ترامپ از اشرف غنی برای سفر به آمریکا دعوت کرده و غنی هم این دعوت را پذیرفته است.گفته می شود که ترامپ در تماس تلفنی خود با غنی برای دعوت از او، مشخصا درباره پروژه صلح خود با طالبان سخن گفته و هیچ اشاره ای به انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و بحران سیاسی کشور و نیز گزارش های متعدد تقلب های سازمان یافته و تبعات آن بر اوضاع افغانستان نکرده است.
دعوت از غنی برای حضور در واشنگتن، آن هم مدت کوتاهی پس از رهایی گروگان های آمریکایی و از سوی دیگر انس حقانی، نشان از این حقیقت مهم دارد که صلح با طالبان، هنوز اولویت اول سیاست های آمریکاست و انتخابات ریاست جمهوری افغانستان با همه جنجال ها و بحران هایش، در حاشیه مسئله صلح قرار دارد.آمریکا تصمیم دارد به بهترین شکل ممکن که منافع اش را برآورده کند با طالبان به توافق برسد و در پاسخ افکار عمومی، شرایط افغانستان را به گونه ای مهندسی کند که تمام کاسه ها بر سر دولتمردان افغانستانی و مردم این سرزمین شکسته و بی کفایتی و زیاده خواهی رهبران سیاسی آن ها، اصلی ترین دلیل تسلط مجدد طالبان بر سرنوشت آن ها شناخته شود.بنابراین، بی توجهی ظاهری ترامپ به مسئله مهمی همچون انتخابات پر التهاب و پر تقلب ریاست جمهوری افغانستان، از سوی برخی از صاحب نظران، اسم رمز آغاز عملیات بحران سازی سیاسی در کابل دانسته می شود و سفر غنی به آمریکا نیز آغاز این پروژه است.
خیلی طبیعی است که در چنین فضایی و در شرایطی که آمریکا، برنامه ای حساب شده برای بحران سازی و حرکت به سوی تطبیق توافقات پشت پرده خود با طالبان دارد، برای خفه کردن صداهای مخالف نیز از هیچ کوششی فروگذار نکند.از این رو، اصلی ترین متهم ترور و مرگ کسانی همچون وحید مژده، احتمالا می تواند خود آمریکا شمرده شود، هرچند که در نگاه برخی از تحلیل گران، حکومت افغانستان نیز به عنوان متهم اصلی مرگ وحید مژده مطرح می شوند اما حقیقت این است که اگر کسانی در حکومت نیز در این گونه رویدادها نقشی دارند، در حد عمله آمریکا ایفای نقش می کنند و نه بیشتر.وحید مژده از شخصیت های مطرح طالبان در زمان حکومت این گروه بود و در طول دو دهه گذشته، به عنوان نویسنده و تحلیل گری معتدل که البته ارتباط تشکیلاتی خود با طالبان را ظاهرا کنار گذاشته بود، در کانون توجه رسانه ها قرار داشت و دسترسی ها و ارتباطات او به منابع مربوط به طالبان، علاوه بر این که موجب می شد تا رسانه ها به حجم زیادی از اطلاعات مفید دسترسی پیدا کنند، عملا او را به یک سند و منبع مهم از نحوه فعالیت و عملکرد جریان های تندرویی همچون طالبان و القاعده تبدیل کرده بود که از حیث مستند سازی تاریخی چنین جریان هایی، حائز اهمیت بود.خیلی دور از ذهن است که دلیل ترور او را به سابقه طالب بودنش نسبت بدهیم چرا که هیچ شاهدی بر این که او تا قبل از مرگش نیز به طالبان پایبندی داشته، در دست نیست، اما به نظر می رسد مخالفت های علنی او با سیاست های آمریکا در افغانستان، در نهایت موجب مرگش شد.وحید مژده، به عنوان یک منتقد تاثیرگذار، ارتباط وثیق و تنگاتنگی با رسانه های مختلف و نیز پژوهشگران و نویسندگان داشت و به رغم این که برخی او را به واسطه حضورش در عالی ترین سطح حکومت طالبان، تقبیح می کردند، اما نوعا به عنوان فردی صادق، دقیق و موثق شناخته میشد.
مراجعه مکرر اصحاب رسانه به مژده و حجم گسترده دسترسی اطلاعاتی او به منابع داخلی طالبان و نگاه واضح ضد آمریکایی او شاید در شرایطی که صلح آمریکا و طالبان به صورت چراغ خاموش اما جدی در حال پیگیری است، می توانست برخلاف خواست آمریکا افکار عمومی را علیه آمریکا دستخوش تغییراتی کند. این ترور میتواند زنگ خطری برای همه کسانی باشد که اولا با سیاست های آمریکا در افغانستان مخالف هستند و ثانیا دسترسی به ابزارهایی دارند که می تواند دیدگاه آن ها را به افکار عمومی تزریق کند و مردم افغانستان را در تقابل با سیاست های آمریکا قرار دهد.اما مرگ مژده که روزگاری از مقامات عالی رتبه طالبان به حساب می آمد و در صورت قدرت یافتن مجدد طالبان، می توانست در زمره چهره های کلیدی این گروه در قدرت به حساب بیاید، یک پیام روشن به طالبان نیز دارد.ممکن است طالبان خیال کنند که در مذاکرات خود با آمریکایی ها، امتیازات کلانی را به دست آورده باشند، اما تجربه نشان داده که آمریکا، هیچ گاه طرف قرارداد و شریک خوبی برای هیچ کس نیست و هر زمان که خرش از پل بگذرد یا هر زمان که منافع اش به خطر بیفتد، حتی شریک خود را نیز از پا در خواهد آورد.
سیداحمدموسوی مبلغ