محسن مهدیان فعال رسانه ای طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
اخبار سیاسی- محمود کریمی حکایتی در مناجات سحری گفت به این مضمون که معصوم برای جذب یک قمارباز، لحظاتی با او همراهی کرد. این حرف بهانه ای شد برای ضدانقلاب. مهم نیست؛ ماموریت دارد. اما برخی دلسوزان نیز این قصه را توهین به اهل بیت دانستند.
بگذریم.
عزیزانی که روشنفکرمنشانه دفاع از کریمی را قبیله گرایی می دانند وقت شان را نمی گیرم. اما از مخاطب محترم تقاضا دارم مختصری تا پایان متن همراه شود. از این مداح محترم بگذریم؛ بهانه ایست برای حرف های مهمتر در جبهه انقلاب.
حالا؛
فرض کنیم حکایت سند نداشته باشد یا مداح اینطور نگفته باشد، یا اصلا حرفش را پس گرفته باشد، بازهم چنین داستانی هیچ استبعادی ندارد و درست است و باید گفت؛ سرمنابر هم باید گفت که آموزنده است؛ البته با توضیحاتش...
به عدد انسان ها راه برای رسیدن به خدا وجود دارد؛ این یعنی صراط های مستقیم سروش؟ خیر. بین سبل و صراط فرق است. صراط یکیست ولی به عدد انسان ها سبل وجود دارد که درون صراط المستقیم است. هدایت هرکس متناسب با حال و هوای اوست. چه بسا شرابخواری که هدایتش در همین شراب باشد و قماربازی که در قمار. دقت کنیم؛ هدایتش اینجاست. یعنی مسیر هدایت. یعنی عبور می کند.
اگر قرار بر هدایت ما باشد، حق از مجرای معصوم همان که هستیم را بهانه می کند تا کنده و بلند شویم و از خطایمان توبه و انابه کنیم. الله اکبر از اسم رب العالمین.
آیا نمونه های ازین در سیره اهل بیت داریم؟ بله.
بت پرستی بد است؟ حضرت ابراهیم وقتی به ستاره پرستان رسید ابتدا با آنها همراهی کرد و گفت این ستاره خدای منست تا رسید به لااحب الافلین.
بازهم هست؟
دروغ و اتهام بد است؟ حضرت یوسف در ماجرای بنیامین و جام طلائی چنان کرد که می دانید.
بازهم؟ بله.
بالاترین گناه چیست؟ معصیتی بالاتر از پذیرفتن طاغوت هست؟ معصوم طاغوت غیرخدا را پذیرفت. هم حضرت یوسف و هم 25 سال مشورت دادن نظامی و قضائی امیرالمومنین و هم داستان مامون و امام رضا.
چرا؟
در اعتقادات ما بابی است به نام تقیه مداراتی. این تقیه با تقیه خوفی فرق دارد؛ از سر ترس نیست. دین جواز تقیه می دهد با هدف جلب محبت و در نتیجه تعالی دادن فرد. امام حسن و امام حسین پشت سر مروان نماز می خواندند و روایت داریم بعدا هم اعاده نمی کردند.
با این توضیح سه تاس انداختن برای اینکه قمارباز را محب اهل بیت کند استبعاد دارد؟
مدارا برای هدایت انسان است. توجه کنیم ولایت جزء اصول و احکام فروع دینست. فهم احکام نیز از روی دست معصوم و منابع چهارگانه و سیره است. ولایت را که نباید با احکام محک زد؟ وقتی امری مستند را از معصوم خلاف ظاهر دیدیم یا تقیه است یا توریه یا مصلحت.
و اما حرف آخر
تقیه تنها برای معصوم نیست. من و شما نیز در قبال دیگران همین وظیفه را داریم. خدا رحمت کند مرحوم سیدمهدی قوام را. زن بدکاره را صدا کرد و به او پاکت پول داد. سیدمهدی لاله زاری اخوندی بود که با همه لات های لاله زار رفیق بود. یک روز سعدی افشار را دید و گفت تو مسجد نمیای ولی من دلتنگ تو ام و به سالن تاترت خواهم آمد...آن تاترها...آن روزها.
نوه مرحوم میرزای شیرازی در سامرا زن بدکاره را دید و روی برگرداند. زن گفت عندلیت یک گلستانیم از من رخ متاب/ آنکه رخسار تو را گل کرد مارا خار کرد// همین شد که زن را پذیرفت و آن زن شد از خوبان روزگار.
و اما شبهه
پس با این توضیح فلان آقا که برای جذب فلانی کار خلاف علنی می کند هم توجیه دارد؟ خیر. اولا این بحث ها فردی است و نه علنی و اجتماعی. و اما نکته بسیار مهم ضروری اینکه بین مدارا با تسامح و تساهل تفاوت است. مدارا همراهی با فرد برای رشد اوست. تساهل بی اعتنایی و اباحه گری است. در مدارا حق گم نمی شود و در تساهل به حق بی اعتنایی می شود.
مدارا با مردم بی ایمان و کم ایمان برای دستگیری و رشد انها وظیفه جریان انقلابی است.