یکی از جملاتی که در رابطه با مجلس همه جا می شنویم همین جمله معروف و تاریخی امام خمینی است. بعید است که عبارت مجلس در راس امور است را امام در شکل ظاهری یا به صورت یک تعارف مطرح کرده باشند.
اخبار سیاسی- قطعا نگاه امام به مجلس جدی تر از آن است که این عبارت را در حد یک جمله برای بیلبوردها یا پوسترها در نظر بگیریم. مجلس ها در دوره قبل از انقلاب به دلایل گوناگون که از حوصله این نوشتار خارج است به هیچ وجه در راس امور نبودند و به تعبیری این مردم بودند که در امور دخالتی نداشتند. جریان های آشکار و نهان قدرت در تمام شئون حکومتی حضور داشتند و مقدرات کشور از دل ایده ها و منافع آنها سر و شکل پیدا می کرد. با پیروزی انقلاب و ساماندهی هر چه بیشتر نهادهای سیاسی مختلف و دخالت مردم در تعیین سرنوشت خود شرایط اما تغییر پیدا کرد.
شاید یکی از دلایلی که امام خمینی مجلس را در راس امور می دید به خاطر نقش مردم بود. مردم در سطح کشور نمایندگانی را به مجلس می فرستند تا در قانون گذاری و نظارت بر عملکرد دولت، انجام وظیفه کنند. چرا پس مجلس در راس امور است ولی دولت یا قوه قضاییه نیستند؟ این در راس امور بودن هم بر می گردد به وظایف اصلی مجلس یعنی همان قانون گذاری و نظارت.
این روزها اما در محافل کارشناسی، در شبکه های اجتماعی و در سطح جامعه این جمله را می شنویم که دیگر مجلس در راس امور نیست. دلایلی نظیر عدم تصویب قوانین مبتنی بر نیاز جامعه، رفتار احساسی و هیجانی، درگیری های جناحی و بعضا منفعت محوری فردی، عدم نظارت درست بر دولت و مواردی از این دست جزو نکاتی است که درباره مجلس فعلی گفته می شود. در چند یادداشت تلاش می شود عواملی که در ایجاد این وضعیت هستند را شناسایی کرده و مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
رئیس مجلس و استراتژی که رئیس مجلس آن را دنبال می کند در کارکرد مجلس بسیار تاثیرگذار است. روسای مجالس در طول دوره های مجلس شورای اسلامی همواره از چهره های شناخته شده با پیشینه ای انقلابی بودند. جناب آقای علی لاریجانی نیز در همین چارچوب دسته بندی می شود اما مشکلی که نحوه ریاست ایشان بر مجلس داشت و شرایطی را که به نمایندگان مجلس منتقل می کرد این حس را به افکار عمومی منتقل می کرد که گویی استراتژی و برنامه مشخصی برای اداره مجلس و حفاظت از شان مجلس و نمایندگان آن وجود ندارد.
اگر بنا بر همراهی و همکاری با دولت بود بهتر آن بود که شان مجلس و نمایندگان مجلس را حفظ کنند. چه با برجام موافق باشیم چه نباشیم چگونه می شود که در چند دقیقه چنین موضوع مهمی را تصویب و نهایی کرد؟ هیات رئیسه مجلس در بر هم زدن اصل تفکیک قوا نیز تاثیر گذار بود. منتسکیو قرن ها پیش از این اصل سخن گفت به این خاطر که قدرت متمرکز اداره نشود و نهادهای قانونی بتوانند اختیارات و وظایف خود را به خوبی اجرا کنند. اما اگر مجلس در ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از موارد به اسم همراهی و همکاری با دولت نقش نظارتی را کم رنگ و کم رنگ تر کند و تصمیمات کلان در جلسه بین رئیس مجلس و رئیس جمهور گرفته شود آن زمان دیگر چیزی به نام مجلس اهمیت دارد؟
نمایندگان مجلس نیز وقتی می بینند که در عمل همه چیز دارد در توافق بین این دو رئیس شکل می گیرد دیگر به فکر منافع خرد یا حتی شخصی می افتند و رفته رفته نماینده ای خوب است که بتواند بهتر لابی کند. نماینده ای خوب است که بتواند همسو با ایده های رئیس مجلس پیش برود. در انتخاب نایب رئیس هم این اتفاق رخ می دهد. تقسیم جایگاه بین گروه های مختلف مجلس است تا تشکیل یک هیئت رئیسه کارآمد.
نکته دیگری که باید به آن اشاره داشت عدم حضور فعال در مجلس است. همانطور که می بینیم اکثر جلسات مجلس را نائب رئیسان اداره می کنند و رئیس مجلس مشغول کارهای دیگری است. قطعا رئیس بعدی مجلس باید حضور فعالی در مجلس داشته باشد و با یک استراتژی مشخص از شان نمایندگان مردم حفاظت کند.
امیرابراهیم رسولی