زنگ خطر برای ویترین ایران

اوضاع رسانه‌ای کشور، جنگی است. بازار شایعات روزبه‌روز گرم‌تر می‌شود. راست و دروغ یا مخلوط هر دو باهم، از سر و کول فلان صفحه شبکه اجتماعی و بهمان کانال یا حتی برخی رسانه‌های رسمی کشور بالا می‌رود. خبرهای بد، دم‌به‌دم در برابر خبرهای خوب خودنمایی می‌کنند. سرعت انتقال اطلاعات هرلحظه در حال افزایش است. در این میان مردم، سردرگم میان حجم انبوهی از اطلاعات پالایش نشده، نگران آینده‌اند.- تعدد رسانه‌ها که هرروز بر تعدادشان افزوده می‌شود-
 اخبار سیاسی- فرصت صحت‌سنجی روایت‌ها را گرفته است. در این شرایط، خبری جریان‌ساز می‌شود که هم‌زمان با انتشار سریع، روایتش جذاب‌تر و دل‌نشین‌تر باشد. مخاطب نیز پیش از آنکه به‌درستی یا نادرستی آن بیاندیشد اسیر حس موجود در متن می‌شود. گاه ساعت‌ها زمان می‌برد تا مشخص شود حقیقت ماجرا چه بوده است. بعدازآن هم معلوم نیست چند درصد از کسانی که با شایعه درگیر شده‌اند به حقیقت پی می‌برند.شرایط مانند دو دهه پیش نیست که بتوان اتفاق و خبر را مدیریت و کنترل کرد. دوره نبرد نرم مدت‌هاست که آغازشده.
 یک‌طرف این جنگ تمام‌عیار، جمهوری اسلامی ایران است و طرف دیگر دشمنان و مخالفانش. چیزی شبیه جنگ تحمیلی هشت‌ساله با این تفاوت که آن سخت بود و این نرم.
روی سخن باکسانی است که احتمالا فرماندهی جبهه رسانه‌های ایران را بر عهده دارند. آیا اصلا فرماندهانی برای این جبهه وجود دارد که بتوان از آن‌ها نام برد؟ در جنگ سخت، ستاد کل نیروهای مسلح عملا مسئولیت اداره نبرد را بر عهده دارد. ستاد کل نیروهای رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران کجاست تا با حفظ استقلال و هویت هر رسانه و رعایت اصل آزادی بیان هماهنگی این نبرد را به سرانجام برساند؟
آیا متولیان حوزه رسانه در کشور اصلا قائل به این نبرد هستند؟ فراتر از آن، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران کشور چطور؟ سال‌هاست رهبر معظم انقلاب درباره جنگ نرم که بی‌شک خط مقدم آن رسانه‌های خبری هستند هشدار داده‌اند. شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، بخش‌های فرهنگی در دولت، مجلس و سایر نهاده‌های حاکمیتی باید پاسخ دهند برای این نبرد بزرگ چه کرده‌اند؟ آیا اوضاع رو به افول رسانه‌های رسمی کشور را در برابر جولان روزافزون رسانه‌های غیررسمی نمی‌بینند؟ نگران افزایش اعتبار رسانه‌های غیررسمی متعلق به برخی بی‌سوادهای فعال در شبکه‌های اجتماعی در برابر کاهش اعتبار خبرنگاران زبده و کارآزموده در رسانه‌های رسمی نیستند؟ آیا برایشان مهم نیست خبرنگاران به‌مانند معلمان ‌فرهنگیان و متولیان آموزش کشور نازل‌ترین دریافتی حق‌الزحمه رادارند؟
 نمی‌بینند رسانه‌ها روی دور تعدیل نیرو تحت عنوان زیبای چابک‌سازی افتاده‌اند؟ مشکل اصلی بی‌عملی  و رویکرد شعاری به موضوع جنگ نرم است.
جبهه رسانه‌ای انقلاب یک حسن باقری می‌خواهد. شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری) خود یک روزنامه‌نگار بود. وقتی جنگ آغاز شد تا یک سال بعدازآن راوی وقایع صحنه‌های نبرد و رخدادها در حوزه سیاست داخلی بود، اما وقتی درجا زدن نیروهای خودی در جبهه داخلی را دید، پس از برکناری بنی‌صدر این بار به‌عنوان رزمنده راهی جبهه‌های نبرد شد. با بهره‌گیری از دقت نظر و کلان نگری نبرد تحمیلی یک‌ساله به ایران را به شکلی ژرف مطالعه کرد. در مقام فرماندهی اطلاعات و عملیات، به‌طور کامل وضع و شرایط دشمن و جبهه خودی را شناخت و بر اساس آن استراتژی (راهکار) و تاکتیک (راه‌کنش) نبرد را با همراهی شهید صیاد شیرازی طراحی کرد. رویکرد او و شهید صیاد بود که فتوحات مداوم یک سال بعد را رقم زد و به‌جز بخش‌هایی از مناطق مرزی بقیه سرزمین‌های اشغال‌شده آزاد شد. قطعا اگر حمایت‌ها و اعتماد ویژه فرماندهان ارشد در کشور به این دو مجاهد نبود پیروزی‌ها رقم نمی‌خورد.
اینکه چرا در جنگ نرم، حسن باقری‌ها میدان پیدا نمی‌کنند چیست؟ اول اینکه جنگ سخت مثل آفتاب در روز است و نیاز به اثبات ندارد؛ شهادت مردم کوچه و خیابان ویرانی شهرها، آوارگی خانواده‌ها و اسارت‌ها همگی گویای این است که باید جنگید. اما درنبرد رسانه‌ای خونی ریخته نمی‌شود و ویرانه‌ای به‌جا نمی‌ماند که حساسیتی را برانگیزد و این باور را بسازد که اصلا جنگی وجود دارد. باور به جنگ نرم، چالش اول مسئولان اثرگذار کشور است. شاید در مقام سخن همه به آن اذعان داشته باشند، اما در مقام فرماندهی، عملیات، هماهنگی و افزایش نیروها، بودجه‌نویسی، آموزش و ارتقا و توسعه، خبری از جنگ نرم که نیست هیچ، اوضاع، ظاهرا رو به بهبود است. این در حالی است که شرایط اداره رسانه‌های رسمی کشور روزبه‌روز وخیم‌تر می‌شود.
دومین دلیل، ناآشنایی مسئولان تصمیم گیر با رسانه است. تا وقتی نگاه به رسانه نگاه به یک تریبون برای سخن گفتن یا بوق برای بهتر شنیدن افکار عمومی باشد نباید انتظار موفقیت در عرصه رسانه داشت. ویترین (آرایه) جمهوری اسلامی ایران _  باور کنیم یا نکنیم_  رسانه‌های آن است. هیچ فروشنده‌ای آرایه فروشگاهش را به حال خود رها نمی‌کند یا ساده از کنار آن نمی‌گذرد. در هر شرایطی چه خوب و چه بد هوای آرایه‌اش را دارد. هرچقدر کالای خوب و باکیفیت در فروشگاه موجود باشد اگر پیامی از آرایه مبنی بر وجود چنین محصولی به مشتری در نگاه اول نرسد، فروشنده نمی‌تواند موفق شود. موفقیت کشور درگرو موفقیت این آرایه است.

مرتضی خلفی زاده