سرمای استخوانسوز دیروز در تهران و بسیاری از شهرهای کشور چیزی از حضور پرشور مردم در جشن پیروزی انقلاب اسلامی کم نکرد و ملت همچون چهار دهه گذشته خیابانها را مملو از گامهای استوار و مشتهای گره کرده خود کردند. از پیران سپیدموی تا جوانان بالنده و کودکان نوپا آمدند و با آرمانهای پیر جماران و خلف صالح او تجدید عهد کردند که تا آخر ایستادهایم. حضور حماسی و تاریخی مردم در راهپیمایی 22 بهمن ماه سال 1398 حاوی چند پیام مهم است؛
1- پیش از هر چیز این حضور را باید از الطاف خداوند دانست و جبهه ستایش بر آستان حضرتش سایید که همچنان ید قدرتش پشتیبان این انقلاب تاریخساز و مردم زمانهشناس ایران است، که اگر تایید و نصرت حضرت حق نبود، با این همه هجمه و فشار و توطئههای متنوع دشمنان که روز به روز بر حجم و پیچیدگی آن افزوده میشود، سالها پیش از این باید رویای باطل آنها محقق شده و کار انقلاب تمام شده و به تاریخ میپیوست.
این انقلاب و مردمی که پای آن جانانه ایستادهاند در برابر دنیای اهریمنی استکبار با آن همه عِده و عُده، مصداق زنده و غیرقابل انکار «کَم مِن فِئَهًْ قَلیـلَهًْ غَلَبَت فِئَهًًًْ کَثیرَهًًْ بِاِذنِ الله» (بخشی از آیه 249 سوره مبارکه بقره؛ چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند!) هستند.
به راستی که این ملت سربلند شایسته نصرت الهی هستند. آنان اراده کردند و نشان دادند که آیات قرآن تنها برای قرائت در قبرستانها و برای مردگان نیست، بلکه این آیات برای زندگی در تمام ابعاد آن و زندگان است. جرم آنها از نظر آمریکا و رفقایش نیز همین است که چرا اسلام را از کنج حجرهها و سکوت گورستانها به صحنه جامعه آوردید و سخنی نو به جهانیان عرضه کردید. جرم کمی نیست! اسلامی که پایش را از دایره طهارت و نجاسات فراتر نگذارد و حجش بیبرائت از مشکران زمان باشد، نه تنها برای مستکبران خطری ندارد که امروزه به ظاهر آن را حمایت نیز میکنند. انقلاب اسلامی مردم ایران، ساحت جدیدی از اسلام را به دنیا معرفی کرد و طرحی نو در انداخت. بزرگداشت 22 بهمن، تکریم و تجلیل از چنین یومالله معجزهواری است.
2- چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با چهلمین روز شهادت سردار سلیمانی و یارانش مصادف شده است. همین موضوع به مردم برای حضور در این مراسم انگیزهای مضاعف بخشید. تقارن این دو واقعه درخور تامل است. ظاهری متضاد دارد و انگار معجونی از شیرینی و تلخی است. سالهای پیش، 22 بهمن یک حاج قاسم داشت که ساده و بیآلایش همچون مردم به خیابان میآمد تا قطرهای از اقیانوس بیکران ملت انقلابی باشد. آمریکا گمان میکرد با آن حماقت بزرگ و ترور بزدلانه دیروز از گامهای استوار حاج قاسم در خیابان انقلاب و آزادی خبری نخواهد بود اما سلیمانی تکثیر شده بود. هزاران هزار نفر تصاویر او را بر دست گرفته بودند تا بگویند انقلاب و آزادی از سلیمانی خالی نخواهد شد.
روح او با ما بود و گرمای لبخند و نگاه نافذش لابلای جمعیت موج میزد. دشمن ناجوانمردانه خون حاج قاسم را بر زمین ریخت اما خونهای پاک به هدر نمیروند و از این خون مکتب سلیمانی زاده شد. خلاصه کردن دستاوردهای انقلاب اسلامی در تعداد سد و طول جادهها و تیرهای برق و انشعابات آب و گاز، جفا به انقلاب است. بزرگترین دستاورد انقلاب، انسانسازی بود و حاج قاسم یکی از دستاوردهای بزرگ این انقلاب بود. سال 1357 چه کسی گمان میکرد قاسم، جوان 22 ساله اهل روستای قنات ملک کرمان به جایی میرسد که با سپاه بدون مرز قدس، نقشههای آمریکا در منطقه را نقش بر آب میکند و خاورمیانه جدید را شکل میدهد؟! مشتهای گره کرده مردم در 22 بهمن امسال پیام روشنی داشت؛ «که تا آخرین نفس راهت را ادامه خواهیم داد، ای شهید!»
3- مخاطب اصلی راهپیمایی دیروز دشمن و در راس آنها آمریکا بود. آمریکاییها پس از سالها آزمون و خطا و شکستهای متعدد و فاحش به همه حماقتشان به یک نتیجه درست رسیدهاند و آن هم اینکه تنها راه شکست انقلاب اسلامی ایران، جدا کردن مردم از آن است. روح و خمیرمایه اصلی اغلب توطئهها و فشارهای آنان نیز بر همین راهبرد استوار است. فشار اقتصادی و تحریمها نیز در نهایت هدفی جز این ندارند و معماران آن نیز به این مسئله کلیدی اعتراف دارند.
ریچارد نفیو – نویسنده کتاب «هنر تحریم»- که از او به عنوان معمار تحریمهای ایران نام میبرند در مصاحبهای درباره هدف اصلی تحریمها میگوید: «بستگی به کشوری دارد که مورد تحریم واقع میشود و اینکه منافع مشخص آنچه است. اگر رژیم قذافی در لیبی را تحریم کنید اصلا نباید سراغ جمعیت رفت چون قذافی اهمیت خاصی به جمعیتش یا سطح دردشان نمیداد.
در مورد کیم جونگ اون و کره شمالی هم همین است. در اینجا «درد» باید مشخصا نخبگان حاکمیت را هدف بگیرد تا آنها اوضاع را عوض کنند. در مورد روسیه هم همین است. به نظرم وقتی باید «درد» را در مورد جمعیتها به کار برد که حاکمیت پایگاهی مردمی داشته باشد و ایران از نظر من در این دسته است... در ماجرای تحریمها باید تمرکز درد را جایی قرار میدادیم که تصمیمگیرندگان را قانع کند، در مورد ایران این از طریق ناراضی ساختن مردم از اوضاع بود.»
تشخیص دشمن درباره نقش و جایگاه مردم در نظام جمهوری اسلامی درست است اما محاسبه آنها درباره اعمال فشار و جدا کردن مردم از انقلاب غلط. علت این اشتباه محاسباتی را باید در دادههای غلط دید. تا وقتی دریچه آمریکاییها به جامعه ایرانی، مشتی فراری وطنفروش و مزدور هستند، نباید انتظار داشت این اشتباه تصحیح شود. این جماعت فراری و بزدل به دلایل مختلف نه میخواهند و نه میتوانند واقعیتهای ملت ایران را به اربابان خود منتقل کنند، یک دلیل آنکه اول از همه مورد پرسش قرار میگیرند؛ پس نتیجه آن همه بودجهای که خرج شما مفتخورها کردیم چه شد؟!
4- کمتر از 10 روز دیگر انتخابات مجلس یازدهم برگزار میشود. بازار بستن لیستها داغ است و هر جریان و گروهی با شعار و تابلویی به میدان آمده است. راهپیمایی گسترده و پرشور دیروز نشان داد دوم اسفند نیز برخلاف خواست دشمن و برخی عناصر داخلی که سعی دارند مردم را از صندوق رای دلسرد کرده تا انتخاباتی سرد را رقم بزنند، همچون 22 بهمن به روزی پرشور با حضوری گسترده تبدیل خواهد شد.
آنان که لیستهای انتخاباتی را میبندند، وعدهها و شعارها را تنظیم و پیشنهاد میکنند و یا تریبون و محملی برای سخن گفتن با جامعه دارند، باید بدانند که با چه جامعهای و کدام مردم طرف هستند. برخی بیانیهها و اظهار نظرهای اخیر نشان میدهد برخی همچون گذشته از مرحله پرت بوده و آرزوها و تخیلات خود را به اسم مردم و جامعه بیان میکنند. بر اینان حرجی نبوده و نیست که برای خود میدوزند و میبافند. اما آنان که دل در گرو انقلاب و آرمانهای آن دارند باید هوشمندانهتر از آنچه تاکنون دیدهایم عمل کنند و رفتاری سیاسی، درخور شأن انقلاب و مردم از خود نشان دهند تا ثابت کنند لایق نمایندگی این ملت مقاوم و فهیم هستند.
محمد صرفی