منچسترسیتی، لیورپول، آرسنال، منچستر یونایتد، چلسی، تاتنهام، دیوید بکهام، وین رونی، فرانک لمپارد، گریت بیل، پل اسکولز، پل گاسکوئین، رایان گیگز، مایکل اوون، هری کین، استیون جرارد و... اینها نام برخی از باشگاهها و فوتبالیستهای مشهور انگلیس است. احتمالاً این نامها برای کمتر نوجوان و جوانی در کشور غریبه و ناآشناست، تا آنجا که برخی حتی سال ساخت استادیوم این باشگاهها، گنجایش آن، بازیهای تاریخی و اتفاقات معروف مربوط به آن را هم میدانند. این اطلاعات درباره فوتبالیستها بیشتر و جزئیتر هم میشود؛ از قد و وزن و سن و تعداد گلهای زده و نزده گرفته تا عادات و علایق شخصی. این خط تا آنجا میرود که اگر در آرایشگاه بگویی مدل بکهام، هم تو میدانی چه میخواهی و هم آرایشگر میداند چه کند!
اما اگر از همین جوانان بپرسی درباره تاریخ 200 ساله روابط ایران و انگلیس چه میدانند، گمان میکنی پاسخ چیست؟ چند نفر میدانند انگلیس در دوره قاجار چند قرارداد استعماری با ایران بست. چند بار ایران را اشغال کرد. چگونه هرات و بخشی از سیستان و بلوچستان را از پیکره ایران جدا کرد. نقش آن در دو معاهده ننگین گلستان و ترکمنچای چه بود. چگونه با تحمیل قحطی بزرگ در جنگ جهانی اول، حدود نیمی از جمعیت ایران را - که به خیال خود بیطرف بود و به اصطلاح امروزیها فعالیت منطقهای نداشت- به کام مرگی دردناک کشاندند. رضا شصتتیر را از کدام سوراخ پیدا کردند و با کودتا بر تخت پادشاهی نشاندند و آن روز که کارشان با او تمام شد سوار بر کشتی کرده و تبعیدش کردند. آنقدر تحقیرآمیز که کشتی 5 روز در ساحل بمبئی لنگر انداخت اما افسر انگلیسی به رضاشاه کبیر(!) که نصف مملکت را به نام خود سند زده بود، حتی اجازه پیاده شدن هم نداد و روی دریا ماند تا ببرندش جزیره موریس که حتی اسم آن را هم نشنیده بود. پدر را فرستادند موریس و تاج را بر سر پسر گذاشتند. انگار نعل اسبی را عوض کنی. به همین راحتی!
وقتی به جای دانستن آنچه بر سر ما رفته است، مدل موی دیوید بکهام و تعداد قهرمانیهای منچستر را دائم برایمان نشخوار کنند، نتیجهاش این میشود که گمان میکنیم رویترز هم یک خبرگزاری است و عدهای شیفته آگاهی و شفافیت، زحمت میکشند که مردم دنیا از وقایع و حقایق عالم بیخبر نمانند. خدا به انگلیسیهای شریف خیر دهد که 120 سال پیش ملت ما را از شر نفت بدبو نجات دادند و امروز هم بودجه مالیاتدهندگان خود را خرج افزایش آگاهی مردم ما میکنند! نمونهاش همین گزارش به اصطلاح ویژه اخیر رویترز از آشوبهای آبان که از فرط شیفتگی برای خدمت به مردم، نه نام نویسندگان گزارش را نوشتند و نه از منابع خبری خود نام بردند تا اخلاص انگلیسی کاملاًً رعایت شده باشد! گزارشی که مدعی است رهبر ایران وقتی شنید عکسش را پاره کردهاند خیلی عصبانی شد و دستور داد غائله را هر طور شده جمع کنید و 1500 نفر را کشتند و جمع کردند!
اگر داستان ایران و جناب «بارون جولیوس دو رویتر» بنیانگذار کمپانی خبری رویترز را بدانی، از گزارش امروز آن نه تنها تعجب نمیکنی که آن را واکنشی طبیعی نیز خواهی دانست. ماجرا به دوران قاجار و زمان ناصرالدینشاه بازمیگردد. او که تنها راه پیشرفت کشور را سرمایهگذاری خارجیها میدانست (چه تفکر آشنایی!) در سال 1251 قراردادی عجیب و غریب بست. رویتر برای بستن این قرارداد استعماری در مجموع کمتر از 100 هزار لیره رشوه داد؛ میرزا حسینخان سپهسالار، صدراعظم وقت دولت ایران ۵۰ هزار لیره، میرزا ملکمخان ۲۰ هزار لیره، معینالملک ۲۰ هزار لیره و مبلغی نیز به جیب اقبالالملک رفت.
قرارداد رویتر 24 بند داشت و 70 ساله بود؛ واگذاری امتیاز ساختن هرگونه راه و راهآهن و سد از دریای مازندران تا خلیج فارس و بهرهبرداری از همه معادن ایران (بجز طلا و نقره)، ایجاد مجاری آبی و قنات و کانالها برای کشتیرانی یا کشاورزی، ایجاد بانک و هرگونه کمپانی صنعتی در سراسر ایران، حق انحصار کارهای عامالمنفعه، خرید و فروش توتون و تنباکو، استفاده و بهرهبرداری از جنگلها و...
«لرد کرزن» دیپلمات انگلیسی درباره این قرارداد تعبیر جالبی دارد؛ «این امتیاز، بخشیدن یکپارچه تمامی منابع صنعتی یک کشور است که همانند آن تا به امروز در هیچ مستعمرهای داده نشده است.» «لس یر» سیاستمدار فرانسوی درباره این قرارداد مینویسد: «برای شاه چیزی جز هوا باقی نگذاشتهاند!»
کسی که ایران را از این قرارداد بیسابقه و خفتآور نجات داد، حاج ملا علی کنی ، عالم و مرجع تقلید شهیر آن روزگار بود. ساموئلگرین ویلر بنجامین - نخستین سفیر آمریکا در ایران - در خاطرات خود درباره شخصیت و نفوذ اجتماعی این عالم بزرگ چنین مینویسد: «بزرگترین مجتهد حالیه که به منزله رئیس عدالتخانه حالیه ممالک فرنگ است حاجی ملا علی کنی است. حاجی ملا علی شخص مسنّی است و مایل به تجمل نیست بلکه میل به سادگی زیاد دارد...اگر یک کلمه بگوید میتواند اعلیحضرت را از سلطنت خلع کند. سربازهایی که در سفارت ممالک متحده آمریکا قراول میکشیدند به من گفتند که اگرچه ما برای حفظ وجود شما اینجا فرستاده شدهایم، اما اگر حاج ملا علی امر کند همه شما را میکشیم!»
نوشتهاند روزی ناصرالدینشاه به منظور شکار، به همراه اطرافیانش از دروازه شهر خارج شد. هنوز مسافتی را طی نکرده بود که از دور نگاهی به پایتخت کرد و در فکر فرو رفت. پس از آن بیدرنگ از شکار منصرف شد و به تهران بازگشت. یکی از درباریان علت انصراف شاه را از شکار جویا شد. شاه در پاسخ گفت: «چون از دروازه بیرون رفتم، نگاهم به شهر و دروازه افتاد، این فکر در نظرم آمد که اگر حاجی ملا علی کنی امر نماید درِ این دروازه را بر روی من ببندند و باز نکنند، من چه خواهم کرد؟! از این رو ترس و وحشت مرا فرا گرفت و گفتم برگشتن بهتر است!»
حاج ملا علی، پرچم مخالفت عمومی با این قرارداد را بلند کرد و نامهای تند و تیز و هشدارآمیز برای شاه فرستاد. شاه که تاج و تخت خود را در خطر میدید، قرارداد را لغو و میرزا حسینخان سپهسالار را عزل کرد. راز فرقهسازیهای انگلیس را در چنین مواردی باید جست. امپراطوری انگلیس که از مدتها پیش بارها از علمای بزرگ ایران سیلی خورده بود و آنان را سدی بزرگ بر سر راه منافع خود میدید، در برابر میرزای شیرازیها و ملا علیها، دست به ساخت مراجع و علمای قلابی زد. از ساخت نایب امام زمان قلابی (محمدعلی باب) شروع کردند و به پیامبر و دین جدید (حسینعلی نوری و بهائیت) رسیدند و به پسرش - عباس افندی- لقب سِر(SIR) و نشان شوالیه دادند.
اگر ملاعلی آن روز ایران را از خفت قرارداد رویتر رهانید، سید علی، انگلیس را تحقیر کرده است. انگلیسی که روزگاری در ایران شاه عوض میکرد و نفت کشور را به ثمن بخس میبرد، امروز اگر غلط زیادی کرده و نفتکش ما را در جبلالطارق توقیف کند، نفتکشش در خلیج فارس توقیف میشود که به قول سید علی «دوران بزن و در رو گذشته است.» دورانی که میشد با چند ده هزار لیره رشوه، دار و ندار کشور را برای 70 سال بلعید، تمام شده است. دورانی که انگلیس با همکاری آمریکا و یک چمدان دلار در ایران کودتا میکرد، تمام شده است. دل انگلیس برای آن روزها تنگ شده و دروغپراکنیهایی از جنس بیبیسی و رویترز، چیزی نیست جز مویه و مرثیه برای آن روزگار که روزگار خفت ایران و ایرانی بود. روزگاری که هند در شرق ایران و عراق در غرب، در مشت انگلیس بود و هرگاه اراده میکردند تا هر کجای ایران که میخواستند لشکر میکشیدند.
حقد و کینه انگلیس خبیث از انقلابی که خمینی کبیر پایه گذاشت و پرچم آن امروز در دست سید علی است، عجیب و غیرمنتظره نیست. گزارشهای به اصطلاح ویژه رویترز، ادای دین به جد بزرگ خود است که رویای بلعیدن ایران را داشت. اگر به جای سید علی، کسی در ایران در مصدر کار بود که مملکت را دو دستی تقدیم اجنبی میکرد تا جایگاه خود را حفظ کند و اطرافیان هم رشوهای بگیرند و بچرند، آن وقت همین رویترز در مدح و ثنایش، گزارشی ویژه منتشر میکرد، چنان که برای پادشاههای مفلوک و فرمانبر اطرافمان میکنند.
رهبر انقلاب در فرازی از بیانیه گام دوم تأکید میکنند: «برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی درباره گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همه ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیادهنظامش نمیتوان شنید.»
آمریکا و انگلیس و شیپورهای آنان - از بیبیسی و رویترز گرفته تا صدای آمریکا و...- نمیخواهند ملت ایران، به خصوص نسل جوان بدانند بر ما چه گذشته است، رویتر که بود و با ایران چه کرد و ملا علیها چگونه مقابلش ایستادند. آنان به طریق اولی نمیخواهند ملت بدانند سید علی کیست و با خیالهای خام آنان - از خاورمیانه بزرگ تا معامله قرن و...- چه کرده است. استعمار و استکبار همیشه از علمای آگاه و حاضر در میدان، سادهزیست و مردمی ترسیده است. اگر ملا علی 150 سال پیش به تاجر صهیونیست انگلیسی یک سیلی زد، امروز سید علی به ارباب انگلیس (آمریکا) سیلی زده است، آن هم بارها. آخرینش را همین دیروز در بغداد خوردند.
محمد صرفی