ماجرای پیتزاهایی که حاج حسن میخرید
زینب طهرانی مقدم در مورد خاطرات پدرش می گوید: پدرم با هر کس هم مثل خودش برخورد می کرد و به سنش نگاه می کرد. هر وقت دیر وقت می آمدند خانه برای خواهرهایم پیتزا می خریدند که از دلشان در بیاورند. می دانستند بچهها این غذا را خیلی دوستدارند.