آرمان عبدالعالی و ماجرای عاشقیش بلا غزاله حالا وارد فاز جدیدی شده است.
اخبار اجماعی-ماجرای پرونده آرمان و غزاله در واقع از سال 92 آغاز شد، پسری ۱۸ ساله به نام آرمان به اتهام قتل دختر مورد علاقه اش به نام غزاله بازداشت می شود.
در آن زمان در رسانه ها آمد که آرمان به قتل غزاله در حالی که وی به قتل این دختر اعتراف کرد، گفت: من و غزاله در سفر ترکیه که به همراه خانوادههایمان رفته بودیم، آشنا شدیم. دوستی ما ادامه پیدا کرد تا اینکه غزاله تصمیم گرفت از ایران برود. من خیلی ناراحت شدم و گفتم نباید این کار را بکند اما او قبول نکرد. ما با هم بحث کردیم و من هم او را هل دادم. به زمین افتاد و بیهوش شد. با میله بارفیکس چند ضربه به سرش زدم، جسدش را داخل چمدان گذاشتم، به بیرون بردم و جسد را داخل سطل زباله انداختم.
این در حالی است که با گذشت ۶ سال از این ماجرا هنوز جسد غزاله پیدا نشده است. هر چند آرمان از سوی دادگاه به قصاص محکوم شد و سرانجام سه ماه قبل نیز برای اجرای حکم پای چوبه دار رفت اما پدر و مادر غزاله به او فرصت دیگری دادند تا شاید بگوید جسد دخترشان را کجا مخفی کرده است. اما در همین حال وکیل آرمان با توجه به اینکه جسد غزاله پیدا نشده و همچنین با طرح این موضوع که خانواده غزاله چند ماه بعدازماجرای قتل دخترشان از دانشگاه برای وی مرخصی تحصیلی گرفته بودند مدعی بی گناهی موکلش شد ودرخواست اعاده دادرسی داد که این موضوع از سوی قضات دیوان پذیرفته شد و پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا بار دیگرآرمان محاکمه شود.
این درحالی است که پدر ومادر غزاله درباره موضوع گرفتن مرخصی تحصیلی برای دخترشان گفتند با توجه به اینکه هیچ سرنخی از جسد دخترمان پیدا نکردیم ومانند هر پدر ومادری که نمیتواند مرگ فرزندش را باور کند ما امید داشتیم شاید دخترمان زنده باشد و با همین تصور از دانشگاهش یک ترم مرخصی تحصیلی گرفتیم. ما هنوز هم بعداز ۶ سال چشم انتظار یافتن سرنخی از دخترمان هستیم. دختری که در اوج جوانی و شوق زندگی بیرحمانه او را که تنها فرزندمان وتمام امید زندگیمان بود از ما گرفتند.
پدر غزاله گفت: قبل ازعید قرار بودآرمان را اعدام کنند اما من و همسرم یک بار دیگر به او مهلت زندگی دادیم فقط به این خاطرکه واقعیت را بگوید و از دخترمان نشانی به ما بدهد. آرمان خودش در دادسرا و دادگاه به قتل دخترمان اعتراف کرد اما حالا می گوید من نکشتهام.