باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا و همسرش میشل اوباما در پیامی ویدئویی زمان کنونی در آمریکا را «زنگ بیداری» خوانده و از معترضان خواستند به مسیر خود ادامه دهند.
اخبار بین الملل- مشروح اظهارات باراک و میشل اوباما بدین شرح است:
چند هفته گذشته به ما نشان داده است که چالشهای پیش روی ما فراتر از یک ویروس کرونا است، به ما نشان داده که شرایط حتی قبل از کرونا هم خوب نبود و همه چیز به خوبی کار نمیکرد. بیماری همه گیر (کرونا) به انحاء مختلف باعث جلب توجه ما به مشکلاتی شد که مدت هاست وجود دارند، خواه نابرابری روزافزون اقتصادی و نبود مایحتاج اساسی برای میلیونها نفر، خواه تداوم رشد تعصب و جنسیت گرایی یا شکافها و عملکردهای اشتباه موجود در نظام سیاسی ما. به طور مشابه، اعتراضات در واکنش به کشته شدن جورج فلوید صرفا واکنشی به این تراژدیها هستند.
باراک اوباما گفت: اگرچه به خودی خود قلب انسان را به درد میآورند. این نشان دهنده دههها درد و ناامیدی به خاطر برخورد نابرابر و ناکامی در اصلاح اقدامات پلیس و به طور کلی نظام عدالت کیفری است. شوکهایی که در حال حاضر به این نظام شاهد هستیم به ما یادآوری میکند که نمیتوانیم مسائل را بدیهی فرض کنیم. برای بهتر کردن اوضاع باید کار کرد. اینها به ما یادآوری میکنند که بهروزی فردی به بهروزی اجتماعی وابسته است که در آن زندگی میکنیم. صرفنظر از اینکه چقدر پول در میآوریم، اگر افراد اطراف گرسنه و بیمار باشند، این مسئله به شما یادآوری میکند یک کشور یا یک دموکراسی تنها زمانی کارکرد دارد که ما نه تنها در مورد خود بلکه در مورد دیگران هم فکر کنیم. اگرچه شرایط کنونی ترسناک و متزلزل است، اما نوعی زنگ بیداری است. فرصتهای باورنکردنی برای نسل شما وجود دارد.
در ادامه میشل اوباما، همسر باراک اوباما گفت: بنابراین، مسئله این است که چگونه ما باید پاسخ دهیم. من هیچ پاسخ آسانی برای شما ندارم، اما درسهایی در مورد شیوه حرکت به سمت جلو در این شرایط متزلزل برای شما دارم. درس اول به این شرح است: زندگی همیشه مبهم است. این درسی است که بیشتر ما طی سالها و سالها و حتی دههها فرصت یاد گرفتنش را به دست میآوریم، اما این همان درسی است که شما الان در حال یاد گرفتن هستید. برهه کنونی برههای است که انگار همه چیز وارونه است. شاید شما آرزو کنید که همه چیز مانند گذشته شود. من این شرایط را بارها در زندگی ام تجربه کرده ام. زمانی که پدر و بهترین دوستم را به فاصله یک سال از هم از دست دادم این شرایط را عمیقاً احساس کردم. من در اواخر دهه بیست زندگی ام بودم. احساس میکردم کل دنیا روی سرم آوار شده است. من حاضر بودم هر کاری انجام دهم تا آنها را زنده کنم، اما آن تجربه به من نوعی شفافیت هدیه کرد. با هر چیزی که در پیرامون من بود میبایست یک مسیر جدید میساختم، مسیری که خوشبختانه بر معنا و خدمت متمرکز بود. امیدوارم اتفاقی که اکنون برای شما رخ داده زنگ بیداری شما باشد و باعث شود نه تنها در مورد مسیر حرفهای که میخواهید برای خود بسازید فکر کنید بلکه در مورد این مسئله تعمق کنید که چه گونه فردی میخواهید باشید. شما این فرصت را دارید که این درس ارزشمند را بسیار سریعتر از نسلهای قبل از خود یاد بگیرید.