دور جدید مذاکرات مستقیم میان زلمی خلیلزاد نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا برای صلح افغانستان و نمایندگان سیاسی گروه طالبان در دوحه پایتخت قطر پس از چند ماه توقف از روز گذشته به صورت رسمی آغاز شده است.برگزاری دور جدید مذاکرات میان دو طرف برای اطراف متعدد و مختلف ذینفع در امور افغانستان دارای اهمیت ویژهای است و هر یک از این اطراف سعی دارد از دید خود به تحلیل آن نشسته و آن گونه این مذاکرات و نتایج احتمالی آن را به تحلیل بنشیند که منافع خود را تامین شده ببیند.با این حال برای بررسی دقیق این روند و آیندهپژوهی نتایج احتمالی آن باید با واقعیات روبه رو شد و سناریوهای مختلف مورد حصول از این واقعیات را به بحث نشست.
با این حال بررسی تمام این جوانب از حوصله این نوشتار خارج است و در این جا برخی واقعیات موجود در این زمینه را بررسی خواهیم کرد:آمریکا و طالبان در ۹ دور مذاکرات مستقیم در سال گذشته به این جمعبندی قطعی رسیدهاند که هر چه جلوتر میروند، متوجه این موضوع میشوند که خواستههایشان درباره آینده افغانستان به شدت از هم فاصله دارد و هر چه جلوتر میروند، خطوط خواستهها و تمایلاتشان از هم دورتر میشود و این دقیقا برخلاف آن چیزی است که دو طرف مذاکره سعی دارند در رسانه جلوه داده و این گونه وانمود میکنند که در مذاکرات خود پیشرفتهایی داشتهاند.خواست دقیق طالبان از مذاکره با آمریکا به شرح زیر است و آن چه غیر از این بیان میشود در واقع رودربایستی رسانهای است:
۱- خروج کامل و بدون قید و شرط آمریکا از افغانستان . در واقع طالبان میخواهند پیروز میدان بیرون راندن آمریکاییها از افغانستان باشند و میدانند آمریکاییها اکنون در دوران بدی به سر میبرند و توان ادامه حضور نظامی در افغانستان را ندارند. خروج غیرآبرومندانه یا به نوعی مفتضحانه آمریکا از افغانستان اولویت اول طالبان است.
۲- به دست گرفتن تمامیت حکومت در افغانستان و برپایی حکومت مطابق با خواست خود در این کشور. گروه طالبان به چیزی کمتر از تمامیت رهبری حکومت در افغانستان راضی نیست و این را که بخشی از حکومت آینده در افغانستان باشد نخواهد پذیرفت.
۳- به رسمیت نشناختن دولت کنونی و نداشتن تمایل به مذاکره با این دولت. طالبان تمام دولتهای پس از خود و در زمان حضور آمریکاییها در افغانستان را نامشروع دانسته و تن به مذاکره با آنها نداده است.اکنون نیز طالبان حاضر به مذاکره با دولت افغانستان نخواهد شد و چنین ساخت سیاسی در این کشور را به مشروعیت نخواهد پذیرفت.
۴- تمایل نداشتن به آتشبس کامل تا زمان خروج نیروهای خارجی در افغانستان. گروه طالبان آتشبس در زمان حضور خارجیها در افغانستان را به نوعی نقطه پایان حیات و مرگ خود میداند و این موضوع را به خط قرمزی اصیل برای خود تبدیل کرده است. ممکن است در عمل شاهد نوعی کاهش در کمیت و کیفیت عملیات طالبان در افغانستان در میانه راه مذاکرات باشیم اما وقوع آتشبس کامل بعید به نظر میرسد.
در مقابل آمریکاییها با هر چهار مورد فوق مشکل اساسی و جدی دارند.واشنگتن به این جمعبندی رسیده است که باید از افغانستان خارج شود اما دو نکته اساسی برای این خروج تعریف کرده است:
الف) خروج ۱۰۰درصدی امکانناپذیر است و باید بخشی از نیروها حتی در حد نیروهای اطلاعاتی و جاسوسی در افغانستان باقی بمانند.
ب) خروج دیگر نیروها نیز باید به صورت آبرومندانه و پیروزمندانه اتفاق بیفتد.از سوی دیگر آمریکا متحدین گستردهای در طول ۲۰ سال گذشته در افغانستان به دور خود جمع کرده و امکانات فراوانی در اختیار آنها نهاده است که بیشک مخالف حضور طالبان در راس قدرت هستند. از سوی دیگر واشنگتن هیچ پاسخی برای افکارعمومی آن هم در آستانه انتخابات ۲۰۲۰ در برابر سپردن تمامیت حکومت به طالبان و برپایی امارت اسلامی در افغانستان پس از ۲۰ سال حضور همهجانبه در این کشور ندارد حال آن که برپایی این حکومت ایدئولوژیک با تمام ارزشهای لیبرال دموکراسی آمریکایی در تضاد بوده و واشنگتن را زجرکش میکند.واشنگتن بارها اعلام کرده یکی از شروطش برای ادامه مذاکره با طالبان راضی شدن این گروه برای آغاز مذاکرات رسمی با دولت کابل و دخیل شدن دولت در این روند است. اصلا اشرفغنی با همین وعده آمریکا تن به آزادی انس حقانی داد تا بتواند سهم جدی در مذاکرات داشته باشد.و در نهایت این که آمریکا به دنبال آتشبس کامل پیش از توافق با طالبان است. در واقع آتشبس برای آمریکاییها پیششرط توافق است حال آن که برای طالبان بخشی از پس از اجرای توافق خواهد بود.برخی کارشناسان با برشمردن همین چهار مورد مذکور میگویند همین موارد اختلافی میان طالبان و آمریکا باقی مانده و دیگر موارد به توافق طرفین رسیده است حال آن که همین موارد مذکور یعنی بر سر هیچ چیز توافق نشده است. در واقع آمریکا و طالبان خود نیز بر این موضوع واقفاند که توافقی در کار نخواهد بود و هر کدام به دلیلی خاص (که موجب اطاله بحث است) روی به مذاکره نمایشی آوردهاند که در نهایت به توافق منجر نخواهد شد مگر این که هر یک از طرفین در پشتپرده از شرایط و خطوط قرمز خود ولو به صورت تاکتیکی عدول کند.
نویسنده : سیدحسام رضوی