خودشیفتگی، یکی از ویژگیهای اخلاقی است که هر موجود زندهای تا حدی از آن برخوردار است که در برخی از افراد به صورت هذیان زدگی بروز میکند؛ به طوری که این بیماران، دو ویژگی اصلی دارند که یکی خودبزرگ بینی و دیگری، بی علاقگی به دنیای بیرون از خودشان است.
خودشیفتگی و خود بزرگ بینی، فی نفسه پدیده جدیدی نیست و در حقیقت، وضعیتی که پیشتر وجود داشته است را تشدید و تظاهر آن را آشکارتر میکند که در این راستا میتوان به این ویژگی افراد خودشیفته اشاره کرد که آنها به انسانها و اشیای پیرامون خود هیچ گونه علاقهای نشان نمیدهند و برخی از روانشناسان و روانکاوان، بر این باور هستند که به دلیل همین بی علاقگی هاست که این بیماران حاضر نیستند تحت تاثیر روانکاوی قرار بگیرند و تلاش هم برای درمان آنها بی ثمر میماند.
این یک واقعیت است که تعامل و ارتباط برقرار کردن با افراد خودشیفته بسیار دشوار است. چرا که برخی از آن ها، از تاثیر کلام و رفتارشان بر دیگران آگاهی کامل ندارند و عدهای از افراد خودشیفته هم هستند که از رفتار و اعمالشان، به طور دقیق اطلاع دارند و در حقیقت میدانند که میخواهند چه کاری انجام دهند و با بروز رفتار و اعمال خود باعث عصبی شدن اطرافیانشان میشوند و استرس آنها را افزایش میدهند.
تعامل با افراد خودشیفته، بخشی از زندگی روزمره و واقعیتی است، ما هر روز در جامعه و محیط کار با چنین افرادی روبرو میشویم و گریزی از آن نیست. چرا که گاهی افراد مجبور هستند برای حفظ زندگی و شغل خود، این افراد را تحمل کنند هرچند که این کار برای آنها زجرآور باشد.
افراد خودشیفته، عاشق خودشان هستند و در دنیای خود غرق شده اند و به انجام کارهایی میپردازند که گاهی عجیب است. این افراد اگرچه در درون، خود را با دیگران مقایسه میکنند، اما اجازه نمیدهند این مقایسه کردن، در دنیای واقعی، خود را نشان دهند که این موضوع ناشی از اختلالهای شدید بالینی افراد خودشیفته است و این طرز رفتار و بیان آنها باعث رنجش خاطر اطرافیانشان میشود.
افراد خودشیفته همیشه به دنبال تایید دیگران هستند تا جایی که "روی بامیستر"، روانشناس اجتماعی، بر این باور است که برای افراد خودشیفته مهم نیست که مورد دوست داشتن قرار بگیرند. زیرا تنها چیزی که برای آنها اهمیت دارد این است که همیشه تحسین شوند؛ به طوری که حتی حاضر هستند دوست داشته شدن را به خاطر دریافت تایید و تمجید از طرف دیگران قربانی کنند.
افراد خودشیفته از اعتماد به نفس بالایی برخوردارهستند و همیشه دوست دارند مرکز توجه باشند که همین موضوع باعث شده است افراد چاپلوس زیادی دور و بر آنها باشد و آنها با چرب زبانیهای خود فقط به تعریف و تمجید فرد خودشیفته بپردازند و از این طریق، هر دو طرف به مقاصد اصلی خود دست پیدا کنند.
یکی از نکتههای شایان ذکر در خصوص افراد خودشیفته این است که اغلب آنها تمایلی ندارند که تحت درمان قرار بگیرند و علت هم این است که نمیخواهند از دنیای خیالی و مطلوبی که برای خود ساخته اند خارج شوند و این افراد، شاید تا مدتی محبوب باشند، اما این محبوبیت کوتاه مدت است.
برخی از روانشناسها بر این باور هستند که احساس ندامت و پشیمانی در افراد خودشیفته بسیار کم است تا جایی که اغلب آن ها، حتی اگر بلایی سرشان بیاید و خودشان نیز بلایی سر دیگران بیاورند به هیچ عنوان پشیمان نمیشوند و در این خصوص هم، هیچ گونه احساس گناهی نمیکنند.