لقمه‌ای نان
  • کودک شش‌ساله در قبرستان لابه‌لای سنگ‌قبرها ظروف پلاستیکی را جمع می‌کنند و برای لقمه‌ای نان داخل آن را پر از آب و یا به ظاهر گلاب کرده و به فروش می‌رساند، می گوید: آرزو دارد دکتر شود. می‌گوید: دکترها پول دارند.