چهارراه فال فروشی، بنبست آرزوها
مادرم بیمار است. خانوادگی فال میفروشیم. آرزوی پیتزا خوردن دارم. آدمهای دارا مشکلات آدمهای ندار را درک نمیکنند. سرش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا منم ببین!!
مادرم بیمار است. خانوادگی فال میفروشیم. آرزوی پیتزا خوردن دارم. آدمهای دارا مشکلات آدمهای ندار را درک نمیکنند. سرش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا منم ببین!!