است آبروی شما بین همسایههای جدید برود. افراد این تیم هم که از این موضوع اطلاع دارند و متوجه حساسیتها هستند، هر لحظه داد و فریادشان را بیشتر میکنند تا شما نگران آبرویتان شوید و پول را بپردازید. بله؛ مجبورید هشت برابر قیمت توافقشده بپردازید چون وسط شهر تهران سر گردنه است و هزاران موسسه تقلبی اینگونه در حال تلکهکردن مردمند. چون اینکارهاند و مهمترین وسایل شما را در کامیون گروگان میگیرند و با قلدری و تهدید به آسیبرساندن به وسایل و مهمتر از همه سعی در بیآبروکردن شما بین همسایههای جدید، کار خود را پیش میبرند. بعد از پرداخت پول هم دیگر شما با هیچکس طرف نیستید. وقتی به شرکت زنگ میزنید و اعتراض میکنید، گستاخانه ادعا میکنند که هیچ کاری نمیتوانید بکنید. بیادبانه پاسخ شما را میدهند و هر چه سعی میکنید نشانی شرکت را بگیرید، طفره میروند و تلفن را قطع میکنند!
این تنها یک مورد از هزاران مورد مشابه است که در دو سه روز اخیر در پایتخت رخ داده است. در مورد این تجربه خاص اما زمانی که با رئیس اتحادیه موسسات حمل و نقل تماس گرفته شد، او این موسسات را تقلبی دانست و گفت که اینها تیمهایی هستند که هر چند نفر در یک جا جمع شدهاند و کارشان نه حمل بار، بلکه دزدی است. او گفت که تا به حال بیش از ۱۴۰۰ پرونده شبیه به این ماجرا در اتحادیه تشکیل شده است و شما هم می توانید شکایت کنید. ما در حال پیگیری هستیم اما تا به حال نتیجهای نگرفتهایم و موضوع همچنان در دادستانی و قوه قضاپیه بینتیجه مانده است!
در پایان وقتی راهکار میخواهید، اعلام میکند که با این شرایط کار خاصی نمیتوان کرد. این در حالی است که این موسسات با پلاک خودروی مشخص و شماره تلفن مشخص هر روز در حال انجام این زورگیری از شهروندان هستند اما ظاهراهیچ نهادی نمیتواند اقدام مشخصی برای شما انجام دهد. بنابراین به همین راحتی در روز روشن یک عده راهزن و زورگیر با اعتبار کارگران زحمتکش به شما دستبرد زدهاند و خیلی راحت در حال تداوم و توسعه کار خودشان هستند.
سوال مشخص و ساده این است: آیا هیچ نهاد ناظر و مسئولی برای جلوگیری از این راهزنی وجود ندارد؟