بسم رب الشهدا و الصدیقین
و به نام شهدایی که به پای امنیت ما .....
گاهی که دلت غصه دار است و پر از فریاد مینویسی تا شاید کمی آرام شوی
ولی اینبار دستم به نوشتن نمیرود ولی التماسش میکنم که بنویس تا بماند
برای فردایی که با غرور و افتخار می خواهی دراین شهر سر بلند کنی و قدم بزنی تا زندگیت جاری باشد..
بنویس تا یادت بماند
برای این قدمها برای این عزت و اقتدارت خون عزیزترین بندگان خدا ریخته شده است.
یادت بماند که برای اینکه چادرت بزرگترین افتخار و تاج بندگیت بماند محمد صدراها بی پدر شدند...خواهرها بی برادر شدند.برادری که حضورش و نفسش دلگرمی تمامی دوستان و آشنایان بوده است. چه بگویم از دل مادرها
ننوشته دستم می لرزد.خدایا شاهدی که این مادرها لحظه ای در راه وهدف فرزندانشان تردید نکردند هرچند تمام کودکی تا بزرگسالی و ازدواج جگرگوشه شان دریک لحظه جلوی چشمشان پرپر شد...چقدر استوار و صبور بودی مادر
چقدر جنس صحبت کردنهایت شبیه مادر شهید حدادیان بود.. چقدر احساس دلنشینی داشتی زمانیکه در وصف قد و قامت رشید مرتضایت می باریدی...
نمیدانم از کجای دل متلاطم خواهرانت بنویسم ....
چقدرمحجوب و چقدر دقیق و چقدر عمیق با مفهوم شهادت عجین بودند.. مرحبا به تو مادر که فرزندانی تربیت کردی که هرکدام تیری هستند بردل بد طینتان وآنانی که فهمی از این حال خوب شما ندارند.
سوختن برای آنهاست
و جاودانگی ازآن شما
حقارت وسرافکندگی برازنده آنهاست و روسفیدی ازآن شماست. شما از امروز محبوب دل این ملت هستید.جای شما در دل تک تک ما ملت ایران سبز میماند...
قابل درک نیست که انسانیت برای این اشرارچگونه تعریف میشود...امروز حضور این شهدای امنیت روضه مجسمی بود از غربت و مظلومیت شیعه امیرالمومنین...
امروز صحبت از شمشیر و غافلگیری از پشت و شکستن سروپهلو و...
مادر خدا صبرت بدهد...خدا صبرمان دهد.
سوز دلهای سوخته و آه این ملت مقاوم وفهیم ونجیب و موقعیت شناس تا آخر تاریخ بماند بر دل یزیدیان زمان، همانهایی که سالها هزینه میکنند از جان و مالشان تا این صدای رسای اسلام ناب محمدی را خاموش کنند وپرچمی که روح ا...برافراشته کرد و حال بدست فرزندی از سلاله حضرت زهرا و امتی مقاوم و پایدار و آتش به اختیاران تا پای جان ، روز به روز جهانی تر و برافراشته ترمیشود زمین بزنند ولی
کور خوانده اند....
حضور این شهدای مظلوم امنیت امروز خون تازه ای به شریانهای اصلی این نظام و انقلاب تزریق کرد...عزمها راسختر شد چون کینه ها آشکارتر شدوفریادها رساتر شد که
بکشید مارا ..بریزید خونهای مارا...تکه تکه کنید وبسوزانید جسمهای مارا...
ولی هیهات و هیهات
که بشنوید و ببینید که ما پشت به این نظام و انقلاب وپاروی این خونهای مطهر بگذاریم...تا پای جان با علی هستیم.
# شهدای امنیت
#شهید مصطفی رضایی
مریم نعمت اللهی