بحرانی در صفحه شخصی خود نوشت:
این دوتا فسقلی رو که روی آسفالت خیابون دیدم، پرت شدم به هزار سال قبل که توی کنسرت حشرات (یه نمایش عروسکی به کارگردانی خانم مریم سعادت) نقش پینه دوز رو داشتم. من دستای پینه دوز بودم و بهادر مالکی سر پینه دوز. بی اغراق بیشتر از پونصد ششصد تا اجرا رفتیم و بعدش هم یواش یواش کار رو تحویل نسل بعدی دادیم و پینه دوز تا مدتها بعد از من و بهادر همچنان زندگی میکرد. عروسکها انگار در جایی غیر از جهان ما زندگی میکنن. در مَجازی واقعیتر از مَجاز دنیای ما... اونها فارغ از گویندههاشون، فارغ از گردانندگانشون، فارغ از نویسندگانشون زندهاند... زنده بودن، یا حتی خلاصهتر، بودن، شاید تنها مفهومیه که ارزش اینو داره که " زندگی " رو صرفش کنیم.