درخواست قصاص برای برادر اسیدپاش

خردادسال‌۹۸، مأموران پلیس ورامین از مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستان‌های شهر باخبر و راهی محل شدند. بررسی‌ها حکایت از آن داشت، فرامرز ۳۰‌ساله بر اثر پاشیدن اسید مجروح و بعد از انتقال به بیمارستان بر اثر شدت جراحات فوت کرده است.

با انتقال جسد به پزشکی قانونی همسر فرامرز که در محل حضور داشت برادرشوهر ۴۰‌ساله اش به نام فربد را عامل این حادثه معرفی کرد و در توضیح به مأموران گفت: «شوهرم سال‌ها با برادرش اختلاف داشت. آن‌ها چند بار با هم درگیر شده بودند تا اینکه َآخرین بار برادر شوهرم در سلطان‌آباد روی شوهرم اسید پاشید و او را راهی بیمارستان کرد. فرامرز ۲۰‌روز تحت درمان قرار گرفت، اما بر اثر شدت سوختگی فوت کرد. حالا از برادرشوهرم شکایت دارم.»

با طرح این شکایت فربد بازداشت شد. او با اقرار به درگیری با برادرش، اما اسیدپاشی را انکار کرد و گفت عمدی نبوده است.

پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم در اولین جلسه مقابل هیئت قضایی شعبه‌دهم دادگاه به ریاست قاضی متین راسخ قرار گرفت. ابتدای جلسه همسر مقتول در جایگاه ایستاد و گفت: «۱۳‌ساله بودم که با فرامرز ازدواج کردم. شوهرم با وانت میوه فروشی می‌کرد. با مرگ او من و فرزند شش‌ساله‌ام هیچ منبع درآمدی نداریم و نمی‌دانم چطور فرزندم را بزرگ کنم.»

او ادامه داد: «متهم در آن محلی که شوهرم مشغول کاسبی با وانت بود مغازه داشت. کاسبان آن محل گواهی دادند او بارها شوهرم را تهدید به اسیدپاشی کرده است. برادر شوهرم دروغ می‌گوید و قاتل است.»

در ادامه متهم با درخواست قصاص از سوی رئیس قوه قضائیه از طرف فرزند صغیر مقتول در جایگاه قرار گرفت و گفت: «در سلطان‌آباد مغازه میوه فروشی داشتم. مدتی بود برادرم با وانت مقابل مغازه‌ام می‌آمد و میوه می‌فروخت. چند بار از او خواستم محل دیگری برای کاسبی انتخاب کند تا کاسبی من کساد نشود، اما او به حرفم توجهی نمی‌کرد. این شد که آخرین بار با هم درگیر شدیم.»

متهم ادامه داد: «قبول دارم برادرم را تهدید به اسیدپاشی کرده بودم، اما آن روز روی او اسید نریختم. وقتی درگیری بالا گرفت برادرم می‌خواست محتویات ظرف پلاستیکی را روی من بپاشد که برای دفاع از خودم محتویات ظرف را به طرف او پاشیدم. باور کنید نمی‌دانستم آن ظرف حاوی اسید است. از برادرم ناراحت بودم و با هم اختلاف داشتیم ولی هرگز به مرگ او راضی نبودم و نمی‌خواستم فرزندش یتیم شود.»

در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.