سعید نمکی وزیر بهداشت در دیدار جمعی از هنرمندان و جانبازان به مناسبت حماسه 9 آبان و سالروز اولین شکست عراق در آبادان و اهدای تندیس شهید «دریاقلی سورانی» اظهار کرد: بخشی از هنرمندان در برج عاج می نشینند و گروهی دیگر نیز توفیق دارند که همواره در کنار مردم باشند و به عبارت دیگر «قطره دریاست، اگر با دریاست/ ور نه او قطره و دریا، دریاست». اینکه عزیزی مانند آقای پرستویی، جاودانه در ذهن مردم می ماند به این دلیل است که همیشه در کنار مردم بوده چه پشت دوربین، چه روبروی دوربین، چه در صحنه سینما و چه در کنار مردم در کارهای بزرگ.
وی افزود: شاید چون تک فرزند بودم، خداوند مرا برای روزهای سخت، خلق کرد. یادم است که اولین روزهای دفاع مقدس در کنار مردم استان خوزستان حضور داشتم و امروز سالروز اسارت شهید تنگویان نیز هست. هفته بعد از اینکه ایشان به اسارت گرفته شد، در همان محور آبادان-ماهشهر با یک مینیبوس به همراه بچههای جهاد، راه را اشتباهی می رفتیم اما دیدم که یک چراغ خودرو خاموش و روشن شد و راننده کمپرسی به ما گفت که راه را اشتباه می روید و 100 متر دیگر به سنگر دشمن می رسید.
توفیق دارم که در روزهای سخت در کنار مردم عزیز سرزمینم باشم
وزیر بهداشت خاطرنشان کرد: توفیق دارم که در روزهای سخت در کنار مردم عزیز سرزمینم در شرایط سیل، زلزله و مبارزه با کرونا باشم. روزهای اول مسؤولیتم در وزارت بهداشت با سیلابهای گسترده در 25 استان و شرایط بسیار وحشتناک در 6 استان روبهرو شدیم و هیچ روزی از تعطیلات نوروز سال گذشته را در کنار خانواده نبودم و 9 سفر استانی به مناطق مختلف سیل زده داشتم.
نمکی ادامه داد: در ایام عید نوروز و تعطیلات نوروزی شرایط ویژهای در برخی استانها از جمله تلفات گاومیشها، گوسفندها و دیگر مشکلات داشتیم و به لطف خدا حتی یک مورد اپیدمی در کل کشور نداشتیم و سازمان جهانی بهداشت آن را افتخاری برای ایران دانست. دکتر هملمن نماینده سازمان جهانی بهداشت در ایران وقتی که دانشجویان ایرانی ووهان را به ایران آورده بودیم در پاسخ به سوالی در مورد توان مدیریتی ایران برای مقابله با ویروس کرونا در اوج، گفت ایرانی که توانست سیلابها را بدون یک مورد اپیدمی مدیریت کند، حتما در این زمینه هم موفق خواهد شد.
هرگز و هیچ وقت سوار قطار سیاست نشدهام
وی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: همشهری من سهراب می گفت «من قطاری دیدم که سیاست می بُرد و چه خالی می رفت». بنده هرگز و هیچ وقت سوار قطار سیاست نشدهام و تحت تاثیر هیچ تفکر و اندیشهای نبودم جز عشق مردم.
وزیر بهداشت گفت: پدرم یک راننده کامیون و مادرم یک زن قالیباف بود و خودم را به هیچ قطب و قدرتی گره نزدم و وامدار احدی جز مردم سرزمینم نیستم و فکر میکنم که امروز آنچه که دلم میخواهد هنوز نتوانستهام برای کرامت و بلندمرتبگی مردم انجام دهم و قدم بردارم و هنوز هم خودم را به شدت مدیون مردم میدانم. خودم را خاک پای تمام مردم این سرزمین و سرباز کوچکی میدانم که آماده همه نوع جانفشانی برای هدیه به ماندگاری نظام جمهوری اسلامی هستم.
نمکی یادآور شد: همیشه گفتهام که وزیر بهداشت همه مردم این سرزمین اعم از شیعه، اهل سنت، زرتشتی، کلیمی، مسیحی، بی دین، راست، چپ، بی خط و حتی زندانیان محکوم به اعدام هستم و خودم را متعهد به پاسداری از سلامت همه مردم این سرزمین نه قشر خاصی، می دانم.
هنرمندان حق بزرگی به گردن مردم دارند
وی خاطرنشان کرد: هنرمندان همیشه در تاریخ این سرزمین آنهایی که در کنار مردم بودند و عاشقانه برای آنها قدم بر می دارند، قلم و رقم زده اند و آثاری ساخته یا هنر آفریده اند، حق بزرگی بر گردن مردم این سرزمین دارند. وقتی شاهنامه فردوسی را ورق می زنید، می بینید که چه بزرگمردی در حق ادبیات این سرزمین شد و چه در ماندگاری ادب فارسی، این بزرگمرد هنرنمایی کرد. از جنبههای مختلف وقتی سعدی، حافظ، مولانا، تاریخ سینما و دیگر جنبه های هنر و ادبیات را ورق میزنید، سرشار از افتخار است.
وزیر بهداشت ادامه داد: وقتی تاریخ سینمای دفاع مقدس را مطالعه می کنید، یک رویکرد بسیار جدید و ممتاز در تاریخ سینمای ایران است. آنچه که سینمای ایران در تاریخ دفاع مقدس خلق کرد، چه در حوزه فیلم مستند و چه فیلم داستانی، یک دگرگونی عظیم در عرصه سینمای ملی ما ایجاد کرد چون چاشنی عشق را به همراه داشت. صحنه هایی را به تصویر کشید و در قاب تصویر ماندگار کرد که جزء عاشقانهترین صحنههای حقیقی عشق ورزی و صحنه های راستین بدون روتوش بود.
سینمای دفاع مقدس فصلی نو در سینمای کشور خلق کرد
نمکی بیان داشت: سینمای دفاع مقدس فصلی نو در سینمای کشور خلق کرد و علیرغم کم مهری ها و بعضی از کاستیها، سینمای دفاع مقدس به یک مدل و روش و شیوه جدیدی از هنر سینما در عرصه ملی شد. معتقدم که هنر، زبان گفتمان عشق و هنرمند لطیف ترین عاشق روی زمین است و قدردانی شما از این سرباز کوچک نظام سلامت، دلگرمی بزرگی است.
سختی های فرماندهی مقابله با کرونا
وزیر بهداشت ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای دفاع مقدس، مدافع حرم و مدافعان سلامت، گفت: به عنوان برادر کوچکی که این عرصه را اداره میکنم و در روزهای بسیار سختی که بر مجموعه ما گذشت، تصور میکنم تفاوتی که ما در این دفاع با دفاع مقدس داشتیم این بود که در دفاع مقدس خط را میشناختیم و می دانستیم که هواپیما از کجا می آید اما اینجا اصلا خط مقدم نمیشناختیم و کسی که با عشق و مهر در کنار ما نشسته بود و نگاهش سرشار از مهربانی و عشق بود، بمب ویروس بود که ما را آلوده می کرد و خودمان خبر نداشتیم و اینقدر این میدان گسترده بود و این آلودگی اینقدر دامنگیر شده بود که فرماندهی این عملیات را بسیار سخت می کرد و شبهای زیادی بیدار نشستهام و مینشینم و تا صبح با استانها و بیمارستانها در ارتباط هستم. در همین خوزستان در همهگیری اخیر دیدم که تختهای آبادان پر میشود، بیماران شادگان و خرمشهر را شبانه مدیریت میکردم که به اهواز یا دزفول بروند و گاهی اوقات خودم هم حیرت می کنم که خدایا این چه انرژی بود که عطا کردی.
نمکی تأکید کرد: روزهای بسیار سختی بر نیروهای بهداشتی و درمانی گذشت و یکی از دلایلش این بود که خط مقدم را نمی شناختیم و در اوج تنهایی بودیم و با دست های بسته در یک اقیانوس پربلا شنا کردیم. روزهای اول اگر می خواستیم برای نیروهایمان می خواستیم ماسک وارد کنیم، به هر طریق همه راهها را می بستند و شب تا صبح خوشحال بودیم که این محموله ها به عمان رسید اما متاسفانه نمیرسید و در اوج تحریم های ناجوانمردانه بودیم و از سوی دیگر با درون سرزمین خودمان هم زبان گفتمان مشترک نداشتیم و برخی ها این طوفان را اینقدر نسیم ملایم فرض کرده بودند که توجیه خطر ویروس، پوست من را میکند.
برخی، ویروس کرونا را باور نمی کردند
وزیر بهداشت خاطرنشان کرد: برخی افراد در کشور اصلا بیماری و ویروس کرونا را باور نمی کردند. یک روز در هیأت دولت عصبانی شدم و دکتر علی عسکری رییس سازمان صدا و سیما چندی پیش به من گفت یادت است که روزهای اول بهمن ماه می گفتی که «تا این آتش در نیستان این ممکلت نیفتد و تا زمانی که تک تک خانوادههای خودمان درگیر نشوند، باور نخواهیم کرد که این ویروس و بیماری، موضوعی جدی است».
نمکی یادآور شد: روزهای تنهایی غمانگیزی را ما و همکارانمان گذراندیم اما باید صادقانه بگویم که در کنار این روزهای غم انگیز، نسیمهای بهاری فرح بخشی هم داشتیم و در میان این فرح بخشترینها، یکی از آنها همین ملازمت و دلجویی اصحاب هنر بود که با لطافت، ظرافت و زیبایی در کنار ما بودند. بچههای جبهه، جنگ، سپاه، نیروهای مسلح و مردم با عشق زیادی وفاق ملی ایجاد کردند که احیای یک سرمایه اجتماعی بی بدیل بود و فکر می کنم که علیرغم همه رنج ها که کشیدیم، این سرمایه بی بدیل اجتماعی که به صحنه آمد و نشان داد که کشوری که برای ماسک، ونتیلاتور و لباس محافظتی پرستاران، التماس میکند، در دو ماه به یک تولید کننده بزرگ و به یک صادر کننده مطرح در منطقه تبدیل شد.
قبل از ورود ویروس به کشور خودمان را آماده و سنگرآرایی کردیم
وزیر بهداشت خاطرنشان کرد: ما مدیریت کرونا را بر مبنای روزهای سخت دفاع مقدس در کشور انجام دادیم و از قبل از ورود ویروس به کشور، خودمان را آماده و سنگرآرایی کردیم. یک بیمار پشت در هیچ بیمارستانی سرگردان نشد. آب غیزانیه چند ساعت قطع شد مردم با مشکل روبرو شدند اما در اوج کرونا در خوزستان که موج بسیار سنگینی هم بود، یک بیمار پشت در هیچ بیمارستانی نماند. به هیچ بیماری نگفتیم که چون نداری، به بیمارستان نیا حتی هزاران افغانی بدون کارت را رایگان معالجه کردیم و به هیچ کس نگفتیم که به دلیل سن بالا باید ونتیلاتور را از تو جدا و به جوان ترها وصل کنیم و این افتخاراتی است که برای جمهوری اسلامی ایران عاشقانه خلق شد و اعتقاد دارم که گرچه زیرساخت و امکانات داشتیم اما آنچه که اتفاق افتاد و ما را تا اینجا سرافراز پیش برده، فقط حس عاشقانه مردمی است که به صحنه آمدند و پرستاری است که 12 ماه است کارانه خود را نگرفته و خودش را طلبکار نمی داند بلکه خودش را بدهکار مردم می داند و با حس بدهکاری به صحنه آمده نه طلبکاری که به خیابان برود و گروکشی کند که اول پولم را بدهید تا من هم کار کنم و ما تازه بعد از مدت ها داریم مطالبات پرستاران را پرداخت می کنیم.
نمکی افزود: انتظاری که به عنوان یک برادر کوچک از این جمع ارجمند والامقام دارم اول اینکه امروز مردم از تکرار گفتمان گذشته، خسته هستند. مردم نسبتا افسرده ای داشتیم. 30 سال پیش معاون بهداشت وزارت بهداشت بودم و اولین کاری که کردم، ادغام خدمات سلامت روان در نظام شبکه بهداشتی بود چون روانهای پریشان خیلی از مشکلات جامعه و کشور را می توانند رقم بزنند. دل مردگی و افسردگی جزیی از زندگی ما حتی قبل از کرونا شده بود و لحظه های فرح بخش و نشاط آور، کمتر برای مردم خلق کرده ایم و طنز ها هم بیشتر مبتذل بوده تا طنز نشاط آورِ مثبت.
اصحاب هنر، زمختی ها را با لطافت بیان کنند
وی تاکید کرد: امروز جامعه با انزوا و ایزولاسیون و فاصله گذاری آن هم در قومی مثل ایرانی که متفاوت از اروپایی، خونگرم و اهل رفت و آمد هستند، روبرو هستیم و اصحاب هنر در لطافت این شرایط زمخت خیلی می توانند کمک کنند چون زبان هنر، زبان لطافت است و حتی زمختی ها را می توان با لطافت و با زیبایی گفت.
وزیر بهداشت گفت: صدا و سیما گرچه تلاش های خیلی زیادی می کند اما کسری ها و کمبودهایی در محتوا و محصولات دارد و تقاضا دارم که اصحاب هنر به صحنه بیایند و امروز فرزندان ما، مهرگریزی را تمرین می کنند و بچه ای که با همه وجود در آغوش پدر بزرگ و مادر بزرگ می رفته، بدون اینکه بداند کرونا یعنی چه در دو متری این گرم ترین آغوش، او را عقب می کشیم و در ذهن خود می گوید من چه گناهی کرده ام من که داشتم می رفتم عزیزترینم را ببوسم. استمرار این حالت، بچه های ما را بیمار و گرفتار می کند. مهرگریزی و عدم تشکیل جمع های صمیمی، یک بحث بسیار مهم روانی است که هنرمندان عزیز می توانند در این عرصه نقش آفرینی کنند.
به تصویر کشیدن حماسه بی بدیل مدافعان سلامت خیلی مهم است
نمکی گفت: به تصویر کردن حماسه بسیار بی بدیل بسیار مهم است به ویژه در زمانی که در همین شرایط سخت، عده ای پول پارو می کردند اما همکاران ما در بیمارستانها، رنج جارو می کردند و عده ای در هوای لطیف دستگاه های خنک کننده لمیده بودند، همکاران ما بر سینه بیمار، خمیده بودند و مبتلا به این بیماری می شدند. بنابراین خلق هنرمندانه این حماسه در تصویرها و قاب تصویرها چه عکس، چه سینما و سایر هنرها و به یادماندن آن در نوشتار خیلی مهم است. خودم خاطرات هر روزم را می نویسم و کتابی در مورد روزهای سخت کرونا خواهم نوشت.
وی افزود: اینکه هنرمندان بتوانند در زدودن جوّ خشونت، افزایش جوّ مهرورزی، به تصویر کشیدن حماسه بزرگ و ماندگار خدمات مدافعان سلامت در تاریخ سرزمینی که ممکن است هر دو قرن چنین اتفاقی رخ دهد، خیلی به ما کمک می کند.
تقدیم "سروده جادوی عشق"
وزیر بهداشت در پایان یکی از سروده های خودش با عنوان "جادوی عشق" تقدیم به حاضرین در این نشست کرد.
هر سال با کوچ پرستوهای عاشق/ تا لانه های بر سقف یک ایوان چوبین/در شهر رویاهای شیرین/ پرواز کردم/ در زیر باران بهاری چون قمریان سوته دل/ پرواز کردم/ من زندگی را با غزل آغاز کردم/ شب های مهتاب، بی خواب و بی تاب/ خواب از دو چشم خسته راندم/ تا صبح ماندم/ با رقص گلها/ آنقدر خواندم تا گرد غم از دامن صحرا تکاندم/ وقت نمازم هر شب وضو با قطره ای شبنم گرفتم/ در سوگ یک گل/ من بیشتر از بلبلان ماتم گرفتم/ با زخمه مضراب یک تار/ با جذبه عرفان یک شعر/ با رویش یک بوته در پهنای یک دشت/ با جوشش یک چشمه در دامان یک کوه/ هنگامه شد در تار و پودم/ لبریز شد جام وجودم/ آن عاشق دلداده ای گشتم که بودم/ گفتم، سرودم/ وقت بهاران/ با ریزش آرام باران/ وقتی چکاوک زیر یاسی لانه می کرد/ یا پوپکی مست/ پرهای خیس جفت خود را شانه می کرد/ دستی مرا با ساغری از هوش می برد/ حسی مرا دیوانه می کرد/ دست تو بود ای عشق/ ای زیبای هستی، حس تو این مایه زیباپرستی/ سوز تو آتش زد به اعماق وجودم/ در تار و پودم/ تا سر زنم از مجمر دل دود عودم/ تا بشکفد گل واژه شعر و سرودم/ مگذار ای عشق/ در یورش طوفان این دشت بلاخیز/ تنها بمانم/ با پای خسته/ قلب شکسته/ دیگر توان و طاقتی نیست/ دستم بگیر ای عشق/ تا بر پا بمانم.