نجم الدین شریعتی با انتشار این عکس نوشت:
اخبار چهره ها - غذا می خورد، جدای از مادرش .
می گفتند: " شما که اینقدر به مادرتان احترام می گذارید
و به او محبت می کنید، ندیدیم با او سر یک سفره بنشینید"
می فرمود :
" می ترسم دست به لقمه ای بزنم که مادر می خواهد بردارد."
گفتند: " ما تو را برای خدا دوست داریم "
گریه کرد .
گفت: " خدایا ! پناه می برم به تو
که مرا به خاطر تو دوست داشته باشند
و تو مرا دشمن خود بداری "
خواست ازدواج کند.
دختر عمو حسنش، فاطمه را انتخاب کرد .
اولین عروس و داماد بودند، از بچه های امیرالمومنین .
دستهایش را بلند می کرد برای دعا .
“خدایا ! تا وقتی که عمرم را
در راه اطاعت از فرمان تو به کار می برم، به من عمر بده
آنگاه که عمرم چراگاه شیطان شد، مرا بمیران"
آب که می دید، گریه می کرد.
پسرِ عمو عباس را که می دید، گریه می کرد.
از خاک کربلا مُهر و تسبیح درست کرده بود.
آن ها را هم که می دید، گریه می کرد.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ
#امام_سجاد علیه السلام