روز سیزدهم ماه محرم بنابر برخی از روایات سالروز شهادت امام سجاد(ع) معین شده است. درباره شخصیت والای این امام همام و نقش ایشان در زنده نگه داشتن نهضت عاشورا با حجت الاسلام والمسلمین سید محمد واعظ موسوی گفت و گویی داشتیم.
اخبار مذهبی - حجت الاسلام والمسلمین سید محمد واعظ موسوی درباره دلیل صرف نظر کردن عبید الله ابن زیاد از به شهادت رساندن امام سجاد (ع) گفت: در این باره ابتدا به سراغ سن ایشان میروم، روایت اول طبق کتاب " امام علی ابن الحسین (ع) سجاد " نوشته مرحوم دکتر جعفر شهیدی است که مورخ بسیار دقیقی است، در این کتاب آمده که امام سجاد نوجوانی حدوداً ۱۵ سالهای بوده، فلذا بر سپاهیان دشمن ننگ بوده که ایشان را به شهادت برسانند. گرچه برخی میگویند چطور قاسم ابن الحسن (ع) را که نوجوان بودند را به شهادت رساندند؟ پاسخ این است که ایشان راهی میدان رزم شده، ولی حضرت زین العابدین (ع) در بستر بیماری بوده و نوجوان بوده است. همچنین برخی روایات دیگر میگویند حضرت سجاد (ع) در واقعه عاشورا حداقل ۲۰ سال داشته اند، ازدواج کرده بودند و امام باقر (ع) در آن واقعه کودک ۴ تا ۵ ساله بودند.
بزرگترین اشتباه دشمن این بود که امام سجاد (ع) را به شهادت نرساندند
وی افزود: در همه نظامهای اجتماعی، سیاسی و جنگی در همه دنیا از گذشتههای دور تا به امروز، رسم بر این بوده که بیمار را در جنگ نمیکشتند، در آیه قرآن هم آمده که "لَیسَ علی المَریض حرجا" یعنی به فرد مریض حرجی نیست. ولی وقتی خداوند بخواهد میتواند کاری کند قلبها را بچرخاند و خداوند نمیخواسته که زمین از حجت خدا خالی شود و مردم بدون امام بمانند. بزرگترین اشتباه دشمن این بود که امام سجاد (ع) را به شهادت نرساندند که ما از اینجا میفهمیم طبق آیه قران "سَلَبَ العباد عقولهم" خداوند عقلهای آنان را گرفت تا به ضرر خود عمل کنند.
این کارشناس مذهبی اظهار کرد: در کتاب "سیر نابخردی از ترویا تا ویتنام" نویسنده آن اثبات میکند که رهبران دنیا با همه هوشمندیشان بعضی مواقع نابخردی میکنند که به ضررشان تمام میشود. در آیه قران هم آمده که "انسان شر را به خودش میکشاند، در حالی که فکر میکند خوبی را به سمت خودش جلب کرده و انسان عجول است. خدا وقتی میخواهد کاری کند عقلها را سلب میکند و این لطف خدا بوده که حضرت علی ابن الحسین (ع) از معرکه جان سالم به در ببرد و حدود ۴۰ سال بعد از واقعه زنده بمانند.
وی درباره برخورد امام سجاد (ع) با مردمی که آنان را خارجی میخواندند بیان کرد: حضرت زینب (ع) و امام سجاد (ع) در طول مسیر خود از کوفه تا شام روشنگریهای بسیاری داشتند، کاری کردند که یزید از فرمان قتل امام حسین(ع) و یارانش سلب مسئولیت کرد و کشتار بی رحمانه فرزند رسول خدا (ص) را به گردن عبید الله ابن زیاد انداخت و مجبور شد اسرای کربلا را با احترام به مدینه برگرداند. دلیل این امر این بود که حضرت زینب (س) و حضرت زین العابدین (ع) منفعل نبودند و هر دو در شام خطابههای فوق العادهای خواندند که در تاریخ مانده است. اگر فرض نوجوان بودن، جوانی و بیماری حضرت سجاد(ع) را در نظر بگیریم، با اصرار در حضور سفرای خارجی و یزید ابن معاویه بر منبر رفت و آبرو و حیثیت معاویه را برد، سپس کل مسجد امویان دمشق ناله میزدند و از آنجا به بعد یزید تغییر موضع داد و فرمان حکم امارت ری، به عمر ابن سعد را نداد و به وعدههایی که به قاتلان شهدای کربلا داده بود، به علت نطق کوبنده حضرت زینب و امام سجاد عمل نکرد.
حجت الاسلام موسوی ادامه داد: بهتر است بگوییم کربلا در کربلا میماند اگر حضرت زینب و زین العابدین (ع) نبودند، آنان فقط به سخنرانی اکتفا نکرده و به تبلیغات فردی روی آوردند. در تاریخ آمده که در بازار دمشق، یک پیرمرد مسلمان به امام سجاد(ع) میگوید:" خدا رو شکر که خداوند شما را رسوا کرد. " امام سجاد به وی پاسخ میدهد:" در آیه قرآن که آمده حقوق ذوی القربی را رعایت کن، منظورش از ذوی القربی ما هستیم. آیه تطهیر که در قرآن آمده در شان ما نازل شده است. " پس از گفتگو، حضرت سجاد (ع) پیرمرد را از اشتباه در میآورد و پیرمرد توبه میکند.
وی همچنین در خصوص موقعیت جغرافیایی شام و عدم آگاهی مردم آنجا نسبت به ائمه اطهار گفت: موقعیت جغرافیایی شام با حجاز متفاوت بود، در سرزمین حجاز، جایگاه اهل بیت را به خوبی میدانند، اما شام بدین گونه نیست. شام که روزی مستعمره روم شرقی بوده، دروازههای آن شهر توسط یزید ابن اباسفیان فتح میشود و لذا مردم شام، با اسلام اموی آشنا میشوند و با اسلام محمدی و علوی بیگانه بودند. وقتی از امام سجاد (ع) پرسیده شد که در کدام شهر به شما سخت گذشت، گفتند: " شام! شام! شام! "
حجت اسلام و المسلمین موسوی افزود: درست است که مردم کوفه در حق امام حسین (ع) کوتاهی کردند، ولی وقتی نگاه آنان به اسرا افتاد زجه میزدند و مویه میکردند، روان شناسی اجتماعی اهل کوفه با شام فرق دارد. اهالی شام به دلیل نشناختن اهل بیت و تبلیغ گسترده یزید ایشان را دزد و راهزن میدانستند. در شام، با ورود اسرا جشن میگیرند که کار حضرت زینب و سجاد سخت شده و ایشان از تعبیرهای تحقیر کننده استفاده میکنند که به یزید میگوید:" یا یزید! " که این تعبیر تحقیر کننده است وقتی امیر را این گونه خطاب کنی.
این کارشناس مذهبی در پاسخ به اینکه مردم باید از رفتار حضرت زین العابدین (ع) با یزید ابن معاویه چه درسی بیاموزند بیان کرد: در لحظه عمل کردن و اینکه در مواضع مختلف چه واکنشی باید نشان دهیم، کِی سکوت کنیم و کِی پاسخ دهیم. تفاوت اهل بیت با دیگران را نشان میدهد. به این آگاهی بصیرت میگویند. اگر مردم یاد بگیرند بصیرت لازم را داشته باشند آن وقت میدانند چه زمانی احساساتشان را خرج کنند و کجا سخن اضافه نگویند. حضرت علی (ع) گفت: " ما امیران کلام هستیم. " یعنی کلام را مدیریت میکنیم و این درس بزرگی برای جوانان است.
بیان مصائب کربلا در رفتار امام سجاد(ع)
وی با اشاره به خصوصیت شاخص امام سجاد (ع) ادامه داد: هر کدام از امامان معصوم(ع) بنابر زمانهای متفاوت حضورشان کارکردهای مختلفی داشتند، در زمان حضرت زین العابدین(ع) اختناق شدیدی وجود داشت، بنابراین به دلیل امنیتی شدن فضا، ایشان در قالب دعا، مجموعه "صحیفه سجادیه" که شامل سخنان سیاسی، نظامی و ... است را نوشتند. کار دوم ایشان، نوشتن "رساله حقوقی" که شامل حق الله، حق پدر، حق مادر، حق امام جماعت تحت عنوان حقوق تبیین شده بوده است. کار سوم این امام زنده نگه داشتن حادثه کربلا از طریق رواج موج بود یعنی وقتی حضرت سجاد (ع) گهوارهای میدید که تکان میخورد گریه میکرد و گریه اش را پنهان نمیکرد تا مردم علت را از ایشان بپرسند، امام میگفتند که یاد برادرم، علی اصغر افتادم که با لب تشنه او را شهید کردند. وقتی قصابی گوسفند را ذبح میکرد از او پرسید که آیا به گوسفند آب دادی و قصاب میگفت که بله ما مسلمان هستیم، همین باعث میشود که داستان کربلا را برای مردم تعریف کنند که چگونه امام حسین (ع) را تشنه سر بریدند. حضرت زین العابدین (ع) بدین گونه موج را در بین مردم به وجود میآورد تا آنان خود این سخنان را برای بقیه تعریف کنند.