
زمانی که دلار مرز ۲۱ هزار تومان را هم رد می کرد فیلمی در کانال های خبری منتشر شد که بسیار دردناک بود، مردمی که برای خرید دلار هجوم آورده و می دویدند و صرافانی که فیلم را ضبط کرده و به این بیچارگی میخندیدند. مردمی که دوان دوان پله های مرکز تجارت جهانی را پایین میرفتند، بی هراس از سقوط و مرگ و ابتلا به بیماری کشنده تا شاید کمی از سقوط دارایی شان جلوگیری کنند.
کمی قبل تر یک روز پیش از ثبت این فیلم سقوط، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه دولت روحانی پشت تریبون مجلس آمد و از شرایطی گفت که دولت خود را سپر دفاعی مردم کرده تا فشار اقتصادی بر آنها وارد نشود.
درست در لحظاتی که ظریف در بهارستان گزارش موفقیت های خود را از تریبون خانه ملت ارائه میداد، چند خیابان آن طرف تر در میدان فردوسی مردم صف کشیده بودند تا از سقوط ریال خلاص شده و به دلار پناه ببرند تا مگر اندک سرمایه شان حفظ شود و اینها درست زمانی رخ می داد که ظریف صحبت از تلاش برای حذف دلار از مبادلات بین المللی می کرد.
زمانی که صحبت از برداشته شدن فشار تحریم ها از دوش مردم بود که مردم با گوشت و پوست و استخوان خود فشار تحریم را آمیخته با بی تدبیری، گرانی بی امان و حتی تهدید بی خانمان شدن حس میکردند.
و دقیقاً زمانی که وزیر امور خارجه داشت از تلاش این وزارتخانه برای تسهیل گری اقتصادی صحبت میکرد بسیاری از کارخانه ها به دلیل نبود مواد اولیه از کار افتاده و بسیاری از کارگران بیکار شدند و حالا معیشت شان با تهدید بزرگتری از قبل روبهرو است.
اما همان زمانی که ظریف مظلومانه از صداقت و شجاعت خود دفاع می کرد، زمانی که برجام را یک افتخار ملی معرفی کرد، شاید بسیاری از ما که از رادیو این مذاکرات را گوش می دادیم لب گزیدیم، شاید فریاد کشیدیم و شاید پیچ رادیو را بستیم اما نمایندگانی که در مجلس نشسته و این حرف ها را می شنیدند دیگر طاقت شنیدن نداشتند.
زمانی که ظریف به کنایه از مهمان نوازی مجلس یازدهم تشکر میکرد، زمانی که رسانه های اصلاح طلب بعد از مدتها سوژهای برای دفاع از مرد محبوبشان در دولت یافته و او را بار دیگر قهرمان صبر معرفی می کردند، آن نمایندهای که صادقانه گفت دیگر روی چشم در چشم شدن با مردم را ندارد به خاطر کم تحملی و عدم رعایت ادب پارلمانی شماتت می شد.
اگر عینک سیاسی را کنار گذاشته و بدون قضاوت های سیاسی روز حضور ظریف در مجلس یازدهم را بار دیگر از نزدیک نگاه کنیم شاید ما هم همان قدر عصبانی شدیم که نماینده ای که فریاد می کشید عصبانی شده بود اما به هر حال سیاست است و گویا قواعد خود را دارد.
حالا میتوانیم شبیه ظریف یک عینک سیاسی و دیپلماتیک بر چشم بزنیم. بله! روز حضور ظریف میتوانست یک مهمانی شاد و یک دورهمی خودمانی بین وکلای ملت و وزیر امور خارجه باشد؛ همه به هم لبخند بزنند اما همچنان مردم در میدان فردوسی هراسان و آواره دوگانه دلار و ریال باشند.